دانشمند شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی؛

سردار علم، سرو بصیرت، سنگربان اقتدار

شنبه, ۲۸ تير ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۴۳
راه مقاومت، آرامش می‌آورد، مقاومت رفاه می‌آورد، مقاومت یعنی اینکه بچه‌های این مردم، خلاق باشند، عالم باشند و برای رشد این نابغه‌ها و استعدادهای خدادادی که به مردم ایران داده شده، تلاش کنند، این خودش بازدارندگی است... این نگاه و سخن سردار علم در سنگر اقتدار است که شهید این راه عزت آفرین شد. شهیدی که الگوی مدیریت توسعه دانش ملی بر بلندای بصیرت و بینش معنوی و در افق مقاومت است. او علم را در خدمت پیشرفت کشور و در مسیر هویت اسلامی و ایرانی این ملت و سرزمین می خواست. برای همین هم رژیم خبیث و خونخوار صهیونی، در اولین لحظات آغاز تجاوز و تحمیل جنگ ۱۲ روزه به این کشور، او را با همسر و فرزندش، همراه با سرداران بزرگ نظامی و خانواده های مظلومشان به شهادت رساند تا دشمنی خود را با این نگاه و این راه، نشان دهد.

سردار علم، سرو بصیرت، سنگربان اقتدار
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، سحرگاه ۲۳ خرداد، صدای انفجاری مهیب در کوی اساتید محله سعادت آباد تهران، خبر از فاجعه ای بزرگ می داد. همراه با صداهای پی در پی انفجار و اصابت موشک در مناطق مختلفی دیگر از تهران، که آوار بهت و ناشکیبایی را بر خواب پایتخت نشینان، آوار کرد. جنگ، رسما و علنا آغاز شده بود.
با حمله تروریستی به سرداران بلندپایه و ارشد نظامی و دانشمندان هسته ای کشور، از سوی رژيم متجاوز و پلید صهیونیستی که نمادی از دشمنی با دو رکن پیشرفت و اقتدار ایران را در وحشیانه ترین، کین توزانه ترین و جنایتکارانه ترین شکل خود به نمایش گذاشت.
 در کنار بزرگمردانی بازمانده از دوران دفاع مقدس و معماران راهبرد بازدارندگی دفاعی کشور، سلامی و باقری و رشید و حاجی زاده و.... شماری از نخبگان علمی و دانشمندان ممتاز و طراز اول کشور در مسیر پیشرفت و توسعه دانش بنیان و بومی نیز هدف دشمن قرار گرفتند و مظلومانه و با فجیع ترین شکلی به شهادت رسیدند و در راس این قافله، دانشمند شهید دکتر محمدمهدی طهرانچی، چهره برجسته علمی و پژوهشی که الگوی مجسمی از کارآمدی مدیریت انقلابی و اندیشه پیشرو، فرصت ساز، تهدیدزدا و اقتدارآفرین در مکتب مقاومت، فرهنگ جهادی و تفکر خط شکن بسیجی بود و هرجا که بود و هر جایگاهی که عرصه مدیریتش شد، از دانشگاه سهید بهشتی تا دانشگاه آزاد اسلامی و در خط مقدم جهاد علمی کشور، نگاهش تحول می آفرید و راه می گشود.
او که به عنوان فیزیک‌دان برجسته، دانشمند هسته‌ای، استاد ممتاز دانشگاه شهید بهشتی و از دانشمندان نام‌آور حوزۀ فیزیک ماده چگال، نانوفیزیک و محاسبات کوانتومی شناخته می‌شد، در کنار فعالیت‌های علمی متنوع، نقش‌های کلیدی مدیریتی و سیاست‌گذاری در نهادهای مهم علمی و فرهنگی ایران ایفا کرد و همین نقش و جایگاه برجسته و موثر، او را در تیررس دشمن و یکی از اهداف اصلی حمله تروریستی قرار داد.

معراج علم در محراب سلوک

محمدمهدی طهرانچی در ۱۴ تیرماه ۱۳۴۴، در تهران و در میان خانواده‌ای مذهبی و مومن چشم به جهان گشود. تربیت خانوادگیِ اش در فضایی آکنده از ایمان، اخلاق و علاقۀ به علم شکل گرفت.
والدین او به اصول اعتقادی و ارزش‌های دینی پایبند بودند و همین پایبندی در سراسر شخصیت و نگرش او مشهود است؛ به‌گونه‌ای که از همان سال‌های نخست کودکی، روحیۀ مسئولیت‌پذیری، نظم فردی و احترام به ارزش‌های انسانی و اسلامی در وجودش نهادینه شد.
دوران کودکی و نوجوانی را در تهران سپری کرد؛ تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس تهران، همراه با روحیۀ تلاشگر، با پشتکار تحسین‌برانگیز و کنجکاوی بی‌وقفۀ علمی همراه کرد؛ خصایصی که بعدها در تمام سطوح زندگی علمی و اجرایی بارها مورد تأکید دانشگاهیان و همکارانش قرار گرفت.
 از منظر معنوی، توجه ویژه‌ای به آموزه‌های اعتقادی، دعا و توسل به اهل‌بیت (ع) داشت؛ چنان‌که در سخن و سلوک فردی او بارها مضامین دعا، توکل و تلقّی مسئولیت به‌عنوان «وظیفه‌ای الهی» تکرار شده است.
در بیان خودش، هر موفقیت و گشایشی را موهبت الهی و نتیجه لطف و عنایت الهی قلمداد می‌کرد. حضور در مراسم عبادی و تلاش در جهت تلفیق ارزش‌های بومی و اعتقادی با توسعۀ دانشگاهی و نوآوری علمی از شاخصه‌های پایدار شخصیت او بود.

سوابق تحصیلی و دانشگاهی

شهید دکتر طهرانچی، سال ۱۳۶۲ تحصیل خود را در مقطع کارشناسی فیزیک در دانشگاه شهید بهشتی، آغاز و سال ۱۳۶۷، آن را با موفقیت به پایان رساند.سال ۱۳۶۸ کارشناسی ارشد فیزیک را از همین دانشگاه گرفت.
 سال ۱۳۷۶ موفق به اخذ درجه دکتری فیزیک نظری از دانشگاه فیزیک تکنولوژی مسکو گردید.
 بمحض پایان دوره دکترا، به ایران و به خانه دیرین خود، دانشگاه شهید بهشتی بازگشت و بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۱، استادیار فیزیک، از ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ دانشیار، و از سال ۸۵ تا روز شهادت خود در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، استاد فیزیک این دانشگاه بود.

سوابق علمی و آموزشی

دکتر محمدمهدی طهرانچی با سابقه تدریس بیش از ۱۰ عنوان درس در مقطع کارشناسیعمل می‌کرد. او اعتقاد داشت که پیشرفت علمی واقعی تنها زمانی اصالت و استمرار خواهد یافت که در متن دین و هویت ملی و فرهنگ جامعه ریشه بگسترد. طهرانچی دانشگاه را نه صرفاً یک نهاد انتقال دانش، بلکه میدانِ تمدن‌سازی و بازتولید سرمایه‌های معنوی و فکری می‌دانست. به همین دلیل، تلاش او همواره معطوف به ایجاد هم‌افزایی میان دستاوردهای روزآمد علوم جدید و گفتمان ارزش‌محور اسلامی بود؛ نمونه آشکار این رویکرد را می‌توان در سیاست‌های جذب و پرورش استعدادهای بومی، حمایت از علوم میان‌رشته‌ای با تأکید بر حل مسائل عینی جامعه ایران و هدایت پروژه‌های پژوهشی به‌سوی پاسخگویی به نیازهای فرهنگی و صنعتی کشور مشاهده کرد. شهید طهرانچی بر این باور بود که نوآوری علمی، زمانی در جامعۀ ایرانی معنا می یابد که با اخلاق حرفه‌ای، مسئولیت اجتماعی، توجه به عدالت آموزشی و حفظ استقلال فکری ایران همراه شود؛ بنابراین، توسعۀ دانشگاهی از نگاه او حلقه‌ای جدا از هویت دینی و ارزش‌های بومی نبود و بستری برای رشد متوازن علم و فرهنگ و تحقق مرجعیت علمی ایران در تراز جهانی به‌شمار می‌رفت.

