شهید شهریار طاهری

شهید شهریار طاهری

خدایا! جان مرا در راه گسترش اسلام بپذیر

شهید «شهریار طاهری» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «خدایا! این قطره خون ناچیز و جان ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از حقیر بپذیر!»

روایت پسری مهربان و مادری استوار مانند کوه

همکارِ مادر شهید «شهریار طاهری» نقل می‌کند: «هر روز قبل از رفتن به مدرسه، به درمانگاه سر می‌زد و از همه ما احوال‌‌پرسی می‌کرد. وقتی هم از مدرسه برمی‌گشت، آدامس و شکلات‌هایی که خریده بود، بین ما تقسیم می‌کرد. خبر شهادتش را که شنیدیم فکر کردیم مادرش دق می‌کند، اما وقتی سراغش رفتم، دیدم مثل کوه استوار است.»

خدا را شکر می‌کنم که مادر شهید هستم

مادر شهید «شهریار طاهری» نقل می‌کند: «خواب دیدم و صبح که از خواب بیدار شدم به پدرش گفتم: شهریار دیگه برنمی‌گرده. بعد از چند روز از طرف سپاه به من اطلاع دادند که شهریار شهید شده است. خدا را شکر می‌کنم که مادر شهید هستم.»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه