نوید شاهد_ غریب بر شش سال است که از شهادت شهید مدافع حرم "حسن غفاری" میگذرد. از این رو پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ در ادامه آلبوم تصاویر این شهید والامقام را برای علاقه مندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۱۰۷۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
نوید شاهد _ غریب بر شش سال است که از شهادت شهید مدافع حرم "محمد حمیدی" میگذرد. از این رو پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ در ادامه تصاویری از این شهید والامقام را برای علاقه مندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۱۰۷۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
نوید شاهد_ غریب بر شش سال است که از شهادت شهید مدافع حرم "علی امرایی" میگذرد. از این رو پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ در ادامه تصاویری از این شهید والامقام را برای علاقه مندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۱۰۷۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
نوید شاهد_ بیست و هفتم تیر ماه مصادف با هفتم ذیحجه روز، شهادت امام محمد باقر (ع) است. از این رو نوید شاهد تهران بزرگ در ادامه پوستری با این عنوان را برای علاقه مندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۱۰۷۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
نوید شاهد_ غریب بر شش سال است که از شهادت شهید مدافع حرم "علی امرایی" میگذرد. از این رو پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ در ادامه مستندی از زندگی این شهید والامقام را برای علاقه مندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۱۰۷۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
نوید شاهد_ در آستانه عید سعید قربان و سالگرد قمری شهدای حادثه منا، ظهر امروز بیست و هفتم تیر ماه، مهندس سعید اوحدی رییس بنیاد شهید و امورایثارگران، حجت الاسلام والمسلمین عبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه در سازمان حج و زیارت و علیرضا رشیدیان رئیس سازمان حج و زیارت از موزه مرکزی شهدا بازدید کردند.
کد خبر: ۵۱۰۷۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
نوید شاهد- «تولد دوباره» یکی از خاطراتی است که در کتاب «فرمانده گمنام» بر اساس زندگی سردار شهید حجتالاسلام مصطفی ردانی پور نوشته شده است و توسط «علی تکلو» به رشته تحریر درآمده است که در قسمتی از آن نوشته: «مرشد دید نمیتواند حرفش را به مرتضی بفهماند، خودش توی چارچوب در آمد و فریاد زد: برای بچه دعا کردم. شفایش را گرفتهام. برو به او شیر بده.»
کد خبر: ۵۱۰۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۸
معرفی کتاب؛
نوید شاهد – کتاب «آیه های حجاب» منتشره از انتشارات "بهار اندیشه" مجموعه ای از وصایای گرانقدر شهدای استان خراسان رضوی است که منظم به روایاتی از سیره این شهدای والامقام می باشد.
کد خبر: ۵۱۰۷۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۵
نوید شاهد - «روز قبل سرِ ما را بُرد از بس که با همه چیز خداحافظی کرد مثلا میگفت شاید این آخرین حمام ما باشد، یا میگفت ای حمام خداحافظ. بچهها شوخی میکردند و میگفتند مگه شهادت شوخیه؟! تو میروی قزوین و دیگر به جبهه برنمیگردی! جواب میداد نه اصلاً از اینجا به بعد را نمیبینیم ...» ادامه این خاطره را از رزمنده دفاع مقدس "ولیالله محمدی" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۰۶۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۸
نوید شاهد - «یکی از نوبتهایی که برای گشت و شناسایی دشمن رفته بودند کارشان طول میکشد و به سحر میخورند، آنجا تصمیم میگیرند همانجا بمانند لذا چند تا گونی برداشته و توی آن مخفی میشوند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "مهدی شالباف" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۱۰۶۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
نوید شاهد - «روز جشن، لباس عروس نپوشیدم. کادر میزدی خون مادرم بیرون نمیریخت. پیله کرده بود و آخرش به خاطر قسم دادنهایش راهی آرایشگاه شدم. دوست و فامیل ما در منزل پدرم و خویشاوندان داماد نیز در خانه محمود شام خوردند ...». ادامه این خاطره از زبان "زهرا همافر"، امدادگر جبهه را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۰۵۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۴
برگرفته از کتاب گهوارههای نیلوفری؛
نوید شاهد - «در حیاط بودم که صدای زنگ خانه بلند شد. ناخودآگاه جارو از دستم به زمین افتاد و حالم دگرگون شد. در را باز کردم. مردی پرسید: منزل حسین احمدی؟ گفتم بفرمایید؟ گفت: حسین مجروح و در بیمارستان بستری شده است و ضمنا دو تا عکس هم با خودتان بیاورید ...» ادامه این خاطره از مادر شهید "حسین احمدی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۰۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۳
نوید شاهد - «گونیهایی که برای ساختن سنگر با خاک پر میکردیم بعضی مواقع توسط نیروهای تدارکات برای فرستادن آذوقه و ... مورد استفاده قرار میگرفت. یک بار درون یکی از این گونیها آجیلهای اعلا همراه با انواع شکلات ریخته بودند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات رزمنده دفاع مقدس "بهرام ایراندوست" در سختیهای اعزام رزمندگان به جبهههای نبرد حق علیه باطل است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۱۰۴۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
نوید شاهد - شهید انساني مؤمن و مذهبي و از اخلاق خوب و پسنديده برخوردار بود و همرزمان و دوستانش از وی به نیکی یاد می کردند. متنی که خواندید قسمتی از زندگینامه شهید «خالد ابراهيمي» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی شمارا برای مطالعه زندگی این شهید والامقام دعوت می کند.
کد خبر: ۵۱۰۴۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
رئیس بنیاد شهید امور ایثارگران شهرستان شیروان؛
نوید شاهد_ رمضان علی رازقی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شیروان گفت: والدین شهدا از افتخارت این نظام هستند و این ایجاب میکند که خاطرات آنها را برای نسلهای آینده داشته باشیم.
کد خبر: ۵۱۰۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۱
نوید شاهد - «یک بار که آماده رفتن شده بودم؛ چادرم را از من گرفت و گفت: اگه من جای تو بودم، از همان در خونه و قبل از ورود به حیاط، چادرم را میپوشیدم. شاید یک نامحرم توی راهرو باشه ...» ادامه این خاطره را از زبان خواهر شهید "حسن حسینپور" در آستانه روز عفاف و حجاب در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۰۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۰
خاطره روزنوشت شهيد خیرالله الطافی «1»
نوید شاهد - شهيد "خیرالله الطافی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «20 دی ماه صبح زود بعد از ملاقات با فرمانده تيپ جهت شروع کار به مقر تيپ سيدالشهدا (ع) رفته و از آنجا نيز به روستایی در منطقه چنگوله رفته و پايگاهی ايجاد کرديم که... » متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۰۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۷
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «من و چند تن از هم خدمتیهایم، چهار شبانهروز بدون آب و غذا در کوهستان گم شدیم. کوههای زیادی را بالا و پایین رفتیم تا به جایی برسم. از شدت گرسنگی و تشنگی نای راه رفتن نداشتیم، طوری که برای پایین آمدن از کوه تلوتلو میخوردیم ...» ادامه این خاطره را از "علیاصغر نقاش فتاحی " در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۰۰۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۶
نوید شاهد - پدرم مي خواست براي گرفتن وضو به سر چشمه اي كه نزديك منزلمان بود، برود. همان لحظه كه پدر از خانه بيرون رفت صداي توپ باران بعثي ها به گوش مي خورد . زماني كه پدرم مشغول خواندن نماز عشا بود، يك توپ به چشمه اصابت كرد و همان لحظه پدرم به شهادت رسيد. متنی که خواندید خاطره ای بود از دختر شهید «حسین محمودزاده» که نوید شاهد آذربایجان غربی شما مخاطبان عزیز را برای مطالعه این خاطره زیبا دعوت می کند.
کد خبر: ۵۰۹۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۵
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «آهسته اسلحهاش را برداشتم تا بیدار شد، دست انداخت دید اسلحهاش نیست. بلافاصله ضامن یکی از نارنجکها را کشید و گفت اگر اسلحهام را نیاوری همین الان خودم را میکشم، بدجوری ترسیدم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۰۹۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۵