نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / انور آتشبار / متن / خاطره / پدر شهيد تعريف مي کند

بسم رب الشهداء
عنوان خاطره: پدر شهيد از خاطراتش چنين مي گويد: قبل از آن که به مياندوآب منتقل شود. در جلفا خدمت مي کرد. در آن زمان ريش پاسگاه، سروان فطرت بود که به ايشان گفته بود که من مي خواهم به جبهه بروم و شهيد شوم قصدش اين بود که به پاسگاه مياندوآب منتقل شود که با يک فرد ديگري جايگزين شده و به مياندوآب انتقال يافتند. بعد از دو ماه خدمت در آنجا مأموريت يافتند که يک ماشين چپ شده خودي را نجات دهند در جايي بنام محور مياندوآب، بوکان درست وسط جاده يک ماشين ليلان که توسط دموکرات ها واژگون گرديده بود. با يک جرثقيل و يک سرباز و راننده طرف به آن محل رفته بودند. با کمک هم ماشين را درست کرده بودند که بعد از اتمام کار دموکرات ها از زير پلي که در آن نزديکي قرار داشت شروع به تيراندازي مي کنند. ايشان نيز در مقابل از خود دفاع مي کنند ولي عاقبت همه ي اينان را دستگير کرده مي برند و به زندان دموکرات منتقل مي کنند. عبدالله امين رئيس زندان دموکراتها که قبلاً در لشکر 16 زرهي قزوين درجه دار زرهي تانک بود که از آنجا قرار کرده و رئيس زندان دموکراتها شده بود ايشان را به شهادت مي رسانند. قرار شده بود که خبر زنداني شدن او را به مادرش بدهيم. بعد از روزها و به سختي توانستيم اين خبر را به اطلاع وي برسانيم که بعد از دو يا سه سال از غصه دار فاني را وداع گفتند.