آذربایجان شرقی - صفحه 4

آذربایجان شرقی
خاطراتی از سردار شهید مشهدی عبادی

سردار خندان !

عملیاتى در پیش بود. عملیات مسلم‏بن عقیل. شب آخر بود. وصیت‏نامه‏ها نوشته مى‏شد. هر كس وصیت‏نامه خود را به كسى مى‏سپرد. گردان شهید مدنى آماده عملیات بود و مشدى‏عباد فرمانده یكى از گروه‏هان‏هاى این گردان بود. اصغر قصاب بود و مشدى عباد و یكى دیگر از برادران. مشدى عباد در خودش نمى‏گنجید.

سه فرمانده شهید که تحمل فراق یکدیگر را نداشتند

تصویر زیر فرماندهان سه گردان را در کنار یکدیگر نشان می‌دهد. این فرماندهان با شجاعت و از خودگذشتی نامشان را برای همیشه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران جاودانه کردند.
خاطرات همسر شهید محمدحسن کسائی

ازدواج بر اساس «الهي رضاً برضائك و تسليماً لأمرك»

در تيرماه سال 1360 شمسي با شهيد كسايي ازدواج نمودم. و ازدواج ما بر اساس «الهي رضاً برضائك و تسليماً لأمرك» بود. در ازدواج تصميم گرفتيم كه پشتيبان امام و ولايت‌فقيه باشيم و پشت‌سر امام حركت كنيم. در اولين اعزامشان از بنده سؤال كرد كه چه احساسي دارم آيا ناراحت هستم. گفتم بله از نظر عاطفي ناراحت هستم ولي از نظر مذهب و منطق ناراحت نيستم.

زندگینامه جهادگر شهيد حاج محمدحسن كسايي فرمانده گردان انصار ستاد پشتيباني و مهندسي جنگ جهادسازندگي استان آذربايجان‌شرقي

بيان قاصر و قلم عاجزتر از آن است كه در مورد كسي سخن بگويد كه به مسماي نامش محمد و ستودة خدا و خلق خدا بود و انتخاب او از سوي حضرت حق شاهدي بر اين مدعا است. او كه حسن را مؤخر نامش حمل مي‌فرمود، براستي حسن بود و بر حُسن انتخاب مراد و پيمودن سبيل عرفان كه قاموس عارفان طريقت حتي به شهادت منتهي مي‌شود، موثق و مؤيد.

پدر و مادر فاتحان عرصه جهاد

از شهدا گفتن سخت است بويژه انسان از فرزندانش تعريف کند, سخت تراست. اي کاش از ديگران سئوال مي کرديد. يعقوب در سال 1339 در محله شهريار( خ شهيد شهري ) چشم به جهان گشود. از کودکي , نوجواني و جواني، ايشان را با ايمان و معتقد به اسلام مي ديدم

برگی از وصیتنامه شهید یعقوب آذرآبادی

بسم الله الرحمن الرحيم با عرض سلام و تبريک پيروزيهاي رزمندگان اسلام به محضر شريف آقا امام زمان روحي له الفداء و نائب بر حقش امام خميني و با درود به ارواح مقدس شهداي اسلام،از راه دورصميمانه ترين سلامها و ارادتها و عرض ادبها را بحضورتان تقديم مي دارم.

نظری بر زندگی سردار شهید یعقوب آذرآبادی

15اسفند 1337 ه ش در خانواده اي مذهبي در تبريز به دنيا آمد . پدرش راننده كاميون بود و از اين طريق مخارج خانواده را تأمين مي كرد . با سپري شدن دوران طفوليت ، يعقوب در سال 1346 در مقطع ابتدايي در دبستان خواجه نصير تبريز شروع به تحصيل كرد .

وصیت نامه سردار رشید اسلام شهید علیرضا جبلی فرمانده گردان علی اکبر (ع)

سم الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. قرآن کریم در قاموس شهادت واژه وحشت نیست . امام خمینی به نام الله و به نام آنکه هستی ام از اوست، آمدن از اوست و باز گشتم به اوست و تنها ما امانتی هستیم در نزد پدر و مادرانمان .

