آمدیمای عشق! تا جان را به قربانت کنیم...
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، شنبه هفتم تیر، بازهم یوم اللهی دیگر شد و رستاخیزی دیگر از شور و شعور یک ملت در معبد و محراب شهادت. موکب عاشورائیان غدیر، اسوه های مقاومت، عزت، اقتدار و مظلومیت یک سرزمین در ناجوانمردانه ترین و نابرابرترین جنگ تاریخ، بازهم به شهر و میهن ما روح حیات بخشیدند و تبلور زندگی دوباره شدند. شگفتا که این روز در تقویم دهه اول انقلاب در پیوند با فاجعه شهادت عاشورائیان سرچشمه و بهشتی و ۷۲ یار مخلص و صدیق امام (ره) روز شهید نام گرفته بود و بازهم پس از ۴۴ سال، نظام استکبار و صهیونیسم بین الملل بازهم با حربه ترور و تحمیل جنگ به ملت ایران، به مصاف شرف و کرامت ما آمده است. همین ۴۴ سال پیش، یک روز پیش از به شهادت رساندن بهشتی عزیز و یاران و همراهانش، همینها به کمک مزدوران داخلی و نفوذی شان، رهبر کنونی این امت را که امروز پرچم مقاومت و مصاف جهانی با جبهه تزویر و باطل را یکتنه بر دوش گرفته، ترور کردند اما خدا نخواست و امروز هم وقیحانه از قصد خود برای حذف او می گویند! پس از ۴۴ سال این انقلاب و این کشور، همچنان دارد با تروریسم می جنگد و شهید می دهد. آن روز کربلای سرچشمه، مقتل عزیزترین خدمتگذاران نظام و مردم شد و امروز، سرداران بلندقامت و دانشمندان دوران ساز ایران مقتدر را در خانه و همراه خانواده حود، شبانه شهید می کنند تا نگذارند این کانون تمدن توحیدی در جهان ظلم و بی عدالتی، تنها چراغ امید همه ستمزدگان و همه پابرهنگان جهان باشد. دشمن، عوض نشده است. عوضی تر شده است و پیچیده تر و پیشرفته تر، با پهپاد و هوش مصنوعی و... ترور می کند. تروریستهای جهان بر علیه یک ملت و اراده و آرمان بزرگش برای پیشرفت، متحد شده اند، بعد اسم ما را می گذارند تروریست! تا به تاریخ هم آدرس غلط بدهند. نوچه هایشان هم به زبان فارسی، بیشرمانه دعوت به تسلیم در برابر هجوم بیگانه به خاک وطن می کنند تا پیاده نظام لشکر لش و لاشه های تباهی و ذلت، اول مغزها و دلها را فتح کنند و بعد خاک مقدس این شقایقزار شهیدآفرین را؛ اما باز این دزدهای ناشی ورشکسته به کاهدان زده اند چون این ملت، پای مکتب مهر خامنه ای بزرگ شده و سر سفره کرم شهیدان نشسته است.
بدون اینهمه سردار هم؛ علی مولاست!...
ای شهیدان! آمدید و شهر، شهری که یک جهان دشمن، از نتانیاهو و یسراییل کاتس خبیث تا خود ترامپ، دستور تخلیه اش را دادند تا زیر بمب و موشک، خالی از سکنه، تصویر تسلیم شدن و بی دفاع ماندن را تداعی کند، با شما شور محشر شد و قیامتگاه عشق... این مردم، درس عزت از شما آموختند. چقدر ایران نشناس و از مرحله پرتند، آنان که این مردم شهیدداده و شهیدپرور را دست بسته و تسلیم شده جلوی عربده تهدید دشمن می خواهند و از این مغرورترین ملت جهان انتظار دارند جلوی متجاوز، آنهم متجاوزی به خباثت نتانیاهوی کودک کش، فرش قرمز پهن کنند! نفهمیدند که قبل از این لش و لاشه های تباهی و تعفن، ما از روی فرش قرمز خون شهید، تا قلب آسمان، تا قله ی آفتاب را رفته ایم و دیگر این راه، برگشتنی نیست آنهم از بهشتی که بهشتی ها برای ما ترسیم کرده اند، به جهنم بردگی و حقارت و تسلیم برای چندروز رفاه و تجمل از جنس دولتک های عربی که کشورشان حیات خلوت پایگاههای آمریکاست اما برج و مرکز خرید و خودروی مدل بالای شاستی بلند دارند! ترامپ قمارباز اگر ایران را و مردمش را می شناخت هیچوقت حرف گنده تر از دهنش نمی زد و از تسلیم بی قید و شرط نمی گفت آنهم به کسی مثل خامنه ای که خودش تمام قد، حرمت و شرف مقاومت است و مفسر مکتب شهادت. اینها سرداران و دانشمندان اقتدارآفرین را گرفتند تا اقتدار ما را و یک ملت مقتدر را تحقیر کنند و دست بسته و بی راه چاره، به تسلیم بخوانند اما بازهم مثل همه این ۴۴ سال نفهمیدند که مردمی که شیر مادرشان با اشک به فرزند فاطمه (س) و روضه قتلگاه و وداع، آمیخته شده، مردمی که همه چیزشان حسین (ع) و عاشورا است، از جنس حقارت اینان نیستند. نفهمیدند که : بدون اینهمه سردار هم، علی مولاست...
گلبرگ سرخ لاله ها، در کوچه های شهر ما، بوی شهادت می دهد...
