روستای کلاته رودبار

روستای کلاته رودبار

خداوند عمری دوباره برای پرورش دو شهید به من عطا کرد

مادر شهید «یحیی بینائیان» نقل می‌کند: «به بیماری سختی مبتلا شدم. همه دکترها جوابم کردند. شبی در عالم رؤیا احساس کردم که دیگر لحظه آخر زندگی‌ام است. دیدم سقف خانه باز شد و آقایی نورانی وارد شد و گفت: خدا به شما سی سال دیگر عمر داده است.»

شهادت، پایان هم‌عهدی «یحیی» با دوستانش بود

شهید «یحیی بینائیان» بیست و ششم آذرماه ۱۳۳۸ در روستای کلاته از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. در زمان جنگ تحمیلی به جبهه اعزام شد. با دوستانش عهدی بست بس بزرگ! این که تا آخر و تا نابودی دشمن در صف مبارزان بمانند و او بر عهد خود ماند و شهادت پایان خوش این هم‌عهدی‌اش با دوستانش بود.

حماسه‌های رزمندگان، پیام فتح به ارمغان می‌آورد

شهید «خلیل بیناباشی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «عقاب تیز پرواز آسمان‌های نیلوفر و خونین جبهه‌ها پرواز می‌کند و پیام فتح و ظفر را به ارمغان می‌آورد، به شما نوید می‌دهد‌ به جهان بنگرید و چه حماسه‌هایی که این رزمندگان آفریده‌اند.»
خاطرات/

با رفتنش، دلم هم با او رفت

مادر شهید «خلیل بیناباشی» نقل می‌کند: «برای بدرقه‌اش به حسینیه رفتم. موقع خداحافظی، او را در آغوش گرفتم. صورتش را بوسیدم. گونه‌هایش سرد بود. گفتم: چقدر صورتت سرده! گفت: آخه زمستونه! با رفتنش دلم هم با او رفت.»

«خلیل» غرق در دوستی خدا شد

شهید «خلیل بیناباشی» هشتم خرداد ۱۳۴۰ در روستای طرزه از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. زمانی که خواست پیکر پاک دوستان غواص و شهیدش را از دستان اروند بگیرد، خود نیز در آغوش اروند به گمنامی شهره یافت. بیست روز بعد دخترش به دنیا پا نهاد درحالی‌که خلیل، غرق در دوستی خدا شده بود و گمنام دریای عشق الهی.

می‌خواست کامش به شهادت شیرین شود

شهید «محمدعلی بنائیان‌سفید» دومین روز خرداد ۱۳۴۳ در روستای کلاته‌رودبار به دنیا آمد. می‌گفت: تا جان دارم جبهه را رها نمی‌کنم. می‌خواست که کامش به شهادت شیرین شود. سرانجام نهمین روز از روز‌های گرم مرداد ۱۳۶۴ در خط پدافندی منطقی اشنویه به شهادت رسید.

یادی از شهید «محمدرضا بینائیان» در قاب تصویر/ قسمت اول

به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمدرضا بینائیان»، تصاویر این شهید گران‌قدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

هرکس آرزوی شهادت داره بیاد جزیره مجنون

پسرخاله شهید «محمدرضا بینائیان» نقل می‌کند: «محمدرضا گفت: عموجان! دلتون می‌خواد شهید بشین؟ یکی گفت: نه! دیگری گفت: مگه دست توئه؟ گفت: اونایی که شهادت می‌خوان آماده بشن بریم جزیره مجنون!»

انسان پاک شهید می‌شه!

همسر شهید «شعبان بینائیان» نقل می‌کند: «دوباره قصد رفتن داشت. مخالفت کردم و گفتم: هرچه مال و اموال داری ببخش، ولی جبهه نرو! گفت: چرا این قدر مخالفت می‌کنی؟ من باید برم! گفتم: چون می‌دونم که تو آدم پاکی هستی؛ اگه بری شهید می‌شی!»

فاطمه، نامی که پیش از شهادت برگزید

شهید «محمدقلی نیرنگی» دوم مرداد ۱۳۳۷ در روستای کلاته رودبار دامغان به دنیا آمد. سال ۵۹ ازدواج کرد. خدا پسری به نام حسین به او عطا کرد. همسرش بچه دوم را باردار بود که او شهید شد. نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، زندگی این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه