مروری بر زندگی‌نامه شهید «مسعود غلامحسین گودرزی»

از آتش زدن ساواک تا فتح چوارته

سه‌شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۲۰
در زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مسعود غلامحسین گودرزی» آمده است: با شکل گرفتن تظاهرات‌های خیابانی همیشه در صفوف اول تظاهرات کنندگان بود و از کسانی بود که در آتش زدن اداره ساواک شهرستان الیگودرز نقش مهمی ایفا کرد. 

از آتش زدن ساواک تا فتح چوارته

به گزارش نوید شاهد تهران بزرگ، شهید «مسعود غلامحسین گودرزی» بیستم مهر ۱۳۴۲، در خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش در الیگودرز چشم به جهان گشود. پدرش غلام و مادرش، فاطمه نام داشت. پس از رسیدن به سن ۶ سالگی وارد دبستان شد و از همان اوان کودکی در مدرسه به فعالیت انقلابی پرداخت. به علت همکاری نکردن در جشن‌ها و خواندن سرود‌های ملی و آریامهری مورد تنبیه شدید مسئولان مدرسه قرار گرفت و همین امر سبب شد مدرسه را پس از اتمام کلاس پنجم ترک کند وارد بازار کار شود و به حرفه نجاری بپردازد. پس از ترک مدرسه هم به همراه برادر شهیدش و دیگر مبارزان انقلابی زیرنظر مرحوم شیخ احمد کروبی که یکی از فعالترین روحانیون مبارز آن زمان بود فعالیت می کرد. با رسیدن به سن نوجوانی دامنه فعالیتش گسترش یافت در این زمان شب‌ها به صورت مخفیانه با دیگر مبارازن در مسجد گرد هم جمع میشوند و به پخش و توزیع اعلامیه می پرداختند و همچنین قابل ذکر است که درآمد از کار و تلاش خود صرف فعالیت‌های انقلابی از جمله چاپ و تکثیر اعلامیه میکرد. 

نوجوانی جسور و شجاع بود و با شکل گرفتن تظاهرات‌های خیابانی همیشه در صفوف اول تظاهرات کنندگان بود و از کسانی بود که در آتش زدن اداره ساواک شهرستان الیگودرز نقش مهمی ایفا کرد.

از آتش زدن ساواک تا فتح چوارته

با پیروزی انقلاب اسلامی و حمله دشمن بعثی عراق وارد بسیج شد و با عضویت بسیجی ویژه فعالیت مخفیانه خود را شروع کرد. طی این دوران، چون بسیج نوپا بود و امکانات کمی داشت میزان زیادی از حقوق و درآمد حاصل از کار خود را به خریداری موتور سیکلت و لوازم ضروری برای بسیجیان شهرستان الیگودرز صرف میکرد. 
همچنین در امر آموزش نیروی مردمی حضوری فعال و خستگی‌ناپذیر داشت. در سال ۱۳۶۲ با عضویت پاسدار رسمی برای اولین بار با توجه به وضعیت خانواده که بعد از شهادت برادر بزرگتر شهید مسعود مادرش از فقدان او دچار ناراحتی قلبی شده بود و نیاز به حضور مسعود در کانون خانواده از اهمیت بلاوصفی برخوردار بود ولی جبهه را بر همه مسائل ترجیح میداد و راه برادر را با اراده‌ای مصمم و عزمی جزم ادامه داد. 
در گام اول با سمت معاون گروهان در گردان حماسه آفرین ابوذر در عملیات تک دربندخان در نوک فلش قلب دشمن را نشانه رفت و با فتح ارتفاعات شاخ شمیران شیرازه خط پدافندی دشمن را در هم ریخت و با اسیر گرفتن تعداد زیادی از چهل تن از مزدوران بعثی در امر تحکیم مواضع محل متصرف شده تلاشی بی‌دریغ داشت و بعد از آن در اسفند ۶۴ در عملیات والفجر ۹ در منطقه سلیمانیه عراق بعد از ۴۸ ساعت پیاده روی در زیر باران ارتفاعات صعب العبور کانالی را که مشرف به شهر چوارته بود با رعایت اصل غافلگیری و درایت کامل در امر هدایت گروهان ابراز لیاقت نمود و پرچم اسلام را در فراسوی مرز‌های ایران به اهتزاز درآورد و دشمن را وادار به کیلومتر‌ها عقب نشینی نمود و گردان ۱۰۹ تکاور عراق را کاملاً منهدم و تعداد زیادی از نفرات دشمن را اسیر نمود و مدت چهارده روز بدون هیچگونه ارتباط جاده‌ای ارتفاعات تصرف شده را با توجه به آتش توپخانه و پاتک‌های مکرر دشمن در عین ناباوری مقاومت نمود.

از آتش زدن ساواک تا فتح چوارته

 چند ماه بعد در ۳۰ اردیبشت ۱۳۶۵ با سمت فرمانده گروهان در عملیات حاج عمران حماسه‌ای دیگر آفرید و با عبور از میدان مین به عمق خط دفاعی عراق نفوذ کرده و در رزمی دلیرانه خود و تعداد زیادی از همرزمانش بعد از ساعت‌ها نبرد با چندین گردان دشمن به لقاء دوست شتافت و پیکر مطهرشان در آغوش کوه‌های سر به آسمان کشیده حاج عمران بعد از سال‌ها بدون هیچگونه تغییر به وطن بازگشت و در کنار برادر شهیدش به خاک سپرده شد.

از آتش زدن ساواک تا فتح چوارته

 

 

 

 

 

 

 

 

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده