شهیدان رضایی به روایت برادر؛
برادر شهیدان رضایی می گوید: یکی از بچهها که نامش علی بود پشت چهارلول مینشست و با شجاعت عجیبی که داشت هواپیماهای عراقی را مقهور نترسی خود می کرد، یک روز هواپیماها راکتی به سمت او شلیک کردند به طوری که نه از علی و نه از چهارلول اثری نماند.