سلمان حیدری

سلمان حیدری

نمی‌شه این دفعه بیشتر بمانی؟!

مادر در آستانه در بی‌قرار ایستاده است و قامت رشید تو را براندازی می‌کند. قطرات اشک گونه‌هایش را می‌پیماید و هراسی هول انگیز دلش را چنگ می‌زند. کار همیشگی اوست هر بار که به مرخصی می‌آیی. امروز هم تا دم در تو را بدرقه می‌کند و اشک می‌ریزد و می‌گوید: سلمان «نمی‌شه این دفعه بیشتر بمانی؟!» و تو لبخندی حیات بخش پاسخش می‌دهی. در ادامه یادداشتی به همین مناسبت منتشر می‌شود.

قرب الهی زیباتر از زندگی است

شهید حیدری می گوید:من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم، زندگی زیباست و زیبا تر از آن قرب الهی است.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه