شهید علی اکبر برهانی

شهید علی اکبر برهانی
قسمت دوم خاطرات شهید «علی‌اکبر برهانی»

آخرین بوسه بر گونه‌هایش

مادر شهید «علی‌اکبر برهانی» نقل می‌کند: «دیدار آخر را از من دریغ نکرد. از پیشانی به بالا، سرش متلاشی شده بود. آخرین بوسه را بر گونه‌هایش زدم و گفتم: دیدارمون به قیامت.»
قسمت نخست خاطرات شهید «علی‌اکبر برهانی»

حرف دامادی بود و آرزوهای مادرانه

مادر شهید «علی‌اکبر برهانی» نقل می‌کند: «همیشه از زن و بچه حرف می‌زد. خیلی دوست داشت زن بگیرد. بیشتر وقت‌ها دست پُر می‌آمد خانه. گفتم: «ان‌شاءالله! من هم خیلی آرزوی دامادی‌ات رو دارم. مادرجان! می‌خوام برات آستین بالا بزنم.»
وصیت نامه گروهبان دوم تکاور شهید علی اکبر برهانی

خداوند متعال از پدران و مادران در این راه انتظار شکیبایی دارد...

از پدر و مادرم انتظار دارم از این امتحان با روی سفید بیرون آیند چون می دانم که خداوند متعال از پدران و مادران در این راه انتظار شکیبایی دارد و شاید این از بزرگترین امتحانات الهی شما باشد بخصوص که کشته های مادر این جنگ از جندالله هستند ویاران امام زمان، خداوند این نعمت را به همه رزمندگان عطا بفرماید.
وصیت نامه گروهبان دوم تکاور شهید علی اکبر برهانی

خداوند متعال از پدران و مادران در این راه انتظار شکیبایی دارد

از پدر و مادرم انتظار دارم از این امتحان با روی سفید بیرون آیند چون می دانم که خداوند متعال از پدران و مادران در این راه انتظار شکیبایی دارد و شاید این از بزرگترین امتحانات الهی شما باشد بخصوص که کشته های مادر این جنگ از جندالله هستند ویاران امام زمان، خداوند این نعمت را به همه رزمندگان عطا بفرماید.
طراحی و تولید: ایران سامانه