نوید شاهد - شهید "محمدحسن خالصی" در خاطراتش مینویسد: «برای گشت تا چند متری دشمن میرویم، ولی دشمن آنقدر کوردل است که اصلا متوجه نیروهای اسلام نمیشود. همیشه دشمن، از اسلام و قرآن ترس داشته است، نه از من و تو با اسلحه ما، فقط از ایمان ما به خدا میترسد.» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۴۸۵۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۰
نوید شاهد - مسابقه "رسم آزادگی" به مناسبت 26 مرداد ماه مصادف با سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی در بخشهای عکس، فیلم و خاطره نگاری با محوریت اسناد و آثار دوران اسارت و بازگشت آزادگان به میهن اسلامی برگزار میشود.
کد خبر: ۴۸۵۰۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۹
به مناسبت نزدیک شدن به سالروز ورود آزادگان منتشر میشود؛
نوید شاهد - آزاده سرافراز « محمود منصوری» از جمله آزادگان استان ایلام است که سال 1366 در عملیات والفجر مجروح و به اسارت دشمن درآمد، پس از گذراندن 30 ماه تحمل مرارت و تحمل درد و رنج سال 69 با 55% جانبازی با افتخار به میهن بازگشت. نوید شاهد ایلام به مناسبت نزدیک شدن به سالروز ورود آزادگان خاطرهای از وی با عنوان "در پرتوی عشق" را برای مخاطبان خود منتشر می کند.
کد خبر: ۴۸۴۹۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۹
نویدشاهد - همرزم شهید "نصرالله بخشی" میگوید: «به همراه چند نفر داخل نفربر بودند. گلوله دشمن به نفربر اصابت کرد و آتش گرفت. خودش را از نفربر به بیرون پرتاب و نجات پیدا کرد. وقتی متوجه شد دوستانش داخل نفربر هستند، به طرف نفربر رفت و دوستانش را نجات داد. همان لحظه ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت میکند.
کد خبر: ۴۸۴۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۶
نوید شاهد - فراخوان چهارمین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس استان اصفهان با عنوان "شرح بی نهایت۴" اعلام شد.
کد خبر: ۴۸۴۸۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۶
نوید شاهد - بسیجان ورزشکار ضمن قرائت فاتحه یاد و خاطره شهدا را گرامی داشتند و بار دیگر با آرمان های امام خمینی (ره) تجدید میثاق کردند.
کد خبر: ۴۸۴۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۵
به مناسبت نزدیک شدن به سالروز ورود آزادگان منتشر میشود؛
نوید شاهد - آزاده سرافراز «حمدالله نظری» از جمله آزادگان استان ایلام است که سال 1361 در پاسگاه زید و در عملیات رمضان به اسارت دشمن در آمد که پس از گذراندن هشت سال دوران تلخ اسارت سال 1369 با افتخار به میهن بازگشت. نوید شاهد ایلام به مناسبت نزدیک شدن به سالروز ورود آزادگان خاطرهای از وی با عنوان "از تبار فهمیده ها" را برای مخاطبان خود منتشر می کند.
کد خبر: ۴۸۴۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۴
نوید شاهد خراسان جنوبی به مناسبت سالگشت شهادت سردار رشید اسلام شهيد "صفر علي رضايي" خاطره گویی خانواده و همرزمان این دلاور مرد صحنه های نبرد را منتشر می کند. او روز دوم اسفند ماه ۱۳۳۸ در روستای نوگیدر از توابع شهرستان بیرجند متولد و روز ششم مرداد ۱۳۶۷در منطقه اسلام آباد غرب به فیض شهادت نایل شد .
کد خبر: ۴۸۴۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۵
نوید شاهد - نقی آدینه لو یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: شروع به پاکسازی کانال کردیم. صحنۀ غم انگیزی بود. کنار کانال، جنازه ای روی آب معلق بود؛ به آب دست نزدم، از لباس جنازه گرفتم و آن را بیرون کشیدم. نه دست داشت و نه پا، چهره اش را هم نمی شد تشخیص داد.
کد خبر: ۴۸۴۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۳۰
نوید شاهد - معرفت اله محمدی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: راننده جوانی که قد متوسطی داشت و کمی هم تپل بود، میگفت که از جنازۀ شهدا خیلی میترسد. بیچاره خبر نداشت بار کامیون چیزی است که از آن وحشت دارد. برای اینکه وسط راه نفهمد و قالب تهی نکند، مرا هم همراه او فرستادند تا حواسم به اوضاع باشد.
