برگی از خاطرات
«رزمندگان بسیاری از پایگاه و کارخانه به جبههها میرفتند و من هم عجیب علاقمند شده بودم که بروم جبهه، به همین دلیل طاقت نیاورده و با وجود اینکه همسرم 6 ماهه باردار بود و به سختی او را راضی کردم، اول دی ماه سال ۱۳۶۰ و برای اولین بار از طریق بسیج کارخانجات عازم جبهه شدم ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «عزیزالله فرجیزاده» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۸۵۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۴
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«تمام بیمارستانهای صحرایی را هم گشتیم. نبود. جنازه برادرم ناپدید یا بهتر بگویم در خاک کشور خودش مفقود شده بود. رفتیم معراج شهدا. آنجا یک سری جنازههایی بود که ناشناخته بودند. مثلاً پا بود، دست بود، دندان بود و به این شکل، نگاه میکردیم تا شناسایی کنیم ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۸۵۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
برگی از خاطرات؛
«فرماندهی تیپ ۱۷ علیابنابیطالب(ع) بعد از مرحله چهارم عملیات رمضان را دوست عزیزم شهید «مهدی زینالدین» بر عهده گرفت. درست به خاطر دارم که مدام تکرار میکرد اگرچه فرماندهی تیپ افتخار بزرگی است که نصیبم شده، ولی من به دنبال افتخاری بزرگتر یعنی شهادت در راه خدا هستم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس «منوچهر مهجور» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۸۵۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
دوازدهمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس در همدان برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۸۵۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
«بیست روزی بود که از احمد خبری نبود و از این همه دوری او به ستوه آمده و حسابی عصبانی بودم و حسابی عصبانی بودم. بچهها را به مادرم سپردم. چادر را سر کردم و راه افتادم به سمت سپاه شهر صنعتی. نه شهر صنعتی رفته بودم و نه میدانستم سپاه در کجای شهر صنعتی قرار دارد. از خیابان ولیعصر مینیبوس سوار شدم و پرسان پرسان خودم را به سپاه رساندم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۸۵۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
دوازدهمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس و مقاومت با ارائه هفت هزار عنوان کتاب و محصولات فرهنگی همزمان با کنگره شهدای همدان برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۸۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۱
برگرفته از نامههای دانشآموزان به شهدا؛
«ما مدیون شهدا هستیم و تا یک قطره خون که در بدن داشته باشیم میجنگیم تا به پیروزی برسیم ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۸۴۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
«از طرف مجلس به هر نمایندهای یک دستگاه ماشین پاترول داده بودند، ولی حاجآقا را همیشه با یک ماشین مزدا میبردیم، آن روز گفتم: ما برویم ماشین را تحویل بگیریم؟ حاجآقا چند بار سرش را کوبید روی داشبورد ماشین و گفت: من نمیدانم چه کار خلافی کردهام که این آقایان خوششان آمده، نمیدانم خون چه کسی را میخواهند زیر پای من بیاندازند؟ ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۸۴۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
کتاب «مهاجر چاشم» به قلم جانباز دفاع مقدس «عبدالله دخانیان» توسط نشر شاهد روانه بازار کتاب شد.
کد خبر: ۵۵۸۴۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۹
به کوشش نشر شاهد منتشر شد
کتاب «یازده ستاره»، سرگذشت ۱۱ شهید حادثه تروریستی سیام تیرماه سال ۱۳۹۷ در روستای «دری» شهرستان مریوان به شهادت رسیدند را بازگو میکند.
کد خبر: ۵۵۸۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
آئین رونمایی از کتاب «صبور باش» مجموعه خاطرات و زندگینامه شهید والامقام «سید رضا کاظمی قریشی» از شهدای والامقام نیروی دریایی سپاه قدس گیلان در بندرانزلی برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۸۴۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۹
یادواره شهید «سعید پناهی فر» روز سهشنبه 18 مهر ماه 1402 ساعت 19 برگزار میشود.
کد خبر: ۵۵۸۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
در قسمتی از کتاب «بیقرار» که برگرفته از زندگانی شهید «حجتالله صنعتکارآهنگریفرد» است، میخوانید: «یک روز که آمده بود خانه ما گفت: خوش به حال آنهایی که رفتند و امام را ندیدند. ما که رفتیم، ولی موفق نشدیم او را ببینیم. لیاقتش را نداشتیم ...»
کد خبر: ۵۵۸۴۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
«در عملیات والفجر ۴ من و آقای بهتویی و فرجالله فصیحیرامندی و علیرضا اکبری برای شناسایی، چند روزی به منطقه مریوان رفتیم. من به یاد ندارم که در آن شبها با توجه به خستگی شدید روزانه، نماز شب آقای بهتویی ترک شود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۸۴۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
کتاب «شهدای غریب» نوشتهی «عبدالمجید رحمانیان» حاوی خاطرات آزادگان سرافراز از دوران اسارت میباشد.
کد خبر: ۵۵۸۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
«ماه رمضان بود و هنگام تولدش علی آقا در جبهه بود و امکان حضورش در کنارم نبود، پسرمان که به دنیا آمد به او اطلاع دادند و یک هفته به بعد به مرخصی آمد. این یک هفته برایم بهاندازه سالها دلتنگی گذشت ...»آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «علی سیمبر» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۸۳۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
«نزدیک ظهر مقداری از وسایل را پشت ماشین گذاشتیم تا به محل جدید ببریم هنوز از بیمارستان زیاد دور نشده بودیم که صدای بمباران آمد هراسان برگشتیم ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۸۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
معرفی کتاب؛
کتاب "به بها خریدند" روایت زندگی بانوی صبور و مقاوم، فاطمه عباسی ورده (مادر شهیدان احمد، علی، یونس و محمد جوادنیا) توسط نشر ستارگان سرزمین آفتاب وابسته به مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان مرکزی منتشر شد.
کد خبر: ۵۵۸۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
«دشمنان متوجه شدند و رگبار را به سمت قایق ما نشانه رفتند و در همان ابتدا قایقرانها و بیسیمچیها به شهادت رسیدند. تیری هم به شکم آقای عراقی خورد. آقای صلحجو هم تیر خورد. گالونهای بنزین هم در کف قایق ریختند ...» ادامه این خاطره از جانباز «حمزهعلی قربانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۸۳۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۶
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«یادم هست مردم جمع شده بودند و با تعجب کشتهها را نگاه میکردند. کشتههای تنومندی که لباس نظامی و کردی پوشیده و سرشان هم دستمال بسته بودند. من تا حالا چنین وضعیتی را ندیده بودم ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۸۳۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۶