شهدا آمدند تا همه در این اقیانوس نور، تن به تطهیر بزنیم و طاهر شویم. مطهر شویم به طهارت خون شهید که جوهره هر پاکی و هر خلوص و خداگونگی است. هر پیشرفتی و هر اقتداری و هر راهبردی اگر جز این طریق باشد، راه شکست و بردگی و ذلت و حقارت و اسارت است. راه را اینها نشان داده اند. این خونها، چشمه خورشیدند و چراغ هر نورند که هرکس روی از راهشان بگرداند، مطرود این مردم است. دیپلماسی ما، عزت ما، اعتبار ما، توان چانه زنی ما، سرمایه سیاسی ما، پشتوانه مشروعیت حاکمیت ما، همین شهیدانند. هرکه هرچه جز این بگوید، راهش از ما جداست و راه و نگاهش، راه و نگاه دشمن است. هرچه این ملت دارد از اینهاست. اصلا ما جز خون شهید سلاح و سنگر و سرمایه ای نداریم! نمی خواهیم هم داشته باشیم. شهید، بقای ما را بیمه کرده و دوام ما را در این جهان کمربسته به محو هر نشانی از حق و حقیقت، تضمین کرده است. هر آبرویی اگر هست، از این خونهاست. این خونهاست که به ما در این روزها و شبهای سخت، امید داد، انگیزه و ایمان داد، اعتماد به نفس داد، و مایه وحدت و وفاق و همدلی شد. دولت نا و دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما باید راهبردش. همان اقتداری باشد که این شهدا آفریدند. این اقتدار، مصالحه کردنی نیست. این اقتدار، معامله کردنی نیست. این اقتدار، قابل چانه زنی نیست. این اقتدارآفرینی و عزتمندی شهیدان است که این ملت، در این ۱۲ روز جنگ تحمیلی موشکی و پهپادی و رسانه ای و تبلیغاتی و دیپلماتیک همه جانبه یک جهان با ما، کمر، خم نکرد و توی دهن همه آنهایی زد که بوی کباب به مشامشان خورده بود و فراخوان به شورش و قیام! دادند تا روی خون این مردم، بساط قدرت پهن کنند آنهم پشت بند پیاده نظام دشمن متجاوز خارجی مهاجم به میهن! اینها نشناختند این سرزمین و مردمش را و شهیدانش را که برای آنکه یک وجب از این خاک هم زیر چکمه دشمن نرود، خونشان را دادند. اینها نفهمیدند ما با شهادت و با شهیدان، زنده مانده ایم و این تابوت ها که به شهر ما می آیند، همه غفلت ها و عادت ها، همه نارضایتی ها و ناراحتی ها، اختلاف ها و انشقاق ها، یکباره تبدیل به شور و شهامت و جوشش و جهش و یکدلی و بگانگی می شود. نمی فهمند که: گلبرگ سرخ لاله ها، در کوچه های شهر ما، بوی شهادت می دهد...
تو پناه روزگاری، تو بمان! فدایت ای جان....
و در این آیین شور و شعور و غرور، چه کسی حاضرترین است و نگین و سرحلقه این عاشقان، جز خامنه ای عزیز که این شهیدان، شاگرد و شیفته و سرباز و جان نثار مکتب او بودند؟ دشمن، با استفاده از همه بوق های تبلیغاتی و شبه رسانه هایش، می خواهد حضور خامنه ای را غیبت معنا کند. اما مقتدای شهیدان ما، خودش پناهگاه این ملت است. امروز همه جا عطر حضور اوست که موج می زند. این قدرت متراکم، این عزت متبلور. این شوکت و شکوه مجسم، که از خون شهید، می جوشد و موج می کشد، همه روشنای آن مشعل مقاومت است که او برافروخت. آن روز که به قلب وحشت زد و سد ترس و تهدید را شکست و «امام جمعه نصر» شد، آن روز که دل دلیری و دلدادگی ما شد در طریق عاشقی، آن روز که مدافعان حرم و مجاهدان جبهه حق در عمق راهبردی دفاع، با عشق او به میدان خون زدند و محور مقاومت را تا مرز غاصبان قدس، وسعت دادند، صدای او بود که طنین حق طلبی مظلومانه اما مقتدرانه ما در تاریخ تباهی های زمین شد. او بود که پرچم خمینی را بر بلندای روزگار برافراشت و به همه آزادگان زمین، درس ایستادن و از پا نیفتادن و تسلیم نشدن داد. پیام او به تسلیم نشدن این ملت، پناهگاه روح و جان ما شده است و بر هرچه حقارت و ذلت پذیری، بر هرچه شکست و شک به ادامه این راه، خط بطلان می کشد و نقشه راه را تا قله رقم می زند. نه! آن مردک و پهلوان پنبه هایش، آن خیل لشکریان پتیارگی و پستی، اشتباه کرده اند و عوضی گرفته اند این ملت و رهبرش را! خامنه ای را کسی می شناسد که شهیدان را شناخته باشد. که او شهید زنده و علمدار مکتب شهادت است.
ای تکیه گاه و پناه و امید و امنیت و آرامش ما در زیر این آوار هرچه تیغ و تیر و کفر و کین توزی و دروغ... در طوفان اینهمه دشنه و دشمن! تو پناه روزگاری، تو بمان! فدایت ای جان... و:
آمدیم ای عشق! تا جان را به قربانت کنیم
سینه بر هر تیر و تیغ، آیینه گردانت کنیم
آمدیم ای قاب جاوید غرور... ای نام نور
تا شهید عشق را خورشید دورانت کنیمک
اروانسالار مایی، مرد میدان، مردِ مرد...
آمدیم از هر کران، تا طوف طوفانت کنیم