فرهنگ ایثار و شهادت - صفحه 55

آخرین اخبار:
فرهنگ ایثار و شهادت

وصيتنامه شهید غلامرضا اخوان

جسد مرا بدون تشريفات و سر و صدا دفن كنيد نيازى به راهپيمايى نيست.

زندگینامه پاسدار شهید غلامرضا اخوان

با آغاز جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و ملبس به لباس سبز پاسداری روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا از وطن خویش در برابر تهاجم رژیم تا دندان مسلح بعث عراق ایستادگی نماید.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

کار فرهنگی

گاهی وقت ها با یک کارت سی نفر سوار چرخ فلک بسیار بزرگ پارک میشدیم. حمید هاشمی در محله ی چرم سازی شناخته شده و شاخص بود. امکاناتی که یک پدر برای فرزندش نمی توانست فراهم کند، حمید برای بچه های پایین شهر و محروم آماده می کرد. پدر برای بچه ها شده بود.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

بیت المال

حمید گفت: این موتور مال من نیست، برای بیت المال است. رفتم موتور را تحویل دادم و بعد رفتم سراغ خرید. قرار نیست همه ی کارهایم را با موتور متعلق به بیت المال انجام بدهم.

بدرقه مادر صبور خلبان شهید مفقودالپیکر "حسین یزداندوست همدانی" با حضور مردم همدان

پیکر حاجیه خانم یشمه ای مادر صبور و شهید پرور سرلشکر خلبان، شهید مفقودالپیکر "حسین یزدان دوست همدانی" با حضور پرسنل یگان های نظامی، مسئولین، مردم شهید پرور همدان و خانواده معظم شهدا و ایثارگران تشییع و در باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد.

برگزاری نمایشگاه کتاب حوزه زن و دفاع مقدس

نمایشگاه کتاب حوزه زن و دفاع مقدس از سوی سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس در دانشکده رفاه به مدت سه روز برپا شد.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

لباس نو

نهایت سادگی را در پوشاک حمید میشد دید، گفتار و رفتار ساده ای داشت. عبادت ساده ای داشت، ادا در نمی آورد، منتظر این نبود که بگویند پوشش حمید خوب است یا نه و حمید چقدر آدم خوب و زاهدی است. اصلا برای حمید این قضایا مهم نبود که دیگران چه اظهار نظری نسبت به او دارند.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

روز اول مدرسه

محوریت حمید باعث شده بود که دوست صمیمی همه باشد و با اکثر بچه ها تفاوت داشته باشد. تفاوتش را وقتی فهمیدم که با مدیریت او یک هفته به کوه رفتیم. یکی از شب ها که اتفاقی از خواب بیدار شدم حمید را در حال مناجات و راز و نیاز با خدا دیدم. او غرق در نماز شب بود. او به راستی با همه فرق داشت.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

شوخی

حمید واقعا هر کاری را به جای خودش انجام می داد. اهل شوخی و تفریح بود. اما هر چیزی به جای خود. ظهرها دبیرستان تعطیل می شد و ما بعد از ظهرها می رفتیم ساختمان انجمن اسلامی. کارهای مختلفی داشتیم و بعضی وقت ها کار به شوخی و... می رسید.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

خدمت به خلق

بعد از آن روز، نگاه من به حمید عوض شد. چند بار دیگر با حمید رفتیم در خانه ی فقرا. گاهی با او شوخی می کردم. می گفتم شما با کدام نهاد همکاری داری؟ یعنی آنقدر نفوذ داری که به شما پول می دهند و شما هم به کار مردم رسیدگی می کنی؟
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

رسیدگی به مشکلات مردم

خانواده و دوستان، همه حمید هاشمی را می شناختند و به او مثل دو چشم خود اطمینان داشتند. به همین دلیل از کمک مالی دریغ نمی کردند. حمید به فقرا فقط کمک مالی نمی کرد، بلکه در زمینه ی فرهنگی هم برایشان وقت می گذاشت.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

انتخابات

حمید با گروهش از طرفی و شهید کیانیان هم با دوستانش از طرفی، حمید و شهید کیانیان همیشه دائم الوضو بودند. اصلا دروغ نمی گفتند و بسیار مراقب بودند حق کسی ضایع نشود. در ایام تبلیغات حمید به بچه ها آموزش میداد کجاها و چگونه عکس و پوستر بچسبانند.

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان «نوجوان پنجاه ساله»

در زمینه ی مسائل اجتماعی و مسائل نسل جوان، اندیشه ی والا و نظر شایسته ای داشت، به عنوان نمونه نقل می کنند که او هیچ انسانی را منحرف نمی دانست و می گفت: هر چه نقص است از ماست و این ماییم که باید افراد را جذب کنیم و طبق این فکر عمل می کرد و موفقیت هایی نیز به دست آورده بود.

پژوهش‌های دفاع مقدس جهانی نیستند / همه چیز را خوب نشان می دهیم «حقیقت» پنهان می ماند

یک پژوهشگر گفت: به طورکلی در کشور ما، پژوهش وضعیت مطلوبی ندارد اما در مقوله دفاع مقدس پژوهش‌ها به طور مضاعف دچار مشکل هستند و مع الاسف تاکنون کار شایسته ای در سطح جهانی انجام نشده است.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

ایست و بازرسی

ما در بسیج، در جاهای حساس، مانند دبیرستان و خیابانهای اصلی، با بچه ها ایست و بازرسی داشتیم. حمید سردسته ی گروه بود. گاهی وقتها رزم شب داشتیم و در اطراف دبیرستان پاس و گشت می گذاشتیم و این برای مراقبت از دبیرستان بود. حمید در آنجا با دوستان گرم می گرفت و با آنها شوخی می کرد تا خسته نشوند. ما در انجمن و بسیج تقسیم کار کرده بودیم. بعضی ها که سابقه ی نظامی داشتند، عملیات نظامی را به عهده گرفته بودند و بقیه پشتیبانی و آماده سازی و تدارکات و ... را به عهده می گرفتند.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

ارتباط با خدا

شب که میشد از طرف بسیج، شام ساده ای می خوردیم و ساعت ده شروع می کردیم به خواندن دعای کمیل. خود حمید مراسم دعای کمیل را اجرا می کرد و می خواند. بچه های انجمن و بسیج و... از بیرون شرکت می کردند. حمید مسئولیت برگزاریش را به عهده داشت و خودش شروع کرد به خواندن. چنان شور و حالی داشت که همه را منقلب کرد.
بازنشر، به بهانه سالگرد شهادت شهید دکتر مفتح

نگاهی متفاوت به زندگینامه شهید انقلابی، آیت الله دکتر مفتح

دانش طلبي در ساية معنويت، از همان دوران شيرخوارگي با جانش عجين شد و تا آخر با او بود. او پويش علم و عمل صالح را از پدري عالم و عامل و مادري پاکدامن و فضيلت پرور، در کلاس تربيت خانوادگي آموخت و بي‌آنکه پايش بلغزد، گام در طريق صلاح و فلاح گذاشت و به دنبال دانش و کردار نيک رفت و راهي به حريم مردان خدا يافت. از هفت سالگي پايش به مدرسه باز شد و به تحصيل دروس ابتدايي پرداخت. در زمينة ادبيات، از پدر اديب و شاعرش نيز به فراخور استعدادش بهره‌مند مي‌شد. علاوه بر آن، گفته‌اند که محمد، در همان دوران دبستان، گاه‌گاهي همراه پدرش به مجالس وعظ و سخنراني مي‌رفت وبعضي وقتها، پس از پايان سخنان پدرش، قبل از آنکه پدر از منبر پايين بيايد، او برمي‌خاست و با صداي زيبا و دلنشين خود، به ذکر مصيبت اهل بيت مي‌پرداخت.

آلبوم تصاویر/مجاهد خستگی ناپذیر و شهید انقلابی، آیت الله دکتر مفتح/قسمت دوم

"رنج و ناراحتي ما تنها از اين جهت نيست که اوهام فکر و عقل انسانها را در بند کرده و سد راه پيشرفت فردي و اجتماعي آنان گشته است، بلکه بيشتر از اين جهت است که بسياري از پندارهاي نابجا را مردم ساده‌لوح به حساب دين گذارده‌اند و در نتيجه لايه‌هايي از گرد و غبار اين اعتقادات پوچ، روي چهرة تابناک و درخشان مسائل واقعي و حقايق ارزنده اديان نشسته و قيافة واقعي و جذاب و دلنشين دين را مخفي نموده است به عقيدة من امروز بر هر فرد مسلمان لازم است تا آنجا که مي‌تواند در راه مبارزه با خرافات و زدودن پندارهاي غلط از واقعيات ديني کوشش کند"

آلبوم تصاویر/مجاهد خستگی ناپذیر و شهید انقلابی، آیت الله دکتر مفتح/قسمت اول

روحاني فرزانه و عالم متعهد، مرحوم حاج شيخ "محمد مفتّح" از واعظان مشهور همدان بود. در کمال اخلاص و زهد و صداقت زندگي مي‌کرد و در بين مردم مسلمان آن سامان، احترامي بسزا داشت. او به خاندان رسالت و امامت عليه‌السلام عشق مي‌ورزيد و چون تبحّري تمام در عرصة ادب فارسي و عرب داشت، اشعار بي‌شماري در مدح و منقبت و رثاي اهل بيت عليه‌السلام سروده بود، شيخ محمود، علاوه بر سخنوري و وعظ، به تدريس ادبيّات فارسي و عربي در حوزة علمية همدان نيز مي‌پرداخت.
وصیتنامه شهید عزت الله باقری جدید

به دشمنان بگوئید تا وقتی ما جوانان و پاسداران انقلاب زنده هستیم شما هیچ غلطی نمی توانید بکنید

می روم به جبهه تا به این دشمنان اسلام بفهمانم که من ساکت ننشسته ام و تا آخرین نفس و آخرین قطره خون از این مکتب نجاتبخش و راه سرخ شهیدان دفاع خواهم کرد. میروم به جبهه تا به این بعثیان از خدا بی خبر بفهمانم تا وقتی ما جوانان و پاسداران انقلاب زنده هستیم شما هیچ غلطی نمی توانید بکنید.
طراحی و تولید: ایران سامانه