خاطرات شهید حمیدرضا میلانی

خاطرات شهید حمیدرضا میلانی

من باید اولین روحانی شهید سمنان باشم

خواهر شهید «حمیدرضا میلانی» نقل می‌کند: «هر وقت به گلزار شهدای امامزاده یحیی(ع) می‌رفت، نگاهی به قبور و عکس شهدا می‌انداخت و می‌گفت: ببینین این امامزاده روحانی نداره؟ من باید اوّلین روحانی شهید سمنان باشم.»

بهشت را بدون مادر نمی‌خواهم

مادر شهید «حمیدرضا میلانی» نقل می‌کند: «گفت: مامان! نکنه بعد از شهادتم ناشکری کنی. به خدا قسم اگه بعد از بیست سال دیگه از دنیا بری تا تو رو جلو نندازم، وارد بهشت نمی‌شم. بعد از شهادتش عده‌ای خوابش را دیدند که وارد بهشت نمی‌شد و می‌گفت: منتظر مادرم هستم.»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه