ارزیابی انتقادی اسناد توسعه ملی بر مبنای دانش مردمشناسی
نوید شاهد: ارزیابی انتقادی اسناد توسعه ملی بر مبنای دانش مردمشناسی؛ به سوی تمهید مؤلفههای الگوی توسعه فرهنگبنیان، عنوان مقالهای است که توسط «صابر اکبری خضری» نوشته، به همایش ملی فرهنگ و برنامه هفتم توسعه ارسال و در کتابچه چکیده مقالات این همایش منتشر شده است.
در چکیده این مقاله آمده است: «طی دهههای گذشته، «توسعه» و مفاهیم متناظر با آن نظیر پیشرفت، عمران و... در ایران و فضای بین المللی مفاهیمی اساسی و مناقشه برانگیز بودهاند. گاهی از عصر حاضر به عنوان عصر توسعه یاد میشود و گاهی نیز منتقدان علیه آن موضع میگیرند و مفاهیم و رویکردهای بدیلی پیشنهاد میکنند.
آنچه پرُ واضح است اینکه در دل مفاهیم مختلفی چون توسعه، پیشرفت، آبادانی و مفاهیم مشابه، اعتلای جامعه مضمونی محوری است که ، مبتنی بر جهان بینیها و باورها و ارزشهای متفاوت، مفاهیمی متفاوت را به وجود آورده است. تفاوت این مفاهیم صرفاً زبانی و واژگانی نیست؛ بلکه هر کدام از این نگاهها، که با مفاهیم متفاوت بیان میشوند، نوع نگرش و راهبردها و در نتیجه عملکرد و اقدامات متفاوت و گاه متضادی به دنبال خواهند داشت. در ایران نیز، پیش و پس از انقلاب اسلامی، توسعه همواره موضوعی اساسی بوده است و برنامهها و اسنادگوناگونی در این زمینه تنظیم شده و اقدامات فراوانی صورت گرفته است. این سیاستها، قانونیگذاریها و اقدامات باید از منظر علوم مختلف مورد بررسی قرار گیرند تا آسیبهای احتمالی آنها مشخص شود و زمینههای اصلاحشان فراهم شود.
در زمانۀ ما، این موضوع کم و بیش مورد اجماع اندیشمندان توسعه قرار گرفته است که هر جامعه باید، مبتنی بر جهانبینی، نظامفرهنگی و ظرفیتهای جغرافیایی، تاریخی و هویت بومی مدل توسعۀ مخصوص به خود را بنا کند. بحث پیرامون مختصات و چگونگی و روششناسی ایجاد این الگوست. در این نگاه جدید که میتوان آن را توسعۀ بوم مبنا نام نهاد، توسعه صرفاً به پیشرفت اقتصادی و صنعتی محدود نمیشود و شاخصهای دیگری مثل هویت، امنیت، طبیعت، عدالت، زیباییشناسی و ... را نیز در بر میگیرد و بلکه اصل قرار میدهد. یکی از دانشهایی که به طور چشمگیری میتواند در حوزۀ سیاستگذاری عمومی و توسعه مورد استفاده قرار گیرد و نقش ایفا کند دانش مردمشناسی است؛ به ویژه که امروزه مفاهیمی چون «حکمرانی» یا «حکمروایی»، که بر بازیگران اجتماعی رسمی و غیر رسمی و روابط بین آنها تأکید دارند، جایگزین مفاهیمی چون «دولت» یا «حکومت» شدهاند. علیرغم وجود این ظرفیت بالقوۀ دانش مردمشناسی، متأسفانه کمتر به این موضوع پرداخته شده است و همین موضوع نگارنده را ترغیب کرده تا گامی، هرچند کوچک، در این مسیر بردارد.»