محمّد حسن می گفت:« مادر می شود ما هم بزرگ شویم و در راه امام حسین (ع) مبارزه کنیم، می شود ما هم در جبهه های حق علیه باطل شرکت کنیم و در راه خدا به شهادت برسیم؟»
محمّدجواد گفت: «مادر جان! برای من لباس مشکی نپوشید و گریه و بیتابی هم نکنید. به این فکر کنید که من امانت خدا نزد شما بودم و خداوند اراده کرد و امانتش رو پس گرفت. »