فرهنگ شهادت؛ عالیترین ثمره «تفکر بسیجی»
به گزارش نوید شاهد، در سالروز تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان امام راحل عظیم الشان (ره)، تامل در این حقیقت بجاست که چه چیزی را میتوان بعنوان بزرگترین دستاورد و ثمره این انقلاب، در گذر از این چهل و چند سال و در مواجهه با عظیم ترین مخاطرات و مهالک سنگین و سهمگین تاریخی معرفی کرد؟ به عبارت دیگر، آنچه انقلاب و نظام ما را از همه انقلابها و نظامهای دیگر در دوران و دنیای معاصر جدا کرده و وجه امتیاز آن به شمار می رود، کدام حقیقت است؟
اگر بتوان تنها یک چیز را بهمثابه مهمترین مشخصه و شناسنامه این انقلاب در نظر گرفت، که همانا بزرگترین عامل حفظ و بقای آن نیز، در برابر بی شماری از خباثتها، کین توزیها و دشمنیهای بی امان جهان سلطه و شرک و نفاق با همه امکانات و ابزارهای تسلیحاتی، تکنولوژیک، روانی و رسانه ای عظیم آنان بوده و این شجره طیبه و سرو بلند سایهگستر را در متن شکنندهترین طوفانهای شقاوت شیاطین زمین، بلندای باور و بینش توحیدی و سرپناه و سنگر همه آزادگان و محرومان و حق طلبان و عدالتخواهان جهان بشریت ساخته است، تنها یک چیز است: «فرهنگ، سلوک و معرفت شهادت» که تبدیل به مکتب تربیت و طریقت چند نسل از دلباختگان این انقلاب الهی شده و خاستگاه پرورش مومنترین، مخلصترین و فداکارترین انسانهایی که حقیقت موعود را در آینه این آیین خدایی دیده و یافتهاند.
فرهنگ شهادت در امتداد فرهنگ «عاشورا»
شهادت، تا پیش از انقلاب امام، در فرهنگ ما هرگز چنین وسعت و عظمتی نداشت. تنها مفهوم آن، مرگی بود در میدان جنگ و عقیده و نه چیزی بیشتر. امام با فرزندان بسیجیاش، معنایی دیگر به این واژه بخشید. این وسعت دامنه معنای شهادت، مستقیما از نگاه عاشورایی آن فرزند راستین سید شهیدان (ع) برآمده است. در این بینش عاشورایی است که به تعبیر آن احیاگر مکتب حسینی(ع): «خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست.» در این مکتب، شهادت، وجهی منفعلانه ندارد و مرگی تحمیل شده نیست. شهادت چون ایثار بزرگ کربلاییان، خط شکن و پیشرو و راهگشای همه بنبستها و در فراسوی همه شکست ها و باختنهاست. در این بینش عاشورایی و کربلایی است که بر فراز همه محاسبات و منافع محدود و موقت مادی و همه مقیاسها و معیارهای دنیوی، شهادت، راهگشای تاریخ است و الهامبخش و موتور محرک تکامل تاریخی بشر. شهادت، شور بزرگ حماسی است. مایه ایثار و گذشت و فداکاری و پاکبازی است و ترس و تردیدها را در روشنای چشمه خورشیدی خون شهیدان میشوید و محو میکند: «قیامی که برای خدااست و نهضتی که براساس معنویت و عقیده است، عقبنشینی نخواهد کرد. ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئهای هراس ندارد. هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست. ملتی که شهادت برای او سعادت است پیروز است. ملتی که خود و همه چیز خود را برای اسلام می خواهد، پیروزمند است. ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم.» و همچنین: «شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست. ملتهای مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف مقدس اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند.»
ابعاد و تجلیات معنوی و معرفتی شهادت در افق اندیشه امام شهیدان(ره)
در قاموس امام (ره) شهادت، سه وجه بنیادین دارد:
اول- وجه عرفانی و معنوی و مقامات و مناهج قدسی شهادت در وصول به مشاهد قرب معبود و مراتب عالم غیب که در این منظر به تعبیر آن معلم بزرگ مکتب شهادت: «شهادت، اوج بندگی و سلوک در عالم معنویت است.» و در جایی دیگر فرموده اند: «از شهدا که نمیشود چیزی گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادی وصولشان عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقونَاند و از نفوس مطمئنهای هستند که مورد خطاب فَادْخُلِی فِی عِبادِی وادْخُلیِ جَنَّتِی پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش برخود میشکافد...» و نیز: «شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجش های بشری و انگیزه های عادی ارزیابی کرد. و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاه امکانی به مقام والای آن پی برد؛ که ارزش عظیم آن معیاری الهی و مقام والای این دیدی ربوبی لازم دارد؛ و نه تنها دست ما خاک نشینان از آن و این کوتاه است، که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند؛ چه که آنها از مختصات انسان کامل است، و ملکوتیان با آن مقام اسرارآمیز فاصله ها دارند. قلم اینجا رسید و سر بشکست. و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوی آن و این باید روز شماری کنیم، و حسرت شهادت و شهید و شهیدپروران این چنانی را، که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار می کنند، به گور بریم و از شجاعتهای بی نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زاید الوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت، احساس خجلت و حقارت کنیم...» و یکی از مهمترین و ماندگارترین تعابیر آن حضرت در این معنا: «شهید نظر میکند به وجه الله...»
