خاطرهای از شهید «مصیب عارفنیا»
دوست و همکار شهید تعریف میکند: گوشهای نشستیم تا نماز جماعت اقامه شود و از آن جایی که شهید، قلب و نیت پاکی داشت، به خواست خداوند متعال، همان فردی که باید آخرین امضا را بر روی اوراق ما میزد همان لحظه به مصلی آمد و نزدیک ما نشست.