نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات شهید حسن دهقان نژاد از زبان مادرشان
حسن دهقان نژاد، هشتم مهر ۱۳۴۵، در روستای کمال‌آباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان سرباز ژاندارمری خدمت می‌کرد. ششم دی ۱۳۶۴، در پایگاه قوزلوی مهاباد هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به کمر و شانه، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۱۷۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

خاطره
محمد نجفی، سوم فروردین ۱۳۴۴، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اسماعیل، کارگر کارخانه فرش بود و مادرش زهرا نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد و صاحب دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پنجم دی ۱۳۶۵، با سمت معاون فرمانده گروهان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۱۷۶۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۵

اولین مسئولیت رسمی شهید صفوی در سپاه پاسداران، مسئولیت فرماندهی سپاه منطقه سمیرم و شهرضا بود.
کد خبر: ۴۱۷۶۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۴

معرفی کتاب خاطرات رزمنده خدارحم سحری
در بخشی از کتاب می ‌خوانیم: «در سپاه ایلام دور هم جمع بودیم و داشتیم بحث می ‌کردیم که چطور در مهران دفاع کنیم که پخش خبر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به وسیلۀ رادیو غافل گیرمان کرد...
کد خبر: ۴۱۷۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۶

آن شهید ما را تشویق می کرد و به ما روحیه می داد و می گفت : شجاعانه در مبارزه ی حق علیه باطل تلاش کنید که خداوند یار و یاور شما خواهد بود..
کد خبر: ۴۱۷۵۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۵

به مناسبت سالروز شهادت؛
درب اولین منزل ایستاد، گره گونی را باز کرد و پلاستیکی را کنار در گذاشت، چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت، در باز شد، زنی پلاستیک کنار در را برداشت، به بیرون سرک کشید و برگشت .
کد خبر: ۴۱۷۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۴

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی سردار شهید علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌ بودند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۷۵۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۷

شهید محّمد تقی روشن نهاد
هر بار که رفتیم دیدنش برای من و برادرم یکی دو تا نصیحت کنار گذاشته بود.
کد خبر: ۴۱۷۵۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۶

خاطره ای پیرامون شهید حسن سلطانی در سالروز شهادت؛
شهید حسن سلطانی با تمام وجود به یقین رسیده بود که تا خدا نخواهد، برگی از درخت جدا نمی شود.
کد خبر: ۴۱۷۵۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۳

نویسنده محمود ترحمی
بوی خوشی به مشامت می رسد. به دنبالش هم سیدی به طرف تو می آید. تا اورا می بینی سلام می کنی. او هم جوابت می دهد!
کد خبر: ۴۱۷۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۳

قسمت نخست خاطرات شهید «عسکری رضاکاظمی»
برادر شهید «عسکری رضاکاظمی» نقل می‌کند: «دعا و ذکرش هم زبانزد دوستان بود. گاهی فانوس را با خود به داخل همان قبر می برد و نورش را آن‌قدر کم می کرد که بتواند دعا بخواند.»
کد خبر: ۴۱۷۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۱

در روستا افرادی صحبت هایی راجع به انقلاب می کردند. محمد جواد یک قوطی رنگ برداشت و جای تجمع این افراد این سخن حضرت امام خمینی (ره) را نوشت : « نگویید که انقلاب برای ما چه کرد، شما برای انقلاب چه کردید».
کد خبر: ۴۱۷۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۳۰

بارها با آن قرآن بر مزار شهید «حسین سلطانی» به تلاوت مشغول شد. هنوز هم قرآن او زینت بخش خانه ی ماست.
کد خبر: ۴۱۷۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۳۰

خواستم از او چیزی بپرسم، گفت« خوشا مردن در راه جانان جان سپردن».
کد خبر: ۴۱۷۲۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۳۰

علیرضا روبروي قبر شهدا ايستاد و گفت: مامان، آرزو دارم كه من هم شهيد شوم.
کد خبر: ۴۱۷۲۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۳۰

29 آذرماه گرامیداشت سالروز شهادت شهید علی صادقی
شهید علی صادقي يكم مهر 1342، در روستاي بهمني از توابع شهرستان ميناب ديده به جهان گشود. پدرش حمزه، كارگر بود و مادرش بانو نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. بيست ‌و نهم آذر1362، در سومار توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار او در زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۱۷۲۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۹

شهید زمان رضا کاظمی
می‌خواست بچه هایم را از کوچکی به احکام آشنا کند.
کد خبر: ۴۱۷۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۹

در عملیات والفجر 5 حمید رضا بی سیم چی بود و از رمز عملیات اطلاع داشت، همه آنها را روی کاغذی یادداشت کرده بود. به هنگام نبرد و شدت گرفتن حملات دشمن و حساس شدن منطقه برای این که رمز عملیات به دست دشمن نیفتد آنها را تکه تکه کرده و داخل دهانش گذاشته بود. که هنگام کفن و دفن متوجه این قضیه شدیم.
کد خبر: ۴۱۷۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۸

دوستان کاظم می گویند با اینکه در جبهه ها فرمانده است، اما مثل نیروهای عادی در هر کاری کمک می کند؛ پا به پای بچه ها، سنگر می زند، نگهبانی می دهد و برای شستن ظرف ها داوطلب می شود.
کد خبر: ۴۱۷۰۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۸

وقتی جنگ آغاز شد او نیز مانند هر ایرانی غیرتمندی طاقت نیاورد و بعنوان سرباز افتخاری رفت ارتش ثبت نام کرد . رحمانقلی از اینکه می خواست راهی جبهه شود خیلی خوشحال بود .
کد خبر: ۴۱۷۰۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۸