روایت «پیمان فتح الهی» از پدرش شهید «علیرضا فتح الهی»؛
در سفر آخر با برادرهایم جلوی در ایستادیم که با پدرمان خداحافظی کنیم. به سمت در رفت و لحظه ی خروج مکث کرد و نگاهش را به سمت ما چرخاند. انگار دل کندن برایش سخت بود. هنوز هم آن نگاهش را به خاطر دارم.