گاهی سرمای هوا در جبهه، حس بویایی را هم از رزمندگان میگرفت
به گزارش نوید شاهد، جانباز اسرافراز «رضا شمسیان» فرزند «محمد اسماء» سال 1331، دیده به جهان گشود. این جانباز سرافراز که وظیفه میهنی و انسانی خود دانست تا به جبهه برود، با عضویت در سپاه به خط مقدم اعزام شد. این جوان انقلابی دیروز و جانباز سرافراز امروز درباره نحوه مجروح شدنش روایت میکند که در ادامه خاطرات و روایتهایی از این جانباز 25 درصد را در قالب خاطرات شفاهی میخوانید و میبینید:
جانباز اسرافراز «رضا شمسیان» گفت: سال 1358 برای دفاع از میهمن به قصر شیرین اعزام شدم، همان سال بر اثر انفجار مجروح شدم اما مجروحیت خود را جدی نگرفتم و به وظیفه دینی و شرعی خودم که دفاع از میهن بود، ادامه دادم. پس از گذراندن دوران مجروحیت بهداری قصر شیرین را سر و سامان دادیم. از دکتر هندی که در آنجا کار میکرد برای ساختن بهداری سپاه کمک گرفتم. در زمینه ساختن بهداری صحرایی در مناطق دیگری از قصر شیرین هم تلاش بسیاری کردم. برای ساختن این بهداریها از نیروهای بومی همان جا که شناخت بیشتری از منطقه داشتند استفاده کردم و آنها را از لحاظ شرایط اخلاقی، عقیدتی و سیاسی سنجیدم.
این جانباز سرافراز بیان کرد: شرایط طوری بود که به لحاظ منابع نیروی انسانی باید با تعداد بیشتری در صحنه حاضر میشدیم. به همین دلیل شروع به فعالیت فرهنگی در جبهه کردیم.
رضا شمسیان روایت میکند: زمانی که دموکرات و حزب کومله کردستان را اشغال کرده بودند، همراه سردار بروجردی به آنجا اعزام شدیم.
وی یکی از خاطراتش در سقز را برایمان تعریف کرد: به خاطر دارم روزهایی را که به سقز اعزام شده بودیم. سقز آن روزها در پایینترین درجه دمایی قرار داشت؛ هوا طوری سرد بود که بومیهای آنجا میگفتند؛ سقز تا امروز همچین سرمایی را به خود ندیده است. از منطقه که بر میگشتیم برای وضو گرفتن آب روی بدنمان یخ میزد و سرما حس بویایی را از ما گرفته بود. طوری که تفاوت نفت و آب را متوجه نمیشدیم.
رضا شمسیان در این ویدیو از تعدادی از دوستان شهیدش یاد کرد و درباره خاطرات شیرین و سخت روزهای جبهه برای مخاطبان ما روایت میکند.
در ادامه این خاطرات را میشنوید: