نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
شهید رمضان خورشید کلایی از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. پدرش نقل می‌کند؛ پسرم در تظاهرات پنجم آذر شرکت نموده بود و در آن تظاهرات جان سالم به در آورده و پس از آن عازم جبهه‌های حق شد و قبل از شهادت اش غسل شهادت نموده و در خط اول مقدم به فیض شهادت نایل گشت.
کد خبر: ۵۲۲۷۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

«بعد از اینکه علی به شهادت رسید، خانواده همسرم به خاطر تعصبات مذهبی، قومی و از طرفی هم به لحاظ اینکه فکر می‌کردند، امکان دارد من بچه‌ها را از آن‌ها جدا کنم، بین خودشان تصمیم گرفته بودند که مرا به عقد برادر همسرم درآورند تا در آن خانواده بمانم در حالی که من بی‌اطلاع بودم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همسر شهید "علی‌کرم چگینی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۲۷۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

شهید "محسن عرب امیری" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. در پاوه تک تیرانداز بود. مادرش نقل می‌کند: «به عکس گرفتن علاقه زیادی داشت وقتی به او می‌گفتیم چرا انقدر عکس می‌گیری به من می‌گفت: می‌خواهم به جبهه بروم و این را می‌دانم دیگر به خانه باز نمی‌گردم.»
کد خبر: ۵۲۲۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
ام لیلا اسماعیلی مجد مادر شهید «حبیب‌الله بهرامی‌دعوتی» می‌گوید: «وقتی به جبهه اعزام شد، به من گفت: مادر از تو یک خواهشی دارم؛ وقتی خبر شهادتم را شنیدی گریه و زاری نکن. نگذار که منافقین از گریه و شیون شما خوشحال شوند.» در ادامه مصاحبه تصویری با این مادر شهید را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۲۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

زندگی نامه و خاطرات آزاده سیاسی داود اشراقی؛
داود اشراقی که تجربه یک سال اسارت در زندان های کمیته مشترک ضدخرابکاری، زندان قصر و اوین را دارد درباره شکنجه های روحی در بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری می‌گوید: «وقتی ۱۶ آذر می شد، کمیته را خالی می کردند و جای دیگری می فرستادند. سخترین شکنجه روحی ما این بود که اگر خود افراد ما را می زدند، آن قدر دردمان نمی‌آمد که یکی دیگر را می‌زدند. وقتی یکی را می بردند اتاق شکنجه بزنند، آن نفر که داد می‌زد، از کانال کولر صدا توی بند می آمد و افراد بیشتر زجرمی کشیدند. وقتی دانشجویانی را که در ۱۶ آذر می‌گرفتند و می زدند، صدایشان توی بند می‌آمد، افراد بیشتر دچار شکنجه روحی می‌شدند.»
کد خبر: ۵۲۲۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید چیانه سلدوزی می گوید: جواد، به درسش اهمیت می داد و پس از اتمام کلاس نهم ازدواج کرد. وی پس از یک سال ازدواج و با وجود تنها فرزندش به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. او همیشه عصای دست من بود و کمکم می کرد.
کد خبر: ۵۲۲۶۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳

خواهر شهید «حسین پریمی» نقل می‌کند: «شهدای خورزان همه در بالای روستا جمع شده و به طرف مسجد که در پایین روستا بود در حال حرکت بودند. داداش حسین در صف جلوی شهدا حرکت می‌کرد.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۲۶۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

برگرفته از نامه‌های دفاع مقدس؛
«اگر قرار باشد همه در خانه بنشینند تکلیف جنگ چه می‌شود؟ من مساله خانواده را درک می‌کنم، ولی به خدا می‌بینم مساله‌ای مهمتر از خانه وجود دارد. اگر اسلام نباشد خانه من به چه درد می‌خورد ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

« ایشان را به زور از خواب بیدار نموده و وادارش کردند که با آنها بیرون روستا برود. من اسرار کردم و می خواستم بدانم که ایشان را کجا می برند و ناچار شدم که دنبالشان راه بیافتم. یکی از این افراد مسلح برگشت و...» متنی که خواندید، قسمتی از خاطره همسر شهید «اسماعیل اکرامی» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی، شما مخاطبان عزیز را برای مطالعه زندگینامه این شهید جان بر کف دعوت می کند.
کد خبر: ۵۲۲۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