دوم- شهادت، زندگیساز است. زاینده است. حیاتبخش است. حرکتآفرین است. مایهی رشد و کمال و بقا و پویایی است. خون تازه به رگ جامعه تزریق میکند. شهادت، از آنروی که مرگی آگاهانه و مبتنی بر آرمان و بینش و باوری متعالی و ثمره بلوغ معنوی مجاهد فی سبیل الله است، رخوت و رکود و سکون را میزداید و سرچشمه جوشان حیات اراده و سرمایه هستی معنوی یک ملت و رگ اتصال نبض یک جامعه با منبع و کانون فضیلت و معرفت و معنویت میشود: «ما شهادت را برای خودمان حیات میدانیم. دوستان ما شهادت را برای خودشان زندگی میدانند. مکتب اسلام اینطور است. این مکتب اسلام است که شهادت را زندگی میداند.» و نیز: «ملت عزیز ما با تعهدی که به اسلام دارند، جنگ را تا سر حد شهادت و لقاءالله که از بزرگترین آمال اولیای خدا و ارباب معرفت است ادامه می دهند، گرچه آن را بیخبران، نابودی انگارند و مادیگرایان، لقاءالله را نابودی لقب دهند.» و در جایی دیگر: «از شهادت نترسید؛ و نمیترسید. شهادت، عزت ابدی است، حیات ابدی است. آنها از شهادت بترسند و از مردن بترسند که مردن را تمام شدن میدانند و انسان را فانی. ما که انسان را باقی میدانیم و حیات جاودانه را بهتر از این حیات مادی میدانیم برای چه بترسیم؟!...»
سوم- شهادت، موجد یک معرفت شناسی و هستی شناسی است. فرهنگآفرین است. «سلوک» و «طریقت» است. شهادت از آنروی که زندگی دوباره و جاوید است، مکتبی میسازد که معنای حیات را در خود تجلی میبخشد. وصیتنامه شهدا نشان از بلوغ و پرورش این نوع نگاه و این «عرفان شهادت» دارد. عرفانی که خاستگاه روح شهادت طلبی است. در وجه ملی، ویژگیهایی چون: امید، خودباوری، هویت بخشی، وحدت و یگانگی، تحکیم اراده و وفاق بر محور عقیده و ایمان و آرمان، مسئولیتپذیری و تعهد، گسترش روح عزتمندی مومنانه و اقتدار توحیدی، ترویج روح فداکاری و ایثار، گذشت و همدلی، ایجاد روح معنویت و خلوص و تشکیل یک جامعه ایمانمدار و تقویمحور، مقابله با سستی، انفعال، خودباختگی، بی ارادگی و تسلیم، ترویج روحیه ظلمستیزی و عدالتخواهی، و... همه از ثمرات و برکات این فرهنگ است.
بسیج، قله معراج «فرهنگ شهادت»
اگر بخواهیم اصلیترین تجلیگاه و اوج ظهور و درخشش «فرهنگ شهادت»، «سلوک شهادت» و «عرفان شهادت» را جستجو کنیم. در جایی جز «بسیج» و «بسیجیان» ممکن نیست. بسیج، به یقین، قله معراج روح شهادت طلبانه است و «شهود شهادت» جز بر بلندای باور «بسیج» دیدنی نیست. تفکر بسیجی، روح بسیجی و الگوی عمل بسیجی، ریشه در این فرهنگ دارد. بسیجی، شناسنامهاش، هویتش، ایمان و آرمانش، فکر و ذکرش، بینش و باورش، عشق به شهادت است. همین فرهنگ شهادت طلبی بود که بسیج را فاتح میدان و معرکه دفاع کرد و همین روحیه است که ما را در خط مقدم پیکار با نظام سلطه و استکبار و صهیونیسم خبیث جهانی، تبدیل به محور اقتدار و عزت، امنیت و ثبات در اقیانوسی از بحرانسازی و جنگافروزی شیاطین ساخته است. روحیه جهادی و بسیجی، روح شهادتطلبی بسیجیان جهان اسلام است که اکنون بیش از یکسال ماشین جنگی رژیم خونخوار صهیونی را با تمام درندهخویی و وحشیگریاش در باتلاق مرگ تدریجی فروبرده و از خون شهیدانی چون: سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه، فواد شکر، یحیی السنوار، هاشم صفی الدین و... برج و باروی بلند و مناری روشنگر در دریایی از جنایتها و قساوتهای دشمن اسلام و انسان، صهیونیسم بین الملل برافراشته و چراغ راه فردا و آینده جهان شده است و به فرموده امام راحل کبیر(ره): «خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا میداند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دار الشفای آزادگان خواهد بود.»
پایان/