«من می دانستم برادرم احمد با غلامرضا بسیار بهم نزدیک بودند ولی خوب احمد شهید شده بود، لبخندی زدم گفتم:«این رو میدونم که شهید احمد خیلی خیلی شربت آبلیمو دوست داشت. ولی او که شهید شده حالا خودت میخواهی بخوری براش فاتحه بخونی؟! دوباره با همان چهره جدی ادامه داد:«نه شربت رو میبرم برای احمد. به من گفته هر وقت شربت درست کردی بیار و بزار توی راه پله پشت بوم من میام و شربت رو میخورم...» جانباز علی هدایت پناه اخوان بردار شهیدان احمد و غلامرضا هدایت پناه ماجرائی عجیب از رفاقت این دو شهید والامقام را برایم تعریف کرده که شما را به شنیدن این ماجرا دعوت میکنم.