سرود همبستگی دانشآموزان با مردم مظلوم غزه
نوید شاهد: سیزدهم آبان یادآور حماسه، ایثار و فداکاری دانش آموزان عزیز کشور است. دانش آموزان غیور با قیام خود نشان دادند که برای احیای حقوق خود از دست ستمگران جهان، لازم است که به میدان آمده و مبارزه کنند. امسال هم بهتر از سنوات گذشته دانش آموزان با یک جهانبینی بهتری به واسطه این ظلمی که توسط رژیم غاصب کودکش صهیونیستی که در حق مردم مظلوم فلسطین ایجاد شده در راهپیمایی یوم الله ۱۳ آبان حضور یافتند.
به همراه همکاران خود در بنیاد شهید و امورایثارگران در مسیر راهپیمایی سیزدهم آبان حرکت کردیم. درحالی که باران زیبایی آسمان تهران را نمناک کرده بود اما مردم دست از انجام وظیفه خود در قبال انقلاب بر نداشته بودند. شور و حال عجیبی در نگاه تک تک مردم موج میزد. هر چه به محل اجتماع راهپیمایی نزدیکتر میشدیم، خیابانها شلوغتر و باران تندتر میشد اما مردم با صلابت بیشتری قدم بر میداشتند. آنها به خوبی میدانستند که این حضورشان امسال بسیار مهم و متفاوتتر از سالهای گذشته است. آنها علاوه بر راهپیمایی ۱۳ آبان برای مظلومیت و حقوق پایمال شده مردم مظلوم فلسطین در این مسیر حرکت میکردند. اشتیاق و شوری که در دلها و نگاه حاضران، از کودکان گرفته تا افراد مسن، من را به تکاپو انداخت تا به پای صحبتهای آنها بنشینم. برایم بسیار جالب بود تا دیدگاه آنها را نسبت به موضوع فلسطین و مظلومیت غزه بدانم. پس به صورت اتفاقی با آنها گفتوگو کردم.
دیدن صحنههای دلخراش غزه یادآور هشت سال دفاع مقدس
بانویی را از دور مشاهده کردم که با نگاهی حسرت آمیز کودکانی که در حال اجرای سرود بودند را تماشا میکرد. جلو رفتم و سپس از او خواستم تا به یکی از سوالاتم پاسخ دهد. از او درباره رخدادهای اخیر غزه سوال کردم و خواستم تا حس و حالش را از دیدن این حوادث توضیح دهد. او بیمقدمه چینی و بدون سوالی از من پاسخ داد که «وظیفهماست تا با حضور پررنگ خود در راهپیماییها مظلومیت فلسطین را به جهانیان نشان دهیم.» او اظهار کرد: «با صحنههایی که از فلسطین و غزه میبینم هر روز بیشتر نگران میشوم، این صحنهها مرا به یاد هشت سال دفاع مقدس خودمان میاندازد که چه جوانان دست گلی را فدای این انقلاب کردیم. مردم ایران با حضور در راهپیماییها اتحاد خود را به رخ کشورهای غربی میکشانند و به مردم غزه و فلسطین میگویند که ما همراه شما هستیم و برای نجات شما هر کاری لازم باشد انجام میدهیم. خوشحالم که این شور و اشتیاق را از سوی کودکان و نوجوانان مشاهده میکنم.»
این بانو که چهرهاش برایم بسیار نورانی بود در ادامه صحبتهایش درباره «همسر شهیدش» گفت و من تازه متوجه شدم که چرا بین این جمعیت من مجذوب این بانوی خوش قلب و فداکار شدهام. آن بانو، خانم «مهناز مردفر» همسر شهید «حسن یعقوبی» بود. او گفت: «سال ۱۳۶۵همسرم شهید شد. من به تنهایی فرزندانم را بزرگ کردم و همیشه به آنها یاد دادم تا در صحنه حاضر باشند و جانشان را فدای انقلاب کنند. تمام فرزندانم امروز در این راهپیمایی حضور دارند تا مشت محکمی باشد بر دهان صهیونیسم و رژیم غاصب اسرائیل. همانطور که حضور مادران شهدا در صحنه عاشورا موجب آرامش شده است من به عنوان یک همسر شهید در این راهپیمایی شرکت کردهام و دعای خیرم را بدرقه راه همه کودکان و نوجوانانی میکنم که همراه این انقلاب هستند.»
علاقهمند بودم تا بیشتر به پای صحبتهای همسر شهید بنشینم اما شلوغی جمعیت این اجازه را نداد. به ناچار از ایشان جدا شدم و به مسیر خود به سوی سفارت آمریکا (لانه جاسوسی) ادامه دادم. افراد زیادی را میدیدم که با تمام اعماق وجودشان بر اسرائیل و صهیونیسم شعار میدادند و با عشق به رهبر معظم انقلاب اسلامی، عکس ایشان را در دست گرفته بودند.
