نویدشاهد - آخرين بار كه به جبهه ميرفت از تمام خويشاوندانش خداحافظي كرد و گفت: "منميروم و آمدنم دست خداست." پدرش ميگويد: در آخرين بار كه داشت ميرفت با منخداحافظي كرد اما تا سر دروازه رفت و دوباره برگشت و مرا در آغوش گرفت، بوسيد و گفت:"پدرجان از من راضي باشيد."