نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شفاهی
شهید «مهدی لیاقی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود را روایت می‌کند: «شب سوم شهادت پسرم خواب دیدم، به همراه چندتا از همرزمانش به درب منزل آمده بود؛ دوستانش وارد خانه نشدند. خودش داخل شد، کنار من زانو زد و به من گفت: آمده‌ام از مادرم باخبر شوم. دست مرا بوسید و رفت.»
کد خبر: ۵۲۹۵۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا قسمت ۱۷
مادر شهید ایوب عباس پور نقل می کند: «پسرم بسیار خیرخواه بود یک روز در مدرسه یکی از دوستانش به دلیل نداشتن کفش ورزشی تنبیه شده بود. ایوب به منزل آمد و قلک خود را شکست و برای همکلاسی‌اش لباس ورزشی خرید. در ادامه فیلم کامل این خاطره زیبا را می بینید.»
کد خبر: ۵۲۹۵۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
حاج علی قاسم پور پدر گرانقدر شهید «رحیم‌علی قاسم‌پور» می‌گوید: «رحیم سن و سالی نداشت که مادرش را از دست داد و خاله اش او را بزرگ کرد و من نیز به تربیت او حساس بودم. رحیم عاشق محرم و امام حسین بود و در محرم و صفر در هیات سینه زنی امام حسین سینه‌زنی می‌کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۹۴۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۵

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۷۰ درصد حسین فتحی گفت: در همه امور به خدا توکل می‌کنم و از او آرامش می‌خواهم چراکه در این راه ما با خدا معامله کردیم.
کد خبر: ۵۲۹۴۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۶

قسمت نخست گفتگو با پدر شهید «محمد صرفی»؛
شهید «محمد صرفی» متولد شهرستان تهران از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ پدر گرامی این شهید گرانقدر نقل می‌کند: «نامش را خودش انتخاب کرد، محمد از کودکی راهش از دیگران جدا بود.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۹۴۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «عبدالله دارابی» از شهدای روحانی استان ایلام است. وی زمان جنگ تحمیلی در حوزه علمیه مشغول به تحصیل بود که جهت دفاع از آب و خاک وطنش داوطلبانه به عنوان رزمنده بسیجی راهی جبهه شد و سرانجام در آبان ماه ۱۳۶۶ در جبهه مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پدر شهید می‌گوید: افتخار می‌کنم که پدر شهید هستم و تا آخرین قطره خون خودم و دیگر فرزندانم از انقلاب دفاع خواهیم کرد. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۹۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۵

گفتگوی تصویری با پدر شهید«کیومرث ویس ملک شاهی»؛
پدر شهید «کیومرث ویس ملک شاهی» می گوید: خوشحالم که فرزندم را در راه حفظ انقلاب دادم تا انقلاب استوار بماند و در درگاه خداوند رو سفید هستیم.
کد خبر: ۵۲۹۳۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدای زنجان(7)
پدر شهید علی اکبر آریغ در خاطرات خود می گوید: زمان رفتنش، من به خاطر سن کم او رضایت نمی دادم اما بلاخره موفق شد. او در وصیتنامه خود که میان صفحات قرآن گذاشته بود نوشته بود من تنها پسر شما بودم اما اسلام واجب تر بود.
کد خبر: ۵۲۹۳۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۶

خاطرات شفاهی والدین شهدای زنجان(6)
پدر شهید «تراب اسدی» در خاطرات خود از فرزندش می گوید: او در پایگاه مسجد فعالیت داشت و گاهی دست از کار می کشید تا به نیازمندان کمک کند اما هیچ وقت نمی گفت؛ برای نیازمندان کاری انجام می دهد فقط می گفت کار دیگری داشتم.
کد خبر: ۵۲۹۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۵

خاطرات شفاهی والدین شهدای زنجان(5)
پدر شهید «قاسم تقی لو» در خاطرات خود از فرزندش می گوید: بارها اتفاق افتاد که مهمان در خانه بود یا او بسیار خسته بود همه می خوابیدیم بعد از مدتی صدایی مرا بیدار میکرد و می دیدم قاسم نماز شب می خواند. من هرگز آن نمازهای با اخلاص اش را فراموش نمی کنم.
کد خبر: ۵۲۹۳۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۴

شهید «سعید عزیزی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. پدر این شهید والامقام خاطره‌ای از فرزند شهیدش روایت می‌کند: «فرمانده به آن‌ها گفته بود هر تریلی‌‎ که از این منطقه عبور کرد؛ باید بارنامه تحویل دهد، تا حق عبور داشته باشد. وقتی یک تریلی نزدیک می‌شود، طبق دستور فرمانده از راننده تریلی بارنامه می‌خواهند...»
کد خبر: ۵۲۹۳۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۴

آسمان آبی تر (قسمت اول)
"آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان ، آبی تر" با پدر و مادر شهید «محمدعلی چاوشیان» به مصاحبه پرداخته است. پدر شهید والامقام چنین می گوید:«فرزندم در شب شهادت غسل کرده بود و لباس نو پوشیده بود» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۲۹۳۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۴

خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید «لشینی» گفت: پدرش را از جبهه بازگرداند تا سرپرست خانواده بماند و خودش ثواب جهادش را به پدرش هدیه کرد.
کد خبر: ۵۲۹۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۰

خاطرات شفاهی پدر شهید «سیاوش حسنی»؛
پدر شهید «سیاوش حسنی» در مصاحبه با نوید شاهد استان مرکزی با پسر شهیدش گفتگو می کند و از او می خواهد دستگیرشان باشد و اگر آنها عمری چشم انتظار بازگشت عزیزشان بودند، او در آخرت شفی ما باشد. اینکه می بینم پسرم به راه حق رفته است قلبم آرام می گیرد.
کد خبر: ۵۲۸۸۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۸

خاطرات شفاهی مادر شهید «احمد غیاث آبادی»؛
مادر شهید «احمد غیاث آبادی» از دلتنگی های خود در شب های آخری که فرزندش خود را عاشقانه و عارفانه مهیای شهادت می کند می گوید: «می دانستم احمد شهید می شود. شبی احمد را در نمازش دیدم که اشک می ریخت. من مانده بودم خدایا این از تو چه می خواهد. چشمانش را از من پنهان می کرد. شب از خواب بیدار شدم دیدم مفاتیح در دست نشسته و با خدای خود خلوت کرده است ...»
کد خبر: ۵۲۸۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۸

خاطرات شفاهی مادر شهید «داود غضنفری»؛
رحیمه باقری مادر شهید «داود غضنفری» از خصوصیات اخلاقی فرزند شهیدش می گوید و درباره علت نامگذاری او می گوید: «پسرهایم می مردند، خدا داود را که به من داد از امامزاده داود(ع) خواستم او را از من نگیرد و نام او را داود گذاشتم و نذر اسلامش کردم».
کد خبر: ۵۲۸۸۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۸

خاطرات شفاهی پدر شهید «رضا دالایی»؛
پدر شهید «رضا دالایی» در بدرقه آخرین سفر پسر، در جواب اینکه رضا از او پرسیده بود پدر اجازه سفر به من می دهی؟ او گفته بود: «باید تو به جبهه بروی و از دینت محافظت کنی، تو سرباز امام زمانت هستی.»
کد خبر: ۵۲۸۸۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۸

خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید «پورخواجه وند» گفت: بچه‌ای دلسوز و مهربان بود به طوری که وقتی کپسول در پادگان آتش گرفت خودش را قربانی کرد تا جان دوستانش را نجات دهد.
کد خبر: ۵۲۸۸۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۱۸

شهیدان «سید جعفر و مصطفی سجادیان» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس هستند. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود را روایت می‌کند: روزی که فرزندانم راهی جبهه شدند همان شب خواب دو کفتر خال‌خالی را دیدم؛ با دست آن‌ها را نوازش کردم، ناگهان از دستان من پریدند و به آسمان پرواز کردند. صبح که بیدار شدم انگار به من وحی شده بود که فرزندانم شهید می‌شوند.
کد خبر: ۵۲۸۸۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸

شهید «حسین استبرقی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از فرزند شهیدش را روایت می‌کند: «حسین من در قید و بند و هیچ چیز نبود، از مال دنیا فقط یه ماشین داشت. حتی زمانی که از طرف ارتش به او خانه دادند؛ منزل خود را در اختیار دوستش که مستاجر بود قرار داد. حسین من دلِ بزرگی داشت.»
کد خبر: ۵۲۸۸۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۴