همه دنیا باید دست به دست هم بدهند تا فلسطین پیروز میدان باشد
خیلی اتفاقی به سراغ شخص دیگری رفتم. بانویی به نام «سکینه احمدی» که با دوستان و آشنایان خود در این راهپیمایی شرکت کرده بود. او به حس و حالش درباره حوادث اخیر غزه اشاره کرد و از وظایف مردم ایران در مقابل این جنایتها گفت: «با دیدن این صحنهها مصممتر میشوم تا با پشتکار بیشتری همراه مردم غزه باشم و با شوق بیشتری در راهپیمایی شرکت کنم. من و خانوادهام تا حد توانمان و تا آخرین قطرات خونمان به پای این انقلاب ایستادهایم. تمام عالم، آنهایی که خوی انسانیت دارند باید کمک کنند تا فلسطین پیروز میدان باشد. امیدوارم به زودی زود این پیروزی بزرگ را جشن بگیریم.»
مردم غزه مظلوماند و پیروزی قطعا برای فلسطین است
در ادامه مسیر بانویی بنری به دست گرفته بود که روی آن نوشته شده بود «مردم غزه واقعا مظلوماند و پیروزی قطعا برای فلسطین است» این بانو چفیهای سبز هم بر روز چادر خود انداخته بود. نزدیکش شدم تا از دلایل حضورش در این راهپیمایی بیشتر بدانم. «فاطمه رستمی» با سوالی که از او پرسیدم اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: «قلب ما از جنایات غزه داغدار است. این فاجعه یک هولوکاست واقعی است و هر انسانی از این اقدام جنایتکارانه قلبش جریحهدار شده و به درد میآید. ما با حضور خودمان میخواهیم اعلام کنیم که به فرموده حضرت امام (ره) این غده سرطانی باید از روی زمین برداشته شود. ما تا آخرین قطره جانمان پشتوانه فلسطین و مردم مظلوم آنجا هستیم. این پشتوانه محکم میتواند مشت محکمی بر دهان اسرائیل و صهیونیسم باشد.»
مشتی محکم به دهن آمریکا و اسرائیل جنایتکار خواهیم زد
در حال صحبت با این بانوی انقلابی بودم که چشمم به خانمی افتاد که از روی غضب و ناراحتی به اسرائیل و رژیم غاصب صهیونیسم شعار میداد. رفتم کنارش ایستادم. از او خواستم تا چند لحظهای وقتش را در اختیارم قرار دهد. پس از گفتوگویی مختصر متوجه شدم ایشان خانم «زهرا شیرینزاده» کارمند «شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی ایران» است. از این بانو درباره دلایل حضور مردم در راهپیمایی برای کمک به مردم فلسطین پرسیدم. او بیان کرد: «همه جنایات رژیم غاصب صهیونیستی واضح بوده و زمانیکه یک رژیم کودککش بیماران و کودکان را هدف قرار میدهد، کاملا مسیر جنایتکارانهاش مشخص است لذا همه مسلمانان جهان باید مقابل این رژیم غاصب ایستادگی کنند. ما مشتی محکم به دهن آمریکا و اسرائیل جنایتکار خواهیم زد. اسرائیل نابود است.»
این بانوی انقلابی در پایان با سردادن شعارهایی بر علیه اسرائیل و آمریکا صحبتهای خود را به اتمام رساند و به مسیر خود ادامه داد.
تا پای جان همراه مردم فلسیطن هستیم
طی این مسیر جانبازی ویلچری توجهم را جلب کرد. با سرعت به سویش رفتم. متوجه شدم ایشان جانباز «غلامعباس رحمانی» هستند. «غلام عباس رحمانی» جانباز 70 درصد که در عملیات کربلای 8 و در منطقه عمومی شلمچه به مدت 42 ماه در جبهه مبارزه کرده است. این جانباز از وظایف خود در مقابل شهدا و انقلاب گفت: «برای خودم افسوس میخورم که من ماندم، خوش به سعادت آنها که رفتند. هر چند که فکر میکنم کسانی که نرفتند باید کار شهدا را در این دنیا به ثمر بنشانند. امروز دفاع از مردم بیپناه و مظلوم فلسطین را وظیفه خودم میدانم و تا پای جان همراه آنان هستم. ما برای دفاع از بچههای فلسطین و محکوم کردن آمریکا، دفاع از انسانیت و ضد کودککشی هرکاری لازم باشد انجام میدهیم.»
وی خطاب به رژیم صهیونیستی گفت: «سرزمین مردم را رها کن. اینجا فلسطین است و اسرائیلی وجود ندارد. آنها غاصب هستند. به سرزمین فلسطین تجاوز کردهاند و الآن دارند فلسطینیان را میکشند.»
پس از تشکر و قدردانی از این جانباز ویلچری به مسیر راهپیمایی ادامه دادم به محل اجتماع دانشآموزان مقابل لانه جاسوسی رسیدم. رئیس مجلس شورای اسلامی «محمدباقر قالیباف» در حال سخنرانی برای دانشآموزان بود. پس از پایان راهپیمایی به محل کار باز گشتم و در طول مسیر به اتفاقات و صحبتهایی که با مردم داشتم فکر میکردم. در دلم مطمئن بودم که انتهای مسیر مقاومت، «پیروزی» و «سربلندی» است.
خبرنگار: آرزو رسولی نجار