نگاه مدیریتی خلاق، پویا و تحول آفرین

یکی از ویژگیهای اصلی و شاخص این دانشمند شهید، که عامل به شهادت رساندن او نیز توسط دشمن پلید و کینه توز هم شد، نوع بینش و سلوک مدیریتی او بود که در هرحا که بود، منشأ برکات و تحولات در مسیر پیشرفت کشور بود و الگویی از مدیریت خلاق، مبتکر، کارآمد و تحول آفرین را در شناخت و فعلیت بخشی و هم افزایی قابلیتها و ظرفیت‌های موجود در نخبگان و دانشجویان و نیروهای انسانی ترسیم کرده بود. به گفته برادر شهید: آن‌ها که ایشان را به‌عنوان یک شخصیت صرفاً علمی می‌شناسند، باید بدانند که او فراتر از یک دانشمند صرف بود. علم تخصصی ایشان در فیزیک بود، اما نگاه مدیریتی او تحول‌آفرین بود، چه زمانی که رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودند و چه در دوران ریاست دانشگاه آزاد، دغدغه‌شان این بود که دانشِ جوانان، که امانتی از سوی مردم هستند، به توانایی تبدیل شود. تربیت صحیح و انتقال دانش به جامعه پیرامون، اولویت اصلی ایشان بود

آخرتم را به دنیای هیچکس نمی فروشم! 

در همین خصوص، برادر این شهید می گوید:آن‌ها که ایشان را به‌عنوان یک شخصیت صرفاً علمی می‌شناسند، باید بدانند که او فراتر از یک دانشمند بود. علم تخصصی ایشان در فیزیک بود، اما نگاه مدیریتی او تحول‌آفرین بود، چه زمانی که رئیس دانشگاه شهید بهشتی بودند و چه در دوران ریاست دانشگاه آزاد، دغدغه‌شان این بود که دانشِ جوانان، که امانتی از سوی مردم هستند، به توانایی تبدیل شود. تربیت صحیح و انتقال دانش به جامعه پیرامون، اولویت اصلی ایشان بود. 
ایشان شبانه‌روز تلاش می‌کردند و کمترین استراحت را داشتند، هر جلسه‌ای که می‌رفتند یا صحبتی که می‌کردند، با مطالعه و آمادگی قبلی بود، یک بار متوجه شدم که تمام پاورپوینت‌های ایشان از کلام قرآن کریم بوده است، وقتی از ایشان پرسیدم چرا این‌طور است، پاسخ دادند؛ "کلام بشر در مقابل کلام خدا جایگاهی ندارد. من کلام خودم را با کلام خداوند تطبیق می‌دهم و ارائه می‌کنم، این کار دو خاصیت دارد؛ اول این‌که کلامم ارتفاع پیدا می‌کند و دوم اینکه وقت مردم تلف نمی‌شود. ایشان همواره می‌گفتند: آخرتم را به دنیای هیچ‌کس نمی‌فروشم. به همین دلیل، بسیاری از توصیه‌ها و سفارش‌هایی را که خارج از روال قانونی بود، نمی‌پذیرفتند، حتی اگر کسی برای انجام کاری به ایشان مراجعه می‌کرد و آن کار خارج از چارچوب‌های اداری بود، با قاطعیت می‌گفتند: آخرتم را به هیچ‌کس نمی‌فروشم و زیر بار آن نمی‌روم. این تربیت دینی، عرفانی و عالمانه‌ای که ایشان از فضل خداوند یافته بودند، باعث شده بود که خود را سرباز ولایت بدانند، در بحران‌ها، به‌خصوص پس از شهادت رئیس جمهور شهید رئیسی، توصیه اکید داشتند: گوش، چشم و عقل ما فقط به یک نفر، یعنی رهبر معظم انقلاب باشد.

می خواست دانشگاه آزاد، انتخاب اول دانشجوی ایرانی باشد

یکی از مهمترین عرصه های مدیریتی این دانشمند شهید، ریاست دانشگاه آزاد و طرح تحول این دانشگاه توسط او بود. به گفته برادر شهید: ایشان می‌خواستند امانتی را که رهبری به ایشان سپرده بود، به‌گونه‌ای به سرانجام برسانند که دانشگاه آزاد، انتخاب اول دانشجویان ایرانی باشد، در شوخی به ایشان گفتم دانشگاه شریف، شهید بهشتی و جاهای دیگر هم هستند! ایشان در پاسخ گفت: مردم دو چیز می‌خواهند؛ یکی اینکه فرزندشان بعد از تحصیل سر کار برود و شغلش تأمین شده باشد و دیگری مسائل مالی است، من اگر بتوانم در مسائل مالی به بچه‌ها کمک می‌کنم و با تربیت مهارت‌آموزی، شغلشان را تضمین خواهم کرد. طرح‌های مختلفی مانند پویش بحث صدرا در دانشگاه آزاد، نشان از این نگاه داشتند. ایشان معتقد بودند که عزت، سربلندی و پیشرفت ایران به‌دست همین نسل جوان و آینده‌ساز خواهد بود.

نه به‌صورت مذهب مستورد، بلکه به‌عنوان بخشی از هویت فرهنگی و تمدنی خود پذیرفته. شیعه‌ که مذهب رسمی ایران است، خود محصول تعامل اندیشه اسلامی با فرهنگ ایرانی بوده و امروز مهم‌ترین عنصر تمایزبخش هویت ملی ایران در برابر همسایگان محسوب می‌شود. حافظ، مولانا، فردوسی و سعدی که نمادهای فرهنگ ایرانی هستند، همگی در چارچوب اندیشه اسلامی، آثارشان را خلق کردند.

اسلام و هویت دینی: رکن اصلی مقاومت تمدنی و تاریخی

تجربۀ تاریخی نشان داده که هر زمان ایران از اسلام و ارزش‌های مذهبی فاصله گرفته، در برابر نفوذ فرهنگی و سیاسی قدرت‌های خارجی آسیب‌پذیرتر شده است. دورۀ پهلوی اول و دوم که با سیاست‌های ضداسلامی همراه بود، منجر به وابستگی عمیق کشور به قدرت‌های خارجی شد. برعکس، پس از انقلاب اسلامی، ایران توانسته استقلال سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کند و در برابر فشارها مقاومت نماید. اسلام در این معادله نقش محوری به‌عنوان عامل مقاومت و استقلال‌طلبی ایفا کرده است.

ایران بدون اسلام، قابل تصور نیست

 دوران دفاع مقدس بهترین نمونۀ عملی وحدت وطن و اسلام است. در این دوره، دفاع از خاک ایران با مفاهیم جهاد و شهادت گره خورد و میلیون‌ها ایرانی با انگیزه‌های مذهبی برای دفاع از میهن خود جانفشانی کردند. این جانفشانی‌ها نشان‌دهندۀ درهم‌آمیختگی کامل این دو مؤلفه در ذهن و جان مردم ایران بود. کسی که امروز بخواهد از ایران دفاع کند اما از اسلام به‌عنوان محوری‌ترین عنصر هویتی و انگیزشی ملت ایران چشم‌پوشی نماید، در واقع از اصلی‌ترین شق هویت  و مقاومت ملی خود محروم شده است.

چرا انرژی هسته‌ای، محور توسعه و پیشرفت دانش بنیان ملی شد؟

در چشم‌انداز راهبردی امنیت انرژی جهان، کشورهایی که از چرخۀ سوخت هسته‌ای برخوردارند، در برابر نوسانات قیمت انرژی‌های فسیلی مصونیت دارند و توان مذاکره و اهرم قدرت بیشتری در معادلات بین‌المللی کسب می‌کنند. ایران با برخورداری از ذخایر عظیم اورانیوم طبیعی، ظرفیت علمی و فناوری بالا و نیاز روزافزون به برق در بخش‌های صنعتی و شهری، در موقعیت منحصربه‌فردی قرار دارد که می‌تواند از انرژی هسته‌ای به‌عنوان محور توسعۀ ملی بهره‌برداری کند. فناوری هسته‌ای در قرن بیست‌ویکم فراتر از تولید برق، به‌عنوان کاتالیزور انقلاب علمی و فناوری عمل می‌کند. ایزوتوپ‌های پزشکی که از راکتورهای تحقیقاتی تولید می‌شوند، درمان سرطان و تشخیص بیماری‌های پیچیده را متحول کرده‌اند؛ تکنیک‌های پرتودهی در کشاورزی، بازده محصولات را تا ۴۰ درصد افزایش داده و مقاومت در برابر آفات را بهبود بخشیده است؛ صنایع فولاد، پتروشیمی و نفت از کاربردهای ایزوتوپی برای کنترل کیفیت و بهینه‌سازی فرآیندها استفاده می‌کنند. بنابراین، محرومیت از این فناوری، عقب‌ماندگی در زنجیرۀ ارزش علم و صنعت محسوب می‌شود که آثار آن در دهه‌های آینده بر اقتصاد ملی سنگینی خواهد کرد. پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی حوزۀ فناوری هسته‌ای، کشورهای در حال توسعه را با چالش‌های چندلایه مواجه می‌سازد که مدیریت آن‌ها مستلزم ترکیب دانش فنی عمیق با بصیرت سیاسی و دیپلماتیک است. رژیم‌های کنترل صادرات همچون گروه تأمین‌کنندگان هسته‌ای(NSG) و کمیتۀ زانگر، شبکۀ پیچیده‌ای از محدودیت‌ها و اهرم‌های فشار ایجاد کرده‌اند که حتی کشورهای عضو NPT را نیز در مسیر توسعۀ فناوری هسته‌ای با موانعی مواجه می‌سازد. در این مسیر پرپیچ‌وخم، بهره‌گیری از تجربیات کارشناسان باتجربه‌ای که دوران اوج و فرود برنامه هسته‌ای کشور را از نزدیک مشاهده کرده‌اند، اهمیتی دوچندان می‌یابد. این متخصصان که شاهد مذاکرات بین‌المللی، تصمیم‌گیری‌های راهبردی و پیامدهای آن‌ها بوده‌اند، گنجینه‌ای از دانش تجربی را در اختیار دارند که می‌تواند از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند و مسیری کارآمدتر برای دستیابی به اهداف ملی ترسیم نماید. نادیده‌گرفتن این تجربیات انباشته، هدررفت سرمایۀ انسانی محسوب می‌شود و ممکن است کشور را در برابر تله‌های مشابهی که پیش از این گریبان‌گیر شده، آسیب‌پذیر سازد. در حالی که ایران به‌عنوان عضو معاهدۀ منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای از سال ۱۹۷۰، حق قانونی و انکارناپذیر استفادۀ صلح‌آمیز از فناوری هسته‌ای را دارد، آمریکا و رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از قدرت نظامی و اقتصادی خود، این حق مشروع را به گروگان سیاست‌های هژمونیک و منافع ژئوپلیتیک خود تبدیل کرده‌اند. همان کشورهایی که خود بزرگ‌ترین تولیدکنندگان و نگهدارندگان سلاح‌های کشتار جمعی هستند و تاریخ خونینی از جنگ‌های تجاوزکارانه و نقض حقوق بین‌الملل دارند، امروز خود را مرجع تصمیم‌گیری برای سایر ملت‌ها قلمداد می‌کنند. این رویکرد دوگانه و ظالمانه که ناشی از ترس از شکست انحصار فناوری و قدرت است، با هیچ قانون بین‌المللی سازگار نیست و نقض آشکار حاکمیت ملی کشورهای مستقل محسوب می‌شود. نقش دانشمندان هسته ای شهید کشورمان از شهریاری و فخری زاده تا طهرانچی و عباسی و... را باید در همین بسترسازی توسعه علمی در مسیر پیشرفت و اقتدار کشور ارزیابی کرد و علت این کینه و نفرت عظیم و خباثت بار دشمن هم در همین کارگزاری اقتدار ایران نهفته است.


