ما زنده هستیم تا حق مردم مظلوم فلسطین را بگیریم
نوید شاهد: شهید «علی مسجد سرائی» فرزند «عباس»، 2 فروردین 1345 در کاشان دیده به جهان گشود. این شهید والامقام در 15 آبان 1362 به فیض شهادت نائل آمد. در ادامه بخشهایی از وصیتنامه شهید را میخوانیم.
بسم الله الرحمن الرحيم
با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامى، امام خمينى. با درود و سلام بر شهداى انقلاب و امت شهيدپرور ايران.
ما ماهها و سالها از عمرمان گذشت و آفتاب عمر هرچه زودتر غروب مىكند. آنگاه كه خدا خواهد انسان اين دنيا را وداع گويد و به سويش(خدای خود) بشتابد اما چه زيباست كه اين تقدير و سرنوشت به لطافت قلب مهربان مادری باشد كه فرزند دلپذيرش را در آغوش گيرد و اين كار ميسر نباشد مگر با شهادت.
آرى! چه زيباست در خون خود غلطيدن، چه زيباست در خون خود خفتن و چه زيباست صداى رهبر شنيدن.
آرى! اينك كه با ياد خدا به جبهه مىروم؛ خداى من شاهد است كه نه براى گرفتن انتقام دشمنانم و نه براى اينكه وقتى شهيد شوم به بهشت بروم؛ بلكه تنها هدفم احياى دين و تدوام انقلابم مىباشد. براى رسيدن به اين هدف پاى در چكمه مىكنم؛ آستينها را بالا مىزنم. خدا را با دستى بلند به يارى مى طلبم و با دستى قرآن و با دستى ديگر سلاح بر مىگيرم. هر قدمى كه بر میدارم و هر گلولهاى به طرف دشمن شليك مىكنم و قلب سياهش را هدف سازم؛ خداى را به ياد آورم. هر گلولهای سُربين كه بر تنم خورد با ياد خدا دردش را كه شيرينتر از عسل است تحمل كنم؛ چرا كه رهبرم على(ع) است. مگر نبود كه وقتى پيامبر اكرم(ص) اين مژده شهادت را به على(ع) فرمود و على(ع) در جواب فرمود: جای شكر است براى من اگر در هنگام كشتن هزار تكهام كنند و هر تكهاى را در آتش بسوزانند و خاكسترم را به باد دهند؛ خانوادهام را بعد از من به اسارت ببرند؛ از راه مستقيم دست برنخواهم داشت و در زمره كافران نخواهم رفت.
مادرم! اميدوارم سلام گرم و خالصانه فرزندت را كه از كربلای جنوب نثارت میكند همواره بپذيرى. هميشه در راه خدا و زينبگونه عمل كنى و پيامرسان خونم باشى.
صدام و ريگان، بگویید تا بدانند كه اگر ما نتوانيم خون شما را بريزيم؛ آن قدر خون خواهيم داد كه در خون خود شما را غرق كنيم. بدانيد تا ما زنده هستيم آرام نخواهيم گرفت تا حق مردم فلسطين و کشورهای مظلوم را بگيريم؛ چرا كه صداى هر مظلومى در جهان بلند شود؛ ما هم به یاری او مىرويم.
والسلام
خبرنگار: سمیه خزائی پیرسرابی