کد خبر: ۴۸۴۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۹
نوید شاهد - محرمعلی رموک یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: آتش دشمن رفته رفته سنگین شد. صدا به صدا نمی رسید. حسین آخرین سنگر را برای خودش می ساخت که گلولۀ توپی نزدیکش افتاد. ترکشهایش به او اصابت کرد و همان جا، محل استراحت ابدیاش شد.
کد خبر: ۴۸۴۶۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۸
نوید شاهد - ذکراله فیروزی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: از نیروهایی که پیش ما میآمدند، برای آشنایی بیشتر سوالهایی میپرسیدم. شخصی آمد که سی و هفت سال سن داشت. از او پرسیدم؛ قبل از اینکه به جبهه بیایی، چکاره بودی؟ گفت دزد!.
کد خبر: ۴۸۴۶۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷
نوید شاهد – علی احمدی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: شب هنگام رسیدیم و تا صبح، فرصتی برای استراحت پیش آمد. صبح اول وقت یکی از بچهها با زنبیل نان در دستش به داخل سنگر ما آمد. با خودم فکر میکردم؛ صبح به این زودی، نان و زنبیل را از کجا آورده است!؟.
کد خبر: ۴۸۴۶۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۶
نوید شاهد - اصغر نصیری یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: همه سرهایمان چرخید سمت صدا که لحظهای نگاهمان برگشت سمت یکی از بچهها که در حال و هوای خط مقدم و جبهه، وسط رستوران دراز کشیده بود و سرش را در حصار دستهایش گرفته بود.
کد خبر: ۴۸۴۶۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۵
نوید شاهد - رسول قربانی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: یکی از قایقهای گردان ولیعصر بود که شب عملیات چپ کرد و هشتاد نفر را توی آب انداخت. پنجاه نفر را نجات داده بودند و بقیه زیر تنۀ سنگین و سرد قایق شهید شدند.
کد خبر: ۴۸۴۶۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۴
نوید شاهد - اصغر نصیری یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: عملیات بدر تازه تمام شده بود. نیروهای عملکنندۀ لشکرها برمیگشتند عقب و نیروهای تازهنفس جایگزین میشدند. آن روزها بازار جاسوسها داغ شده بود و خیلی از عراقیها همراه رزمندهها وارد خاک ایران میشدند.
کد خبر: ۴۸۴۶۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۳
نوید شاهد - ناصر طارمی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: پانزده دقیقهای نگذاشته بود تا صدای سقوط آر.پی.جی روی تنۀ قایق بلند شد. آتش قایق را در کام خود کشید. نگاهم ماند به شعلههایی که پیچ میخوردند به بلندای آسمان.
کد خبر: ۴۸۴۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۲
نوید شاهد - علی داوودی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود میگوید: سه ماهی میشد که مشغول طرح بودم و توی کارگاه وقتم میگذشت. دلم برای خانواده و شهرم تنگ شده بود. طرح را روی سد دز پیاده کردیم که روی آب ماند و پایین نرفت. حالا آب سرکش دز از پایین و اطراف مهار شده بود و بهترین جا برای آموزش شنا بود.
کد خبر: ۴۸۴۶۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۱
نوید شاهد - اصغر نصیری یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: مسیر شلوغ بود و از سرسام موجهای انفجار راه را گم کردیم. زیر نور منورهای رنگبهرنگ عراق دیدم که قایق محکم به اسکلهای خورد و ایستاد. از ترس اینکه حالا خودمان اسیر بشویم نفس در سینههایمان حبس شد.
کد خبر: ۴۸۴۶۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۰
نوید شاهد - احمد محمدی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: بعد از عملیات بدر که پیگیر هویت آن جنازه شدم، فهمیدم پیکر یکی از بچههای خلخال بوده که در عملیات خیبر مجروح شده و در آن بیراهه گیر افتاده. هیچوقت دیگر نتوانستم آن میدانچه را پیدا کنم. گاهی فکر میکنم بیقراری و اشکهای پنهان یک مادر در نماز شبهایش بود که نیمههای شب مرا به آن سمت کشانده بود.
کد خبر: ۴۸۴۶۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۱۹