تا چند قدمی اسارت
سهشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۰۳
«رحمان میریزاده» جانباز دوران دفاع مقدس در خاطراتی میگوید: «برگشتیم به سمتی که بولدزر میخواست کار کند. یکی از بچه های اطلاعات المهدی آمد و گفت من راه را گم کردهام. زخمی شده بود او را به عقب بردیم...» فیلم خاطره این جانباز بزرگوار را در نویدشاهد ببینید.
به گزارش نوید شاهد فارس، «رحمان میریزاده» جانباز دوران دفاع مقدس در خاطراتی میگوید: «برگشتیم به سمتی که بولدزر میخواست کار کند. یکی از بچههای اطلاعات المهدی آمد و گفت من راه را گم کردهام. زخمی شده بود او را به عقب بردیم.
گفت یک نفر به نام آوستون هست تیر خورده بروید و او را برگردانید. با یکی از بچههای جهرم به نام شکیبا برانکارد و آبمیوه و کمی پسته برداشتیم و به مسیری که آن فرد گفته بود راه افتادیم. در آن مسیر آن فرد را دیدم. زخمی شده بود. یکی از تیرها به پایش اصابت کرده بود.
آن رزمنده را روی برانکارد گذاشتیم که ناگهان تیربار بعثیهای شروع به تیراندازی کرد؛ مجبور شدیم رزمنده زخمی را در بیشهای که نزدیک به جاده بود رها کنیم و خودمان در یک کانال مخفی شویم 10 دقیقهای در کانال نشستیم تا کمی آتش سبک شود...»
نظر شما