برادر شهید «حسین پریمی» نقل می‌کند: «پس از سال‌ها هنوز که از کنار حسینیه عبور می‌کنم، انگار حسین است و دستگاه جوش و درخشش خال جوش‌هایی که او بر دل آهن می‌زد و زیر لب زمزمه‌های رفتنش را می‌خواند.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۲۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۰

خاطره شهید «روزعلی خاکباز» به نقل از همرزم شهید؛
شهید «روزعلی خاکباز» در منطقه دربندیخان به من گفت: ببین اباذر به بهترین نقطه دنیا آمده ایم اینجا جایی است که ملائک خدا به ما افتخار میکنند.
کد خبر: ۵۲۲۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

خاطرات شفاهی؛
شهید «فتاح حمدالله زاده»پانزدهم فروردین 1345 در روستای قره ورن از توابع شهرستان میاندوآب دیده به جهان گشود و سرانجام در بیست و هفتم فروردین 1367در مریوان توسط نیرو های عراقی به شهادت رسید. در ادامه فیلمی از گفتگو با پدر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۲۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

خاطرات شفاهی؛
شهید «حمزه پور باقری» یازدهم مهر ۱۳۴۲ در شهرستان میاندواب چشم به جهان گشود و سرانجام سیزدهم اسفند ۱۳۶۲ در روستای مرجان آباد زادگاهش هنگام درگیری با گروه‌های ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۲۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
حسنعلی برزگر پدر شهید «غلامرضا برزگر» نقل می‌کند: «به جبهه که اعزام شده بود، اخلاقش خیلی تغییر کرده بود.  احساس وظیفه می‌کرد که به جبهه برود، گویا جبهه برایش یک دانشگاه انسان سازی بود. این روحیه‌اش روی من هم تاثیر گذاشته بود.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر شهید «غلامرضا برزگر» را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۲۴۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹

همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطره‌ای از او می‌گوید: «در عین حال منتظر روح الله بودم تا وقتی تماس گرفت به او بگویم چه اتفاقاتی افتاده است. اما به جای خودش پدرش زنگ زد و گفت زینب می‌گویند روح الله مجروح شده است. بلافاصله جیغ زدم و با پدرم تماس گرفتم......» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ می‌خوانید.
کد خبر: ۵۲۲۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۰

«خستگی‌ناپذیر بود و در مواجه با جانبازان و مدیران، کاملاً صبور و بردبار بود و در سایه همین ویژگی‌ها، هیچ جانبازی از او جواب «نه» نمی‌شنید و وقتی جانبازان با او روبرو می‌شدند، اطمینان داشتند که مجید آقا حلال مشکلات‌شان است ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز "مجید نبیل" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹

شهید «صادق امامی» در کلام مادر؛
مادر شهید « صادق امامی» ، می گوید: فرزند از همان دوران کودکی آرام، صبور، مهربان و عاشق درس بود. در ملزومات زندگی به آنچه که داشت قانع و خدا را شکر می کرد.
کد خبر: ۵۲۲۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹

همسر شهید تجلایی در بخشی از خاطراتش تعریف می کند: «بعد از عملیات آزاد سازی سوسنگرد! «علی» جزو رزمنده هایی بود که همه از شجاعت و فرماندهی اش در این عملیات می گفتند.»
کد خبر: ۵۲۲۴۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹

با هدف ترویج و تبیین فرهنگ ایثار و شهادت و ارزش های دفاع مقدس برای نسل های پیش رو دومین جشنواره ملی فیلم، صوت و عکس با عنوان «افتخار من» برگزار می شود.
کد خبر: ۵۲۲۳۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹

خاطره ای ناب از آزاده کرمانشاهی؛
«ذوالفقار طلوعی» آزاده کرمانشاهی گفت: «یک روز مسئولین اردوگاه اسرا را تهدید کردند. در جواب آنها یکی از اسرا بلند شد و در حالی که تیغ تیزی در دست داشت به فرمانده ی عراقی گفت: شما ما را به ضرب و شتم تهدید نکنید، اگر این دست ها برای شما بلوک بزنند، خودمان یکی یکی انگشتانمان را قطع می کنیم ...»
کد خبر: ۵۲۲۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