نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره های شهید
استاندار آذربایجان غربی در دیدار با خانواده شهدا تکریم خانواده‌های معظم شهدا را وظیفه مسئولان و آحاد جامعه دانست و اظهار داشت: این هفته فرصت خوبی برای دیدار با خانواده معظم شاهد است که حق بزرگی بر گردن مردم و مسئولین دارند.
کد خبر: ۴۶۲۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۴

خاطراتی از سردار شهید حسن شوکت پور
بعد هم برای پیرمرد دست تکان داد. ماشین بوق زد و از آنجا رفت. پیرمرد حواسش به آنها نبود. فقط می‎خواست هرچه زودتر خودش را به خانه برساند و به صدیقه بگوید: «دیگه نمی‎خواد چیزها رو جمع کنی، فرشته اومد. صدیقه، باباجان! خدا تونست نامه‎ی تو رو هم بخونه.»
کد خبر: ۴۶۲۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰

غرق تماشای دعوای آن دو نفر بودم. چقدر جالب با هم بحث می کردند. متوجه شدم حسین نیست. این طرف و آن طرف را نگاه کردم. منتظر ماندم تا بالاخره حسین آمد،با چوب کبریتی در دست!
کد خبر: ۴۶۰۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۵

به همراه دوستان انقلابی اش اولین پاسگاه ژاندار مری را محاصره کرد، راه را بر تانک های طاغوت بست، به جای همه به جبهه می رفت و در مباره با گروهک منافقین تلاش بسیاری کرد.
کد خبر: ۴۶۰۰۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۱

شهید عبداله بسطاميان در پانزدهم اسفند ماه 1343 شمسى در زنجان به دنيا آمد. او دومين فرزند خانواده محمدحسين و "جميله بيگدلى" بود.
کد خبر: ۴۵۹۴۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۴

خاطراتی از شهید تاتار قادربیگیان، راوی المان شریفیان همرزم شهید
با توجه به اینکه شروع عملیات مصادف با نماز ظهر بود. فرمانده گردان را راضی کرد که اول نماز را به جا آورند بعد عملیات را شروع کنند هر چند احتمال می رفت با خواندن نماز و کمی دیرتر شروع شدن عملیات دشمن خود را جمع و جور کند...
کد خبر: ۴۵۹۰۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۷

خاطره شهادت شهید "محمود بالاگر"مسئول واحد سمعی بصری در فاجعه هفتم تیر 60 به نقل از خانواده ایشان
شهید بالاگر مسئول تنظیمات صوتی حزب، از شهدای حادثه هفتم تیر 1360، در آن روز به جای همکارش در شیفت می ماند و به فیض شهادت نائل می شود. او يك روز قبل از شهادت نگران و ناراحت مجروحیت حضرت آيت الله خامنه ای در مسجد ابوذر بود و گفته بود: از اين ناراحتم كه چرا در زمان حادثه در كنار ایشان نبودم!
کد خبر: ۴۵۸۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵

شهید محمد اشترى فرزند صياد از مادرى به نام "اكرم شيخ‏رو" در سال 1341 ش. در خانواده ‏اى مذهبى در "محله گونيه" زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۱

شهید احمد احمدى پنجمين فرزند زوج عباس و حميده عزيزى، به سال 1345 در روستاى كرسف از توابع شهرستان خدابنده استان زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۸

خواهر شهید بهرام حیدری تعریف می کند: اولین بار که می‌خواست به جبهه برود، نه پدرم راضی بود و نه مادرم. شانزده سال بیشتر نداشت. می گفت: تو رو خدا رضایت بدید من همین یک بار رو برم.
کد خبر: ۴۵۸۷۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۷

شهید "حميد احدى" فرزند كريم از مادرى به نام "منيره قريشى" در شهريور ماه 1341 شمسى در زنجان متولد شد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۷

شهید "ناصر اوجاقلو" از مادرى بنام "سيده‏ زهرا اميرى" در سال 1341 در شهرستان زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶

خواهر شهید عشقعلی احمدی تعریف می‌کند: فکر کردم شاید از داداش یا یکی از فامیل ها شیطنتی دیده و می‌خواهد خبرش را به مامان بدهد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶

به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید "طاهر اجاقلو" از مادرى به نام "ملكه صمصامى" در پاييز سال 1340 شمسى در خانواده‏اى مذهبى در زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵

خواهر شهید رضا ابوبصیر روایت می‌کند: شهر به‌هم ریخته بود. دانش‌آموزها درس و مدرسه را رها کرده بودند و همپای بقیۀ مردم در راهپیمایی ها شرکت می کردند.
کد خبر: ۴۵۸۷۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵

خواهر شهید میرزاعلی رستم‌خانی روایت می‌کند: میدانست من خواهر میرزاعلی هستم. تا من را کنار چشمه دید لبخند روی لبش نشست و گفت: خدا خیرت بده دختر. ان شاءالله عاقبت به‌خیر بشی.
کد خبر: ۴۵۸۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۴

خواهر شهید علی اکبر یگانه فرد می‌گوید: من به خیال اینکه او پیش ما نمی‌خواهد خودش را بشکند و حتی یک آخ نمی گوید، وقتی که دوروبرش خلوت می شد از دور زیر نظر می گرفتمش؛ اما هیچ موقع صدای شکایتی از او نشنیدم.
کد خبر: ۴۵۸۲۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۹

خواهر شهید عباس منتخبی می‌گوید: اوضاع شهر به هم ریخته بود. درگیری ها و راهپیمایی های پی درپی مردم و انقلابیون به اوج خودش رسیده بود. عباس آماده شد تا به تظاهرات برود. من هم دوست داشتم با او بروم
کد خبر: ۴۵۷۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳

به راویت همرزم شهید
شهيد محمود مرادي كه نيز در جمع ما بود شروع به آرام كردن بچه ها نمود. آن شهيد كه خود از ناراحتي به شدت اذيت مي شد به بچه ها گفت: ما بايد براي خود گريه كنيم كه همچنان در اين دنياي خاكي باقي مانده ولي برادران و رفيقان يك به يك بار سفر را بسته اند. ...
کد خبر: ۴۵۷۴۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

یادها و خاطره ها
شهید شعبانی در واپسین ماه های جنگ تحمیلی، سمت مسئولیت بازرسی گردان را بر عهده داشت. او در بیست و نهمین روز از خردادماه۱۳۶۷ در حین درگیری با منافقین بر اثر اصابت ترکش از ناحیه سر که منجر به جدا شدن سر از پیکرش شد، به شهادت رسید و به این سان به آرزویی که قبلاً داشته بود، دست یافت؛ زیرا در دست نوشته ای که از او به جای مانده، چنین نوشته است: خدایا! بدنم را آن چنان قطعه قطعه کن که هر قطعه ای از آن، کفاره ای باشد بر گناهانم...
کد خبر: ۴۵۷۴۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۸