نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - ده خاطره
مادر شهید «عباسعلی ادب» نقل می‌کند: «با عجله وارد خانه شد. بسته‌ کاغذ‌های لوله شده‌ای را برداشت و گفت: «من رفتم. گفتم: «بابات توی ژاندارمریه، اون وقت تو می‌ری تظاهرات؟ گفت: «من چه‌کار به مردم دارم؟ مطمئن باش بابام بیشتر از همه از وضع مملکت ناراضیه.»
کد خبر: ۵۴۱۰۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶

شهید «احمد یوسفی» در ۶ مهر ۱۳۶۵ در ماه محرم در ارتفاعات لاری بانه، به علت اصابت ترکش توپ به تمام بدن به شهادت رسید و خانواده یوسفی، دومین شهید خود را به انقلاب اسلامی تقدیم کرد.
کد خبر: ۵۴۱۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶

«احمد» ، یک سال قبل از شهادت ، همرزمان شهید خود را در خواب دیده بود که به وی وعده داده بودند او به زودی به آنان ملحق خواهد شد.
کد خبر: ۵۴۱۰۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶

سری سی و دوم؛
به پاس رشادت، مجاهدت و ايثارگری شهدا و رزمندگان استان در دوران دفاع مقدس، نوید شاهد چهارمحال و بختیاری مجموعه‌ای از عکس‌های تاریخی به جای مانده از شهدا و رزمندگان استان با عنوان «در قاب خاطره‌ها» برای علاقمندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۱۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قزوین:
باید دستاورد‌های هشت سال دفاع مقدس از جمله استقلال، عزت، امنیت و توسعه و پیشرفت ایران در همه عرصه‌های نظامی، علمی و فناوری برای آحاد جامعه بازگو شود تا همگان به اهمیت این دوران پی ببرند.
کد خبر: ۵۴۰۹۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۳۱

با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا؛
در آستانه بزرگداشت هفته دفاع مقدس، برنامه «افتخار کوچه، آبروی محله» با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۴۰۷۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۳۰

سیری در کلام شهیداسمی:
شهید «ابراهیم اسمی» از شهدای مدافع حرم است. مادرش از او روایت می‌کند: «من اصلاً راضی نمی‌شدم که ابراهیم به سوریه برود هر کاری می‌کرد که من را راضی کند. آخر تلاشش جواب داد و من با یک شرط رضایت دادم . به او گفتم: ابراهیم برایت یک شرط دارم! به شرطی اجازه می دهم که یک روز در میان از آنجا به من زنگ بزنی؟حتی قبل از کما با بی حالی و نفس های آخرش با من صحبت کرد. تا آخرین لحظه به قولش عمل کرد.»
کد خبر: ۵۴۰۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳

قسمت دوم خاطرات شهید حسین شعبانی
مادر شهید «حسین شعبانی» نقل می‌کند: «قبل از افطار رفتم خانه تا ماست و سبزی بیاورم و سفره را آماده کنیم. وقتی رسیدم جلوی در خانه دیدم حسین آنجاست. ظرف ماست و سبزی را از من گرفت و به من گفت: مادر! اینها برای تو سنگین است؛ من همه وسایل را می‌آورم. ناگهان یادم آمد که حسین شهید شده ...»
کد خبر: ۵۴۰۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۵

غیرت و شجاعت شهید سرخی؛
همرزم شهید «محمدعلی سرخی» در ذکر خاطره‌ای از رشادت های وی می گوید: در حین حمله دشمن بعثی کمک تیرانداز او به شهادت می‌رسد و خودش زخمی می‌شود، برای اینکه مبادا تیربار مورد استفاده دشمن قرار گیرد، با شجاعت تمام و بدنی مجروح قطعات اصلی تیربار از جمله قطعه تپانچه ای شکل را همراهش به خاکریز دوم رساند.
کد خبر: ۵۴۰۲۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

قسمت نخست خاطرات شهید حسین شعبانی
مادر شهید «حسین شعبانی» نقل می‌کند: «چند روز قبل از این که جنازه حسین را بیاورند شبی در خواب دیدم که حسین از جبهه آمده؛ به او گفتم: حسین جان! خوش آمدی بیا تا صورتت را ببوسم. گفت: مادر از کف پایم بوسه بگیر!؛ رفتم طرف سر او و پتو را کنار زدم دیدم حسین سر در بدن ندارد.»
کد خبر: ۵۴۰۱۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

طرح خاطره نگاری از 25 نفر از والدین و همسران معزز شهدا و جانبازان 50 درصد و بالاتر به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان پاسارگاد برگزارشد.
کد خبر: ۵۴۰۰۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲

پدر شهید «محمدرضا هراتیان» نقل می‌کند: «گفت: دارم می‌رم جبهه! بابا! کمک‌های پشت جبهه یادتون نره! مسجد‌ها رو خالی نکنین! اونا سنگر‌های پشت جبهه هستن!»
کد خبر: ۵۴۰۰۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲

مادر شهید «حسن معمار» نقل می‌کند: «حسن گفت: چرا تا حالا سرخه توی جنگ شهید نداده؟ بچه‌ها گفتند: «چیه؟ عجله داری؟» به شوخی گفت: «نکنه شهید اول سرخه من باشم!»
کد خبر: ۵۴۰۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲

گزارش تصویری؛
مراسم تجلیل از دانش آموزان ممتاز شاهد و ایثارگر شهرستان ایلام با حضور مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام، مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان، مدیرکل آموزش و پرورش استان و جمعی دیگر از مسئولان روز چهارشنبه نهم شهریورماه، در مدرسه آقا حسین بن علی(ع) شهر ایلام برگزار شد.
کد خبر: ۵۳۹۹۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۰

دوست شهید «جواد گلشنی منفرد» تعریف می کند: در آخرین روزهای عمر خویش به اندازه ای به وجد آمده بود که می دانست چه می شود و به همین خاطر از شوق شهادت با همه شوخی می کرد.
کد خبر: ۵۳۹۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۹

قسمت دوم خاطرات شهید سید حسین تقوی
خواهر شهید «سید حسین تقوی» نقل می‌کند: «تازه از جبهه برگشته بود؛ یک دستمال یزدی بنفش از زمان آمدنش در دستش بود و همیشه همراهش. چند روز بعد از شهادتش یکی از دوستانش از پدر درخواست کرد تا دستمال یزدی را به او بدهد. ...»
کد خبر: ۵۳۹۸۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۹

هم کلاسی و دوست شهید جواد گلشنی منفرد می گوید: این سخن شهید همچنان در ذهنم مانده است که می گفت: « ملاک حقیقت افراد است».
کد خبر: ۵۳۹۸۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۲

شهید گلشنی فردی عالم و در تدریس نهج البلاغه و قرآن فعال بود. او در گردان شهید اصغر محمدیان به عنوان تیربارچی مشغول خدمت بود و در مدت یک ماهه تا شهادتش در فرصت های روزانه اقدام به تعلیم و تدریس نهج البلاغه برای هم رزمان می کردند.
کد خبر: ۵۳۹۸۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۸

قسمت نخست خاطرات شهید سید حسین تقوی
پدر شهید «سید حسین تقوی» نقل می‌کند: «قرآن روی طاقچه اتاق بهترین دوستش بود. بیشتر از این که با ما صحبت کند با قرآن و خدایش خلوت می‌کرد، زیرا فقط خدایش دانای شور و بی‌پروایی‌اش بود.»
کد خبر: ۵۳۹۸۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۸

به مناسبت هفته دولت؛
به مناسبت هفته دولت و گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان والامقام رجایی و باهنر و ادای احترام به مقام شامخ شهدا، مراسم گلباران و عطرافشانی مزار شهدا با حضور فرماندار و جمعی از مدیران در شهرستان قصرشیرین برگزار شد.
کد خبر: ۵۳۹۸۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۸