«شهید قدیر قدیری؛ مردی که شهادت را میهمانی خدا می‌دانست»

همسر شهید سید قدیر قدیری از مردی می‌گوید که شهادت را نه پایان، که رسیدن می‌دانست. در نهم اسفند ۱۳۶۲، در شلمچه، زیر باران آتش، قامت برافراشت و دل به دعوت خداوند سپرد. خاطراتی پر از ایمان، ایثار و نجابت، هنوز در قلب همسرش جاری است.

به گزارش نوید شاهد گیلان، در یکی از روایت‌های ماندگار از دفاع مقدس، همسر شهید سید قدیر قدیری، از ایثار، روحیه علوی و باور‌های عمیق همسرش سخن گفت؛ مردی که در نهم اسفند ۱۳۶۲ در منطقه شلمچه، در دل آتش و خون، قامت راست کرد و راه شهادت را در پیش گرفت.

در خاکریزهای شلمچه، قدیرم جا ماند و به آسمان رفت

او می‌گوید: «آخرین بار که به مرخصی آمد، انگشت کوچک فرزندمان را بوسید و گفت: اگر نیامدم، بدانید که گم‌نشده‌ام؛ فقط به میهمانی خدا رفته‌ام. و خدا هم او را به بهترین میزبانان سپرد: حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع).»

شهید قدیر قدیری، از سادات جلیل‌القدری بود که هرگز از نسبت خانوادگی خود بهره شخصی نبرد، بلکه آن را مسئولیتی الهی می‌دانست. همسرش نقل می‌کند: «همیشه می‌گفت: "سید یعنی باید جلودار باشی؛ چه در میدان نبرد، چه در میدان زندگی. حتی در شب آخر اعزام، وقتی از او پرسیدم چرا با این اصرار می‌خواهد برود، لبخند زد و گفت: "مگر امام علی (ع) در صفین خانه نشست؟ ما باید در خط مقدم باشیم.»

او خاطره‌ای شنیدنی از عید غدیر در دل جبهه نقل می‌کند: «در عملیات خیبر، با یک چراغ نفتی کوچک، برای همرزمانش مراسم غدیر گرفته بود. باران گلوله می‌بارید، اما آنها زیر چادر پاره خطبه غدیر می‌خواندند و قدیر می‌گفت: اگر علی (ع) نبود، اسلام نبود؛ ما باید قدر این نعمت را بدانیم.»

سید قدیر در زندگی روزمره نیز، جلوه‌هایی از روحیه علوی داشت: عدالت‌خواهی: سهمیه غذای خود را به رزمنده‌ای جوان‌تر داد و گفت: علی (ع) سه روز غذایش را بخشید؛ ما که کمتر نیستیم. 

شجاعت: در عملیات آخر، جان خود را به خطر انداخت تا تکاوران گرفتار در آتش دشمن را نجات دهد.

مردم‌داری: هر روز پیرزن همسایه را تا سر کوچه همراهی می‌کرد. وقتی همسرش به شوخی گفت: "مگر تو امام زمانی؟  پاسخ داد: نه، اما سیدم؛ و سید یعنی خدمتگزار مردم.

پیام این بانوی مقاوم به نسل امروز روشن و الهام‌بخش است: «دختران و پسران ایران! دشمن می‌خواهد شما را از هویتتان دور کند؛ اما راه قدیر، راه نور است. همان‌طور که می‌گفت: جوانان امروز باید پرچمداران مقاومت باشند. ولایت، تنها کشتی نجات است. او در آخرین نامه‌اش نوشته بود: "اگر به خاطر امام خمینی (ره) نبود، یک روز هم در جبهه نمی‌ماندم.»

و در پایان، با صدایی پر از دلتنگی می‌افزاید: «قدیرم! هنوز هم بوی خاک شلمچه را از لباس‌هایت به یاد دارم... تو رفتی، اما سفیر عشق شدی. ما وامدار خون تو و یارانت هستیم.»

یاد شهید سید قدیر قدیری و همه شهدای شلمچه، جاودان و گرامی باد.

در خاکریزهای شلمچه، قدیرم جا ماند و به آسمان رفت

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده