«راز درخت کاج» از نویدشاهد شنیدنی شد
به گزارش نویدشاهد؛ به قلم «معصومه رامهرمزی» نوشته شده است. این کتاب روایت مادری مجاهد از دختر مجاهد خود است؛ مادری انقلابی که خود هم پابهپای دختران و پسرانش در میدان مبارزه و جهاد در مکتب اسلام حضور داشت. شهید «زینب کمایی» تنها به جرم داشتن حجاب و شرکت در راهپیمایی علیه بدحجابی به دست منافقان به مقام رفیع شهادت رسید.
زینب(میترا) کمایی در سال ۱۳۴۶ در آبادان به دنیا آمد؛ پدرش که به اسمهای ایرانی علاقه داشت، اسم او را «میترا» گذاشت اما وقتی او بزرگ شد، از نامش ناراضی بود و آن را به «زینب» تغییر داد. خانواده کمایی با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و محاصره آبادان، به اصفهان رفتند اما برادر و خواهراهای زینب در آبادان مقاومت می کردند.
زینب در سال ۱۳۵۹ با وجود آوارگی در شهر جدید و فرصت تحصیل سه ماههاش، با موفقیت پایۀ سوم راهنمایی را گذراند. زینب با آنکه در «شاهین شهر» غریب بود، فعالیتهای مذهبیِ خود را در آن شهر شروع کرد؛ علاوه بر فعالیتهای فرهنگی، برنامههای خودسازی را هم فراموش نمیکرد. فعالیتهای مذهبی زینب، مورد خشم منافقین قرار گرفته بود پس در آخرین نماز مغرب اسفند ماه سال ۱۳۶۰ وقتی زینب داشت از مسجد بازمیگشت، او را ربودند و با گره زدن چادرش او را خفه کردند و به شهادت رساندند.
در بخشی از این کتاب آمده است: روسری و مانتوی زینب پر از خاک بود، صورتش سرخ شده بود، مادر با تعجب پرسید: «چیزی شده زینب جون؟ چرا اینقدر نامرتبی؟»
زینب چیزی نگفت. خواهرش بغض کرده بود: «او حسابی بحث کرد و بعد با زینب درگیر شد».
مادر با تعجب پرسید: «کی؟»
شهلا گفت:«نمیدونم، فقط بین حرفهاش از کمونیست و مجاهدین خلق دفاع میکرد و به امام خمینی توهین میکرد.»
مادر دلش آشوب شد، سرش گیج رفت، اسم زینب وارد لیست سیاه منافقین شد.
منافقان در اول فروردین سال ۱۳۶۱ هنگام برگشت از مسجد، زینب را ربودند و ... پیکر زینب همراه با پیکر ۱۶۰ شهید عملیات فتحالمبین تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان، زیر درخت کاج، به خاک سپردند. در ادامه میتوانید کتاب صوتی «راز درخت کاج» را بشنوید.
فصل اول:
فصل دوم:
فصل سوم:
فصل چهارم:
فصل پنجم:
فصل ششم:
فصل هفتم:
فصل هشتم:
فصل نهم:
صدای کل کتاب: