قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمد میرکمالی»
پدر شهید «سید محمد میرکمالی» نقل میکند: «من وضو گرفتم و رفتم مسجد. هیچکس با من نیومد. وقتی برگشتم توی سنگر، دیدم یا خدا! از بچهها یکی سالم نمونده! چند نفر شهید و چند نفر مجروح شده بودند! ولی من سالم مونده بودم. همونجا فهمیدم که واقعاً هرکس سرنوشتی داره؛ خدا باید شهادت رو قسمت کنه.»
کد خبر: ۵۷۵۸۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷
برادر شهید «سید عبداله بشیری موسوی» از برادر خود روایت های جالبی را بیان می کند. در یکی از این روایت ها می گوید: وقتی شنیدیم که دوره اش تمام شده و قرار است برگرد، آقام و مادرم تصمیم گرفتیم به استقبالش بروند. وقتی فهمید ناراحت شد. گفت: من راضی نیستم شما به زحمت بیفتید. من خودم میام.
کد خبر: ۵۷۵۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۲
مادر شهید «رمضانعلی وفائینژاد» نقل میکند: «گفت: برای جبهه خون میخوان! میخوام برم خون بدم! گفتم: بذار ماه رمضون تموم بشه. گفت: اینکه خونه! جون هم بخوان میدم!»
کد خبر: ۵۷۵۱۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۱۳
مراسم گرامیداشت، به مناسبت هفته دولت و دولتمردان شهید «رجائی و باهنر» و شهیدان راه خدمت حجت الاسلام رئیسی و همراهان در شهر فاروج برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۴۸۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۷
قسمت دوم خاطرات شهید «محسن ناظمیان»
همرزم شهید «محسن ناظمیان» نقل میکند: «هربار که با سینهخیز خود را جلو میکشاند، یک قدم از دشمن دورتر میشدند. لحظات به اندازه تمام سنگریزههایی شده بود که در سینه محسن فرو میرفت. بالاخره آخرین بار هم با یک دست بر زمین فشار داد و با یک خیز، خود و مجروح را کشاند پشت خاکریز. خیز بلندی بود، به بزرگی نجات یک انسان.»
کد خبر: ۵۷۴۴۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱
شهید «دوستعلی کاکایی» در آخرین مرخصی اش به همسرش میگوید: حاج خانم عکس و شناسنامه مرا جایی جلو دستت نگه دار و آمادگی این را داشته باش که اگر گفتند شناسنامۀ فلانی را بده، مجروح شده است، بدان شهید شده ام. نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت خاطرهای از همسر این شهید والامقام منتشر میکیند.
کد خبر: ۵۷۰۵۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۷
همسر شهید «غلام حسین قاسمی» میگوید: میگفت: اگر من جبهه رفتم و شهید شدم طوری بچهام را تربیت کن که از لحاظ رفتار، انقلابی باشد و طوری او را تربیت کن که مردم نگویند پدرشان شهید است و بچههای آنها راه کج رفتند منحرف شدند.
کد خبر: ۵۶۹۰۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۵
خواهر شهید «ابراهیم ترابی» میگوید: تازه اذان صبح گفته بود شهید آنقدر مقید بود که قبل از اذان بیدار شود و برای نماز خود را آماده میکرد.
کد خبر: ۵۶۷۰۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
ثبتنام دوره تربیت مربی آموزش نوین قرآن کریم با عنوان «طرح آموزشی بشری» در رشت آغاز شد و تا هفتم اردیبهشتماه ادامه دارد.
کد خبر: ۵۶۶۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
مادرشهید «محمدمهدی دهقان طرزه» میگوید:وقتی او به جبهه رفت در وصیت نامه اش نوشت، چون شهادت از دامادی بهتر است، پس بهتر است شما آن ۵۰ تومن را به خاله بدهید. بعد از شهادت ایشان، وقتی لباس او را دیدم، در درون وسایلش دو عدد ۲۰ تومانی بود که خواهرم آنها را به همراه عکس شهید قاب کرد و بر دیوار نصب نمود.
کد خبر: ۵۶۵۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۰۶
مادر شهید «نظام علی اکبری» میگوید: در انجام واجبات مانند نماز و روزه و دعا و راز ونیاز بسیار مقید بودند و از محرمات دوری میکردند.
کد خبر: ۵۶۵۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۸
پدر شهید «محمد احمدی راد» میگوید: ما به ایشان گفتیم آموزش نظامی شما کم است، شما بمان و سال بعدش برو ایشان در جواب گفتند: اگر این جور حساب کنیم که جبههها خالی میماند، تنها دانش نظامی نیست آنچه که میتواند کار لشکر باشد، عشق است که در من وجود دارد و آن کمبودها را جبران میکند.
کد خبر: ۵۶۵۲۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۲
دختر شهید «سیدهاشم باقر هاشمی» میگوید: در آخرین اعزامش که داشت میرفت به من و خواهرم گفت: مواظب باشید. نصیحت میکنم که هیچ وقت پای خود را از گلیم خود دراز نکنید. مواظب برادرتان باشید، چون من دیگر نیستم و این یادتان باشد. زمانی این حرفها را به یاد میآورید که من دیگر بین شما نیستم و ترکش و خمپاره به قلبم میخورد.
کد خبر: ۵۶۴۸۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۵
برادر شهید «سیدحسن ایزدهی» میگوید: کاملاً معلوم بود که فضای جبهه بر او تأثیر گذاشته است. خصوصاً در سنگرها حالتی از او میدیدم که پیدا بود یک حالت معنوی ماندگار در او ایجاد شد.
کد خبر: ۵۶۴۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۴
مادر شهید «احمدرضا اسدی کلایی» میگوید: همیشه در جهت جلب رضایت خدا قدم برمیداشت و در آخر هم خداوند جواب نماز شبهای او را داده و در زمرهی شهیدان قرار داد.
کد خبر: ۵۶۴۶۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۲
همرزم شهید «علی اکبر بابائی ملکی» تعریف میکند: دارای روحیه گذشت و عفو بودند و در خیلی از موارد از جهت علمی به من کمک میکردند گاهی به یادشان میافتم میبینم که یک چیز گرانبها را از دست دادم.
کد خبر: ۵۶۴۴۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۷
برادر شهید «حسین علی اصغرپور» تعریف میکند: حسینعلی عارف و عاشق وارستهای بود که شعلههای عشق در وجودش زبانه میکشید، سرانجام در این آتش سوخت و به لقای معبودش پر کشید.
کد خبر: ۵۶۴۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۴
قسمت چهارم خاطرات شهید «عسکری رضاکاظمی»
برادر شهید «عسکری رضاکاظمی» نقل میکند: «فراق یوسف، پدر رو پیر و بیناییاش رو از او گرفت. فراق و دوری برادرم کمر ما رو شکسته و مادرم رو پیر کرده بود.»
کد خبر: ۵۶۴۱۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۳۰
شهید «علی اشرف نعمتی» از شهدای طلبه عملیات والفجر ۵ چنگوله در بهمن ماه ۱۳۶۲ است. در سالگرد شهادت تصاویر به یادگار مانده از وی منتشر میشود.
کد خبر: ۵۶۴۰۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۹
حسن برادر شهید «علی اصغر اسدی» تعریف میکند: سرم را با گوجه قرمز کردم و با باند بستم رفتم خانه. علی اصغر سر من را باند پیچی دید آمد کنارم نشست و سرم را بوسید گفت: بیا برویم دکتر. بعداً وقتی متوجه شد شوخی کردم خیلی خوشحال شد و گفت: «خدا را شکر که سالم هستی.»
کد خبر: ۵۶۳۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