خاطرات به یاد ماندنی

خاطرات به یاد ماندنی
قسمت سوم خاطرات شهید «سید محمود زرگر»

می‌ترسم به مهمونی‌ات نرسم!

دوست شهید «سید محمود زرگر» نقل می‌کند: «گفت: داود جان! کی می‌خوای سر و سامون بگیری؟ گفتم: به وقتش. چندمین بار بود که ازدواج را به من توصیه می‌کرد. همان طور که از من دور می‌شد، گفت: می‌ترسم به مهمونی‌ات نرسم. آخه جایی دعوتم.»
طراحی و تولید: ایران سامانه