شهید کریمی

شهید ابوالحسن کریمی، نخستین شهید دادستان استان گیلان، در کنار امام خمینی(ره) با بیان کلماتی سرشار از ایمان و مسئولیت‌پذیری، تصویری روشن از تعهد و روحیه جهادی خود به نمایش گذاشت. این سخنان که بازتابی از اراده استوار و عشق به انقلاب است، همچنان چراغ راه نسل‌های آینده در مسیر عدالت و ایثار محسوب می‌شود.

مراسم تجلیل از خادمان راهیان نور قرارگاه سردار شهید احمد کریمی برگزار شد.

سی و پنجمین سالگرد شهادت سردار حاج احمد کریمی فرمانده گردان حضرت معصومه «س» با حضور مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم، برگزار شد.

نویدشاهد - شهید کریمی پیوسته در حال خواندن قرآن و نهج‌البلاغه و فراگیری معارف اسلامی بود، بااینکه اذان گفتن در زندان ممنوع بود، شهید کریمی که قهرمان ما بود هر صبح بدون هراس از شکنجه‌های جلادان شاه، انگشت به گوش با تمام وجودش، فریاد تکبیرش بلند بود! هراس و وحشت از شکنجه دشمن نداشت، حتی در زندان نماز شبش ترک نمی‌شد. شهید ابوالحسن کریمی سرانجام در شامگاه ۱۳ فروردین ۱۳۶۵ در حال بازگشت به منزل توسط منافقین به شهادت رسید.

نوید شاهد - شهیدان "حسن عضدی، جواد سرافراز، سیف الله عبدالکریمی و محمد صادق اسلامی" از استان گیلان، ستارگان درخشان آسمان هفتم تیر بودند که به مقام رفیع شهادت نایل شدند. حال در آستانه هفتم تیر ویژه نامه اینترنتی «شهدای هفتم تیر استان گیلان» توسط پایگاه اطلاع رسانی نویدشاهدگیلان منتشر شد.

کتاب «سردار حزب‌الله گیلان» نوشته عباس آقایی و فاطمه رستمی به زندگی و مبارزات سردار حزب الله گیلان شهید ابوالحسن کریمی می پردازد.

شهید «ابوالحسن کریمی» به زبانهای عربی و انگلیسی مسلط بود دو جلد کتاب «آموزشی زبان عربی و انگلیسی» و پنج جلد کتاب «فریاد مظلوم» که متن تعدادی از سخنرانی‌های ایشان در محافل دینی و سیاسی است منتشر شده است.

شهید حبیب الله کریمی در اسفند سال 1336 در آبادان به دنیا آمد. شهید حبیب اله کریمی در بیست و هشتم فروردین 1366 در نزدیکی­ های نهر عرایض در منطقه­ عمومی شلمچه به شهادت رسید.

سند مربوط به مقدار حقوق شهيد کريمي در سمت فرمانداري لاهيجان در ماههاي اول انقلاب تقديم عموم مي گردد که برخي بدانند، شهيد کريمي با نگرفتن حقوق خود در طول مدت خدمتش، چه مقدار به بيت المال کمک کرده است.

در یکی از روزهای نخستینِ فروردین ۱۳۶۵ شمسی بود که طبق معمول در لاهیجان روبروی کتابفروشی توقف کردیم. شهید کریمی از کتابفروشی نزد پدر آمد، کتاب هایی به ایشان داد و گفت: «این آخرین دفعه ای است که از من می توانید کتاب بگیرید.»