شهید جبلی از زبان دوستان

محمدرضا بازگشا: قرار بود عملیاتی انجام شود و نیروهای ما و ارتش ، ادغام شده بودند . ما یک گروهان داده بودیم به گردان 124 لشکر 21 حمزه و آنها یک گروهان به ما داده بودند . قرار شد علیرضا که مربی رزمی - تاکتیک بود و در کارش مهارت خاصی داشت ، منطقه را برای نیروهای ارتش توجیه کند و این کار را چنان کامل انجام داد که نیروهای ارتش توجیه شده ، بدون استثنا می گفتند که ما بر خلاف دفعات قبل که کورکورانه عمل می کردیم ، این بار می دانیم که چگونه باید عمل کنیم ، منطقه را می شناسیم و آگاهی کافی داریم و یاد گرفتیم چگونه از کانالهای حفر شده خارج شده و آر.پی.جی. بزنیم .
قائم مقام فرمانده گردان حضرت علی اکبر (ع )31عاشورا

نگاهی بر زندگی سردار شهید علیرضا جبلی

سال 1339 ه ش در خانواده ای متوسط و مذهبی در تبریز به دنیا آمد . پدرش فروشنده قند و شکر بود و وضع اقتصادی متوسطی داشت و مستأجر بودند . علیرضا دوره آموزش را با رفتن به کودکستان آغاز کرد . دوران دبستان را در مدرسه دانش تبریز گذراند و در تمام این دوران ، در انجام تکالیف خود فعال و کوشا بود .

خاطراتی از سردار شهید اصغر قصاب عبدالهی از زبان همرزمانش

مصطفی ,برادرشهید: در كنار تحصیل در راهپیمایی ها شركت فعال داشت و حتی به یاد دارم روزی در تظاهرات ایشان را دستگیر كردند و به شدت كتك خود تا اینكه از دست گاردیها فرار كرد .
فرمانده گردان امام حسین(ع) لشکر مکانیزه 31 عاشورا (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)

زندگینامه سردار شهید اصغر قصاب عبداللهی

از خانواده ای مذهبی و متوسط در سال 1340 ه ش در شهر تبریز به دنیا آمد . مادر وی خانم سكینه چاقوسازی در مورد تولد ایشان نقل می كند : سه روز پس از تولد فرزندم در خواب دیدم كه سیدی نامه ای را روی سینه فرزندم گذاشت . دقت كه كردم دیدم روی آن نام اصغر نوشته شده است .

وصیتنامه شهید نورالدین مقدم

بسم الله الرحمن الرحیم و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون با عرض سلام و ادب خدمت امام عصر(عج) و ناب بر حقش حضرت امام خمینی و پویندگان راستین خط امام.

زندگینامه سردار شهید نورالدین مقدم فرمانده گردان زرهی لشکرمکانیزه 31عاشورا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)

سال 1340 ه ش درخانواده ای مؤمن در شهرستان مراغه به دنیا آمد ودر دامان پاک پدر و مادری مؤمن و متدیّن پروررش یافت. از کودکی در کنار پدر بزرگوارش به یادگیری علم و قرائت قرآن پرداخت. به شرکت در مراسم دینی،جلسات مذهبی،تفسیراحکام و نهج البلاغه علاقه مند بود .اوصیقل روح و تقویت بنیه مکتب خود را در آنها یافته بود و همواره مورد احترام همسالان و دوستان خود بوده و یار و یاور پدر و مادرش بود.

وصیت نامه پاسدار شهید مسعود نیک کرد

«الّذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون» «سوره توبه آیه 20»

دوقلوهای مدافع حرم

قاب هایی که پیش رو دارید، هر کدام دو تن از شهدای مدافعِ حرمِ بانوی مقاومت را در خود جای داده اند. جالب آن که هر دو شهیدِ حاضر در یک نما یا با هم به شهادت رسیده‌اند، یا با فاصله ای بسیار کم به یکدیگر دست داده‌اند.

وصیتنامه شهید اسد رستم پور

ضمن سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل و سرنگونی تمتمی کفر در هر جای جهان .
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه