خاطرات شفاهی پدر دو شهید؛
حسن اسداللهی پدر شهیدان «محمدرضا و علیرضا» اسداللهی میگوید: «در سال اول جنگ تصادف کردم و به بیمارستان منتقل شدم. خیلی ناراحت بودم چون احساس میکردم جای یک رزمنده مجروح را گرفتهام. شب خواب دیدم که محمدرضا به خوابم آمد و گفت: نگران جبهه رفتن نباش. باهم به جبهه میرویم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهیدان گرانقدر را میبینید.