همسر شهید، همه طلاهایش را به مردم غزه اهدا کرده بود


این شهید بزرگوار در زندگی خود بسیار اهل احتیاط و پرهیز از حرام و تقید و التزام به احکام شرع بود. همسر و همراه پاک و مومنه ی او نیز که همراهش در این حمله وحشیانه به شهادت رسید، در این مسیر، همواره در کنارش بود؛ شهیده مژگان قراویری، ارث پدری خود را، در صندوق بازار قرار داده بود تا از طریق آن به مردم نیازمند، وام اعطا شود. همچنین در اواخر عمر، اعضای خانواده متوجه شدند که این بانوی پرهیزگار و نیکوکار، تمامی طلاهای خود را نیز برای مردم مظلوم‌ غزه اهدا کرده بود و این نشان می‌داد که او هیچ تعلق خاطر دنیایی نداشت. به گفته برادر شهید طهرانچی: شهید، کسی است که شهید زندگی می‌کند. و شهید طهرانچی، شهید زندگی کرد و چون شهید زندگی کرد، خداوند شهادت را نیز نصیب او کرد و با عزت از دنیا رفت و به جوار قرب معبودش شتافت.


این شفق است یا فلق، مشرق و مغربم بگو...


و سحرگاه خونین ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ و هنگام وصال یار و لحظه دیدار.... هنوز هوا روشن نشده بود و خیابان‌های تهران در خاموشی و سکوت عمیقی فرو رفته بود. ناگهان صدای انفجاری سهمگین همه چیز را به هم ریخت، مثل زخمی ناگهانی بر خواب شهر؛ کابوس شب، حقیقت شد... ساختمانی هدف حمله تروریستی قرار گرفت و محمدمهدی طهرانچی، سردار دانش، سرو بلندبالای بصیرت و سنگربان اقتدار، در پنجاه‌ونه‌سالگی به‌ همراه همسر و فرزند و چهار نفر از تیم حفاظت، جان‌ پاکشان را مظلومانه فدای امنیت و عزت ایران اسلامی کردند و همراه و همزمان با شماری از سرداران بزرگ نظامی و دانشمندان اقتدارآفرین کشور، به قافله شهیدان پیوستند. رژیم منحوس متجاوز صهیونی، باز هم ثابت کرد که برای تجاوز و جنایت هیچ حد و نرزی قائل نیست. آن سوی ماجرا، غرب دیگر تنها تماشاگر خاموش این فجایع نیست؛ حمایت، تدبیر و ابزار این مرگ و ویرانی را هم‌زمان با نقابی از تمدن و توسعه در اختیار این رژیم نژادپرست، نسل کش و نامشروع گذاشته است.

 نماد سه دهه پایداری، مجاهدت علمی و سیاستگذاری کلان


شهید طهرانچی که سال ۲۰۲۰ نامش در فهرست تحریم‌های آمریکا قرار گرفت، بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، قربانی حمله‌ای شد که امید، اقتدار، آینده و صلابت یک ملت را نشانه رفته بود. رهبر معظم  انقلاب همان روز پیامی صادر کردند: «رژیم صهیونیستی باید منتظر انتقام سخت باشد و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران پاسخ لازم را خواهند داد.» طهرانچی نماد سه دهه پایداری، مجاهدت علمی و سیاست‌گذاری کلان بود؛ روایت زندگی‌اش سند زندۀ جهادی بی امان، خالصانه و تا پای جان، برای زنده نگه داشتن امید و علم در کشور خواهد ماند. در این رخداد خونین، پنج دانشمند هسته‌ای دیگر نیز به کاروان شهیدان پیوستند: فریدون عباسی، احمدرضا ذوالفقاری، عبدالحمید مینوچهر، امیرحسین فقهی و مطلبی‌زاده. یاد و نامشان در تداوم حیات مقتدرانه و عزتمندانه این ملت بزرگ، زنده و جاودان باد.

 
 
انتهای پیام/ ر
برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده