نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
نوید شاهد - مستند "سیرت سرداران" کاری از بسیج سیمای مرکز سمنان است که به معرفی و خاطرات شفاهی سرداران شهید استان سمنان می‌پردازد. این بخش از مستند، معرفی و بیان خاطراتی از سردار شهید حاج "ابوالفضل هراتی" به روایت خانواده و همرزمانش است. نوید شاهد سمنان در سه بخش این مستند را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این مستند جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۵۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۹

نوید شاهد – بخش دوم ویژه نامه خاطرات عملیات بدر با هدف بازگویی اتفاقات و زحمات قهرمانان این مرز و بوم منتشر می‌شود.
کد خبر: ۴۸۵۸۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۹

نوید شاهد خراسان جنوبی مرور خاطرات از زبان خانواده شهید "حجی قربان مجرد نرم" را منتشر می کند. وی روز بیستم اردیبهشت ماه سال 1309 در روستای نرم از توابع شهرستان فردوس متولد و روز نهم مردادماه سال 1366 در مکه مکرمه به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۵۷۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۸

شهید "خالد معمار" به روایت برادر؛
نوید شاهد - به روایت برادر شهید: "در یکی از مأموریتهای برون مرزی خون خودش هم بیگناه ریخته شد و ما اکنون حتی مزار این شهید عزیز را هم نمی دانیم کجاست. شهیدان شهید می شوند تنها به گناه اینکه می خواهند از حق دفاع کنند". خاطرات برادر شهید را در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۴۸۵۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۸

نوید شاهد - «اولین شبی که در خانه خودمان خوابیدم و صبح می‌خواستم برای نماز بلند شوم، باز زیر ملافه شک کردم و با خودم گفتم: نکند باز تمام این اتفاقات خواب بوده باشد و ما هنوز در عراق اسیر باشیم! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز "صفرعلی عالی‌نژاد" از پایان اسارت و ورودش به میهن اسلامی است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۵۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۸

نوید شاهد - خواهر شهید "علیرضا سیاحتگر" در خاطرهای می گوید: «آن شب خواب به سراغم نمی آمد. مدت کمی هم که خوابیدم با دیدن خوابهای وحشتناک بیدار شدم، وحشت کرده بودم می خواستم به سراغ مادرم بروم ولی ترس و وحشت امان نمی‌داد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۵۷۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۹

نوید شاهد - کتاب "صدایی از دل خاکستر" به تالیف «سیما سلیمان پور» و گردآوری «جمال جعفری» به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۸۵۷۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷

نوید شاهد - همسر شهید "علی مرادی‌نسب" نقل می‌کند: «هر وقت مادرش از بیرون می‌آمد، پیش پایش بلند می‌شد و به او احترام می‌گذاشت. وقتی تنها شدیم، گفتم: على! این چه‌کاریه؟ مادرت تازه اینجا بود. گفت: به دو دلیل خاک پاشم ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۵۷۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷

نوید شاهد- صبح روز دوازدهم شهریور1360 در شحیطیه روزی دیگر و نبردی دیگر آغاز شد. عراقی ها از صبح زود شروع به ریختن آتش سنگین کردند. حدود ساعت06:00 صبح بود. آفتاب هنوز طلوع نکرده بود و خنکی نسیم دل نواز صبحگاهی هنوز در جانمان بود که صدای گلولۀ توپی را شنیدم.
کد خبر: ۴۸۵۷۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷

نوید شاهد قزوین - «هر وقت شما به رهبر خود توهین کردید از من بخواهید که به رهبرم توهین کنم، این ابراز شجاعت، عصبانیت عراقی‌ها را صد چندان کرد ...» ادامه این خاطره از آزاده سرافراز و جانباز "یوسف ‌ترابی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۵۷۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷

نوید شاهد - برادر شهید "محمدعلی صداقتی" نقل می‌کند: «او را با دوستانش جلوی درِ مسجد دیدم. مشغول خداحافظی بودند. مرا که دیدند، سلام کردند. قدری صحبت کردیم. یکی یکی دست دادند و رفتند. گفتم: خوشحالم که دوست‌هات همه مذهبی هستن! گفت: ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۵۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷

نوید شاهد خراسان جنوبی مصاحبه باخانواده شهید "حبیب الله رضایی" را منتشر می کند. او روز سی ام شهریور سال۱۳۴۶ در روستای درح از توابع شهرستان سربیشه متولد و روز چهاردهم مرداد۱۳۶۲ در منطقه مهران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۵۶۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۸

گفتگوی نوید شاهد با "محمد آقایی" آزاده و جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "محمد آقایی" آزاده و جانباز کرمانشاهی در رابطه با روزهای سخت اسارت می گوید: «وقتی عراقی ها خبر فوت امام (ره) را دادند انگار یک غم بزرگ سراسر اردوگاه را گرفت. همه به سلول‌های خود رفتند و شروع به گریه کردند. یک هفته تمام در غم مطلق از دست رفتن امام بودیم. روزهای سخت تازه بعد از شنیدن فوت امام برای اسراء شروع شده بود.»
کد خبر: ۴۸۵۵۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۶

نوید شاهد خراسان جنوبی خاطرات شهید "جواد ناظری" را منتشر می کند. وی روز بیست و هشتم شهریور سال 1345 در شهرستان فردوس متولد و روز هفدهم مرداد سال 1362 در جبهه مهران به فیض شهادت نایل شد.
کد خبر: ۴۸۵۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷

نوید شاهد - روزهای اول آنقدر می‌زدند تا وقتی که خون از سر و صورت ما جاری می‌شد و دیگر نمی‌شد نماز را ادامه دهیم که حالا دیگر رهایمان می‌کردند. تصمیم گرفتیم که نماز جماعت شروع کنیم و گفتیم که یک قدم جلوتر از خواسته عراقی ها حرکت کنیم…
کد خبر: ۴۸۵۴۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۵

روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی" ارسلان ساجدی سابق"؛
نوید شاهد- آزاده کرمانشاهی" ارسلان ساجدی سابق"می گوید:«در بیمارستان از رفتار بد نیروهای عراقی در امان نبودیم، بعضی از پرستاران نیز با بی توجهی خود، هیچ یک از اصول پزشکی را رعایت نمی کردند، پانسمان کردن های آنان به نوعی شکنجه کردن بود.»
کد خبر: ۴۸۵۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۵

نوید شاهد - همرزم شهید "حسین مجدی" می‌گوید: «شجاعت و سری نترس داشتن از دیگر خصوصیات بارز ایشان بود. شهید همت شیفته شجاعت و دلیری و تواضع حسین بود. شهید مجدی همواره به من می‌گفت: شهدای گمنام در واقع در خصوصیات والای خود گم هستند.» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش سوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۵۴۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۵

نوید شاهد - همرزم شهید "حسین مجدی" نقل می‌کند: «برای آن که اسیر از بین نرود، سه روز تمام خود را به آب و آتش زده‌بود. بیشتر راه را کولش کرده‌بود و خسته و گرسنه و تشنه قدم بر می‌داشت. به او گفتم: برای چی او را آوردی؟ گفت: من در شرایطی نزدیک و در تیررس دشمن بودم ...» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۵۴۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۵

خاطرات آزاده «محمد حسین ضیاء الدینی»:
نوید شاهد – در خاطرات آزاده «محمد حسین ضیاء الدینی» آمده است: بعد از مدتی خبر دادند صدام دستور داده که اسرا را به کربلا ببرند، وقتی اسرا فهمیدند که آن‌ها می‌خواهند از چنین کاری بهره برداری سیاسی بکنند، قبول نکردند.
کد خبر: ۴۸۵۳۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۵

همسر شهید "شهباز کوچک" در خاطره ای می گوید: «آن روز یکی از روزهای نوروز بود. حیاط را با آب و جارو شستم و زیراندازی در ایوان حیاط پهن کردم، ناگهان صدای در زدن به گوشم رسید...»[ متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۵۳۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۳