«با بهلول در گردان حبیببنمظاهر(ع) با هم بودیم. بهلول به همراه یک جعبه شیرینی از تبریز به پادگان شهید باکری دزفول برگشت. علت شیرینی را سؤال کردیم که جواب داد: داماد شدهام!»آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «بهلول ابراهیمی راد» است که تقدیم حضورتان میشود.
«برخی خیال میکردند دوقلو هستیم. او خدمت به خانواده را دوست میداشت. پس از خدمت سربازی، مدتی قالیبافی کرد.» ادامه این خاطره از برادر شهید «بهلول ابراهیمی راد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی بخوانید.
«وقتی عشق پسرم را برای رفتن به جبهه دیدم، به پدرش گفتم: «کبوتر دل این به جبهه پرواز کرده، شما هم اجازه بده برود!»» ادامه این خاطره از شهید «بهلول ابراهیمی راد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی بخوانید.
فایل صوتی «کبوترش پرواز کرده» یکی از خاطرات صوتی شهید «بهلول ابراهیمی راد» است که در کتاب «به وقت زیارت1» برای علاقه مندان تهیه شده است. در ادامه این خاطرات را همراه باشید.