شهدای پنجوین عراق

نوید شاهد - شهید «غلامرضا آقاشاهی» در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «انشاالله اگر سعادتى نصيب ما شد و شهيد شديم مرا حلال كنيد و دعا كنيد كه با پيروزى و فتح كربلا برگرديم و از كربلا راهى قدس شويم انشاالله.»

نوید شاهد - حاجیه خانم خدیجه احمدخانی مادر شهید والامقام «مصطفی ابراهیمی» از شهدای شهرستان دماوند پس از سال‌ها تحمل رنج و درد فراق، دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

نوید شاهد - شهید «مهدی فلاح‌تفتی» در وصیت‌نامه‌اش بیان می‌کند: «ای کسانی که بی تفاوت هستید، ببینید رزمندگان ما چگونه عاشقانه به پیشواز شهادت می روند و ما ملت حزب الله تن به ذلت نخواهیم داد و در مقابل کافران تا آخرین قطره خون استقامت خواهیم کرد و با شهادت خود باز هم پیروز می شویم.»

نوید شاهد - شهید «محمد لوانی» به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و دهم مردادماه سال 1362 با سمت تخریب‌چی و امدادگر در پنجوین‌ عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. اسنادی از این شهید گرانقدر در دست داریم که نوید شاهد اقدام به انتشار آن کرده است.

نوید شاهد - شهید "ارسلان عسگرپور" به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و سی‌ام آبان ماه 1362 در پنجوین عراق به شهادت رسید. اسنادی از این شهید گرانقدر در دست داریم که نوید شاهد اقدام به انتشار آن کرده است.

نوید شاهد - شهید "ارسلان عسگرپور" در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «به کلیه اقوام و خویشان بگویم؛ من با چشمی باز و عقل عاقل و قلبی عاشق و روحی روشن و با دل خوش و با دستی خالی به جبهه‌های حق علیه باطل رفتم تا تکلیف خود را نسبت به اسلام و مسلمین ادا نمایم.»

نوید شاهد - پدر شهید علی‌جعفر احمدی در توصیفی از فرزندش می‌گوید: «علی‌جعفر سه بار به جبهه اعزام شد و در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق که به او لقب رزمنده شجاع لشگر علی بن ابیطالب را داده بودند، به شهادت رسید.»

شهید «جمشید کریمی راد» در وصیت نامه اش می نویسد؛ پدر عزيزم ابراهيم را كه می شناسی، همان ابراهيم بت شكن را كه با خواست خداوند متعال اقدام به قربانی فرزند برومندش نمود. من نیز قربانی در راه خدا می شوم.

حمد به سن شانزده سالگی که رسید دشمنان از خدا بی خبر جنگ را بر ملت ایران تحمیل کردند محمد همیشه به پدرش می گفت :من می خواهم به جبهه بروم و دین خودم را به به اسلام وملتم ادا کنم پدرم می گفت: من پیرشدم باید کشاورزی کنی می گفت: جبهه خیلی به ما نیاز دارد من با ید به جبهه بروم پدر گفت : بروخدا به همراه تو باشد.