مادری که فرزندش را برای دفاع از خاک و ناموس ایران تقدیم کرد؛ امروز اگر لازم باشد دوباره او را می‌فرستد

در روزهایی که آتش جنگ بر سر خاک مقدس ایران می‌بارد و دشمن کینه‌توز، بی‌رحمانه به میهن ما حمله کرده است، صدای مادر شهید سیدحسین جوادی از دیار رضوانشهر، پژواک دل‌های میلیون‌ها ایرانی‌ست. مادری که با قلبی آکنده از عشق و ایمان، می‌گوید: «پسرم نه برای شهرت، که برای خدا رفت و اگر امروز زنده بود، بی‌تردید اولین نفری بود که پای در میدان نبرد می‌گذاشت تا از خاک وطن و حرم ولایت دفاع کند.»

به گزارش نوید شاهد گیلان،  نامش سیدحسین جوادی بود؛ نوجوانی پاک‌دل، از خطه گیلان،شهرستان رضوانشهر که در اوج جوانی راه جبهه را انتخاب کرد و در عملیات شرهانی در سال ۱۳۶۱ به آرزوی دیرینه‌اش، شهادت در راه خدا، دست یافت. اما روایت این شهید، تنها در قاب جهاد خلاصه نمی‌شود؛ بلکه ریشه در تربیت مادری دارد که با ایمانی عمیق، فرزندی پرورش داد تا سرباز واقعی امام زمان (عج) باشد.

مادری که فرزندش را تقدیم کرد تا پرچم علی(ع) زمین نماند

مادر شهید با صدایی آرام، اما استوار از پسرش می‌گوید: «سیدحسین فقط فرزند من نبود. او فرزند امام حسین(ع) و امت حزب‌الله بود. از همان نوجوانی دلش با جبهه بود. می‌گفت: مادر، من باید بروم. این انقلاب، امانت خداست. باید از ولایت دفاع کنم.»

او از سید بودن تنها شرافت نمی‌خواست، مسئولیت می‌خواست. مادر می‌گوید: «می‌گفت: سید بودن یعنی باید مثل حضرت علی(ع) رفتار کنی. عدالت داشته باشی، اهل حق باشی، اهل فداکاری باشی. نه این‌که فقط اسمش را یدک بکشی.»

مادر، خاطراتی از عید غدیر دارد؛ روزی که سیدحسین اشک‌ریزان از عمق جان گفت: «امروز پیامبر(ص)، حضرت علی(ع) را به‌عنوان ولی ما معرفی کرد. ما اگر واقعاً پیرو علی هستیم، باید در راهش فداکاری کنیم، نه اینکه فقط تبریک بگوییم.»

از راز و نیاز‌های شبانه‌اش در جبهه می‌گوید: «قبل از خواب، زیارت عاشورا می‌خواند. دعای “یا علی یا عظیم” ورد زبانش بود. می‌گفت: این زیارت، عهدنامه خون با امام حسین(ع) است.».

اما عشق به اهل‌بیت، تنها در دعا و ذکر نبود. در رفتار و منش روزمره‌اش نیز نمود داشت. مادر می‌گوید: «با دوستانش مهربان، با دشمنان اسلام قاطع. یک بار یک زن بی‌پناه را از دست یک متجاوز نجات داد. وقتی برگشت گفت: مادر، اگر علی (ع) بود، همین کار را می‌کرد. نمی‌توانستم بی‌تفاوت بمانم.»

شهید سیدحسین، در خانه همیشه هوای محرومان را داشت، بی‌هیچ چشم‌داشت و تظاهر. مادر می‌گوید: «گاهی خودش چیزی نمی‌خورد، اما برای بچه‌های همسایه غذای گرم می‌برد. می‌گفت: مادر، من اگر برای دیگران نباشم، چه فایده‌ای دارم؟»

او جوانی اهل مطالعه، اهل فهم و اهل بصیرت بود. همیشه بر ولایت فقیه تأکید داشت و می‌گفت: «هرکس پشت سر ولایت بایستد، راهش، راه پیامبر است. اگر می‌خواهیم در خط اهل‌بیت بمانیم، باید پشتیبان نائب امام زمان (عج) باشیم.»

مادر شهید در بخش پایانی سخنانش، با دلی سرشار از پیام و محبتی مادرانه، جوانان امروز را خطاب قرار می‌دهد: «ای جوانان! امروز جنگ به ظاهر تمام شده، اما دشمن هنوز بیدار است؛ با شبهه، با جنگ نرم، با بی‌حیایی. راه شهدا را با اخلاص و غیرت ادامه دهید. اگر امام زمان (عج) بیاید، باید سربازانی مثل حسین من داشته باشد؛ بیدار، بصیر، مقاوم.»

و در پایان، با بغضی در گلو، نگاهی مادرانه، اما آسمانی دارد: «سیدحسین رفت تا ما بمانیم و راه حق خاموش نشود. به امید دیدار همه‌تان در بهشت، زیر پرچم حضرت زهرا (س). یا علی، مدد.»

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده