نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - زندگینامه و خاطرات
زندگی نامه شهید حسن دمور؛
نوید شاهد - شهید حسن دمور از شهدای والامقام شهرستان فیروزه، عضو بسیج روستای نصر آباد بود و مسئولیت تدارکات و تبلیغات بسیج را به عهده داشت و در آبادانی روستا بسیار می‌کوشید. او در روز اعزام به جبهه تا ساعت ۱۲ ظهر در ساخت مسجد روستا کمک می‌کرد. اولین آجر مسجد را او به دست بنّا داد و در حالی که با همگی وداع می‌کرد به اهالی سفارش نمود که کار بنای خانه خدا را رها نکنید.
کد خبر: ۵۱۵۴۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳

شهید "رستم نوری" :
نوید شاهد – شهید "رستم نوری" در آذرماه 1339 در زابل متولد شد، نظامی بود، پس از رشادت‌های فراوان در شهریور 62 در منطقه شرهانی به آرزوی دیرینه‌اش رسید و به درجه شهادت نائل آمد. در ادامه قسمتی از خاطرات شهید معزز را از زبان همسرش میخوانیم.
کد خبر: ۵۱۵۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳

نوید شاهد - «شهید علی ضمیری» از شهدای والامقام شهرستان طرقبه و شاندیز است که زندگی آسوده خود را برای دفاع از میهن اسلامی عزیزمان ایران ترک گفت و به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت.
کد خبر: ۵۱۵۲۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۱

انتشار به مناسبت روز گرامیداشت شهدای مدافع حرم؛
نوید شاهد - شهید مدافع حرم علی زاده اکبر از شهدای شهرستان کاشمر در سیر زندگانی خود همواره به امور فرهنگی توجه داشت و در کنار سابقه کار در بسیج و بنیاد شهید، تجربه در نانوایی و سپاه را نیز کارنامه خدمت خود داشت؛ برای او خدمت به مردم و انقلاب ملاک بود نه میز و منسب.
کد خبر: ۵۱۲۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۸

انتشار به مناسیت ایام دستگیری و اسارت؛
نوید شاهد - زندانی سیاسی «اسعد شریعت زاده» در خاطراتش از زندان های پهلوی به عدم رعایت قوانین حقوق بشر توسط حکومت پهلوی اشاره می کند و از چهره دروغین این خاندان روایت می کند.
کد خبر: ۵۱۲۱۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۶

نوید شاهد - پدرم مي خواست براي گرفتن وضو به سر چشمه اي كه نزديك منزلمان بود، برود. همان لحظه كه پدر از خانه بيرون رفت صداي توپ باران بعثي ها به گوش مي خورد . زماني كه پدرم مشغول خواندن نماز عشا بود، يك توپ به چشمه اصابت كرد و همان لحظه پدرم به شهادت رسيد. متنی که خواندید خاطره ای بود از دختر شهید «حسین محمودزاده» که نوید شاهد آذربایجان غربی شما مخاطبان عزیز را برای مطالعه این خاطره زیبا دعوت می کند.
کد خبر: ۵۰۹۹۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۵

نوید شاهد - من به ایشان می گفتم که تو در این روستا تنها به تظاهرات می روی، خطرناک است، کم برو، چون همه مخالف هستند. می گفت که این حرف را به من نگو. پس من نروم، تو نروی، چه کسی برود؟ متنی که خواندید خاطره ای بود از همسر شهید «کریم جمالی» که نوید شاهد آذربایجان غربی شمارا برای مطالعه ی این خاطره زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۰۸۸۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱

زندگی نامه و خاطرات شهید علی رضا عربی آیسک؛
نوید شاهد - برادر شهید علی رضا عربی آیسک روایت می کند: «شهید با عصا توی خط راه می رفت. ولی جبهه را ترک نکرد. برادران می گفتند: ما او را می‌دیدیم که چهار دست و پا راه می رفت. او از این سنگر به سنگر دیگر می رفت و خط را رها نمی کرد.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰

زندگی نامه و خاطرات شهید مصطفی شاکری منظری؛
نوید شاهد - مادر شهید مصطفی شاکری منظری روایت می کند: «گاهی وقتها از شهید سؤال می‌کردم که تو این قدر به جبهه می روی، آنجا چه کار می‌کنی؟ می‌گفت: گرد و غبار پای بچه های بسیجی را جارو می کنم. تواضع و اخلاص شهید تا این حد بود.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰

زندگی نامه و خاطرات شهید حسین سبحانی کوهسرخی؛
نوید شاهد - فرزند شهید حسین سبحانی کوهسرخی می گوید: «هفت ساله بودم که چشمم به بالای تپه افتاد و دیدم که جنازه‌ی پدر را به سمت گلزار شهدا می آورند. احساس غرور و افتخار کردم. احساسی ناشی از این که فرزند یک شهید هستم.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰

زندگی نامه و خاطرات شهید محمدباقر حصاری؛
نوید شاهد - شهید محمد باقر حصاری از شهدای والامقام نیشابور، در زندگانی خود به گونه ای خالصانه و جسورانه قدم به قدم انسانیت و بندگی را به حد کمال رساند که حتی برای شهادت حتی لحظه ای درنگ نکرد.
کد خبر: ۵۰۷۸۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰

روایت هایی از زندگانی شهید حسین پور؛
نوید شاهد - همسر برادر شهید علی اکبر حسین پور برزشی نقل می کند: «خواب دیدم که سر کوچه ی منزل ما میزی است و شهید سریع دفترها را امضا می کند و عده ای در آن جا رژه می روند. سه روز بعد که خبر شهادت ایشان را به ما دادند، همان صحنه هایی که در خواب دیدم تعبیر شد. عده ای پاسدار رژه می رفتند و سرود می خواندند.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰

زندگی نامه و خاطرات شهید محمد اصغریخواه؛
نوید شاهد - همسر شهید محمد اصغریخواه فتیده روایت می کند: «قبل از عملیات کربلای ۵ ایشان به من گفتند: بیایید تا علایم خاص را به شما نشان بدهم چون ممکن است طوری شهید شوم که قابل شناختن نباشم. [...] پس رمزی بین ما باشد؛ این ساعت که در دست من هست به بیسیمچی می‌دهم و وصیت میکنم روی انگشتش آویزان کند و به نزد شما بیاید وقتی او را برای شما آورد، اگر سرش پایین بود بدان که من شهید شدم. در روز موعود بیسمچی را دیدم که ساعت روی انگشتش آویزان سرش پایین بود، به او گفتم: پیامت را دریافت نمودم.»
کد خبر: ۵۰۷۸۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰

نوید شاهد - شهید رضا ابوطالب زاده سرابی از فرماندهان دوران دفاع مقدس بود که جان خود را خالصانه و شجاعانه در راه دفاع از میهن اسلامی فدا کرد. در ادامه زندگینامه، خاطرات و برشی از وصیت نامه این شهید والامقام را مطالعه می نمایید.
کد خبر: ۵۰۷۸۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۷

نوید شاهد - «هميشه اظهار ميداشت: اگر من سربازی بروم تا آخرين قطره خونم و تا جان در بدن دارم از آب و خاكم دفاع می‌كنم و نمي گذارم بيشتر از اين تجاوز بعثيون كافر به مملكت ما زياد شود.» متنی که خواندید قسمتی از زندگینامه شهید «احمد عيوضي» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی شمارا برای خواندن زندگینامه این شهید عزیز دعوت میکند.
کد خبر: ۵۰۷۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۱

زندگی نامه و خاطرات شهید محمد کهنه ای؛
نوید شاهد - «شهید محمد کهنه ای» از شهدای والامقام عقیدتی-سیاسی نیروی انتظامی بود که در راه حفظ امنیت و کیان سرزمین اسلامی عزیزمان ایران در درگیری با گروهک ضد انقلابی کوموله به فیض شهادت نایل آمد.
کد خبر: ۵۰۲۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۳۰

به مناسبت شهادت جانباز شهید "منصور آب بر"؛
نوید شاهد – جانباز شهید "منصور آب بر" می گوید: با خود فکر می‌کردم چطور یک دختر جوان می‌تواند تا آخر عمر به‌پای مردی بنشیند که حتی توان انجام خیلی از کارهای خودش را هم ندارد. بالاخره این اتفاق شیرین افتاد. زندگی بیمارستانی به کانون گرم خانواده مبدل شد و امروز حاصل این زندگی چهار فرزند است: محمد حسام، محمدصادق، محمدجواد و دخترم ساناز کانون زندگی ما را گرم نموده‌اند. من نمی‌توانم از همسرم قدردانی کنم. تنها خداست که می‌تواند اجر او را بدهد.
کد خبر: ۴۹۵۲۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۲

به مناسبت شهادت جانباز شهید "منصور آب بر"؛
نوید شاهد – جانباز شهید "منصور آب بر" می گوید: اولین بار بود که از فاصله نزدیک به‌طرف دشمن نگاه می‌کردم. در این فکر بودم که آرزویم برآورده شده و در منطقه جنگی حضور دارم. گاهی می‌ترسیدم مبادا به ما حمله شود و من متوجه نشوم و گاهی احساس غرور می‌کردم که در این موقعیت قرار گرفته بودم. ناگهان تعدادی شبح را دیدم که خمیده به‌طرف ما می‌آمدند.
کد خبر: ۴۹۵۱۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۱

نوید شاهد - همرزم شهید "رضا آسیابی" نقل می‌کند: «در یکی از عملیات به محاصره عراقی‌ها درآمده بودیم، به‌نوبت به سمت دشمن شلیک می‌کردیم. چون نوبت به شهید آسیابی رسید، به‌محض بلند شدن، صدای برخورد گلوله با کلاه آهنی‌اش شنیده شد...» در ادامه متن کامل این خاطره را در نوید شاهد گلستان بخوانید.
کد خبر: ۴۹۴۷۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۶

نوید شاهد – شهید حسین خزائی پدرش را در خواب می بیند و بخاطر عیبت دو روزه اش به او متذکر می شود و در عالم خواب به او می گوید: امروز که لازم است تو در سنگر باشی چرا به خانه آمدی و به سپاه برنمی‌گردی؟ اصلا هیچ توجیهی قابل قبول نیست و فردا خیلی دیر است باید همین آلان برگردی پیش همرزمانت آنها منتظر تو هستند.
کد خبر: ۴۸۹۹۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۲۰