لبخند شهید بروجردی در مقابل هتاکی یک جوان
به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری فارس، یکی از همرزمان شهید محمد بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه سید الشهداء تعریف میکند: «یکی از کردها توی چشم بروجردی زل زده بود و هر چه از دهانش در میآمد میگفت.»
محمد بهش سلام کرد. عوض جواب سلام گفت: «من تحمل سلام و جواب آدمکش رو ندارم. تو اومدی کردستان کشتار راه بندازی. خون این همه بیگناه گردن توئه. اصلاً چی از جون این مردم میخوای؟ کی تو رو گذاشته این جا؟»
بروجردی دردش را میدانست. میفهمید منظوری ندارد و اتفاقاتی که برایش افتاده غیرقابل تحمل بوده. سکوت کرده بود و لبخند میزد.
میخواست آرامش کند که طرف جلوی چشم نیروها دستش را بالا برد و سیلی محکمی به صورت بروجردی زد.
خون خون بچهها را میخورد. خواستند با او درگیر شوند که حاجی اجازه نداد.
دست جوان را گرفت، صورتش را بوسید و بردش سمت محراب. گفت: «من دعا میکنم، شما آمین بگید؛ خدایا! به مقربان درگاهت قسم، اگر ما دچار اشتباه شدیم، ما رو هدایت کن. اگر هم قابل هدایت نیستیم، از میون برمون دار.»
منبع: کتاب «شاهدان بصیرت» به قلم ابراهیم رستمی