نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / حسن بابائی سرحمامی / متن / وصیت نامه / شهید حسن بابائی سرحمامی

وصیت نامه شهید «حسن بابائی سرحمامی»

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان وبنام خدائیکه آمدنم بهر او ورفتنم به سوی اوست وهدفم تقرب ونزدیکی به اوست وبنام خدائیکه معبود ومعشوقم اوست ومقتدر ورحیم ورئوف است . با درود فراوان برپیشگاه مقدس بقیه الله العظم اروحنا التراب مقدمه الفداء ونائب برحقش فرماندهی کل قوا ورهبریت معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) وبا درود وسلام به دلباختگان عاشق ومهاجران عارف وسالکان راه معبود ومسافران دیار عشق وزائران تربت کربلا ومفسران عشق وحافظین مرزهای عقیدتی وفکری وتکبیرگویان صحنه ی پیکار وتکوین گران ایثار ومنادیان راه انبیاء واولیا باریتعالی ودلاوران صحنه پیکاوران عاشقان ابا عبدالله الحسین ورزمندگان اسلام .  اکنون می خواهم دراین لحظات آخر وزودگذر عمرم چند وصایایی رابر صفحه کاغذ بنگارم وشما امت حزب الله را به فریاد مبارزه طلبی و تحدی اسلام واقف سازم هرچند لکنت زبان وعجز وناتوانی حقیر در مسائل اسلام وقرآن وجهاد فی سبیل الله بسیار بسیار است وبعید هم نیست که شما امت مقاوم وهمیشه در صحنه وطنمان در این مسائل بیشتر در صحنه عمل باشید .به هر حال سخنانم را به دوقسمت می کنم : ابتداء وصایایی چند با مردم مومن وحزب الله شهرم وچند وصیت ودرددلی هم با خانوده ام ذارم ومعذاک همراه با چند دعا ونیایش به درگاه حق تعالی شما را به خدا می سپارم . اشهدان لا اله الا الله واشهدان محمدا رسول الله به خدا سوگند می دهم که کمال مطلق ونور مطلق دیگری جز نور خدا در وادی کمال الهی وسعادت خداوندی وجود ندارد وشهادت می دهم که محمد رسول الله فرستاده خداست واو خاتم النبین وسید المرسلین می باشد .خداوندا : حمد وسپاس بیکران به درگاه مقدس وربوبیت که که به این حقیر ضعیف وگناهکار توفیق عنایت فرمودی تا چون دیگر مخلصان وغلامان درگاهت پیام حسین زمان را در عصر عاشورا ودر سرزمین کربلا را با دل وجان بشنوم ودر پاسخ به ندایش بدون هیچ وقفه ای تصمیم گیری نمایم وبلا فاصله عزم را استوار گردانم وگام هایم را در راه رسیدن به میدان خون وشهادت با استواری بردارم . بارالها : تورا شکر که به یکباره توسط پیر جماران وانقلاب اسلامی ایران ،انقلاب درونی عظیمی در من به وجود آورده ای به گونه ای  که دیگر نمی توانستم ماندن را اختیار بکنم وسکوت را بر خودم ننگ می دانستم وفکر کردم وقتی تکلیف وانجام به میان آمد باید همه چیز را ترک کرد ودر راه انجام وظیفه سر از پا نشناخت وبارالها تود خود شاهد باش که این حقیر برای طلب رضای تو وبه خاطر ادامه شهادت طلبی وایثارگری سرورم حسین بن علی وتجدید وادامه راه شهیدان وانتقام از خون های ریخته شده آنها وبا اراده خودم به سوی تو می آیم وامیدوارم که در راه تو به شهادت برسم .در این گیر و دار بود که من توانستم تصمیم جدی ونهایی خودم را بگیرم ودر تاریخ 66/4/1 عازم جبهه های نبردحق علیه باطل شوم وباز هم خدا را شکر گزارم که مرا در این مقطع حساس زمانی یاری نموده تا در دینم ودر هدفم پابرجا وثابت قدم بمانم ودلبستگیهاوخواهش های نفسانی نتوانند اجازه جهاد را از من سلب نمایند تا بتوانم دراین وادی عشق همچون دیگر عاشقان حیات ابدی را بر دنیای فانی ترجیح دهم ورضایت معشوقم را با لطف بیکران خودش برای خود به ارمغان آورم .اما شما ای امت همیشه در صحنه ومردم حزب الله ،بدانید که دنیا مقصود وسر منزل اصیل انسانها نیست ودنیا ازلیست ونه ابدیت است بلکه میدانگاه آزمایش است ومحل کشت وزرع اعمال صالحه می باشد وطبق آیه شریفه انالله واناالیه راجعون همه باید دیر یا زود دار فانی دنیا را وادع گوئیم وعزم سفر به دنیایی دیگر یعنی آخرت نماییم .پس چه بهتر که ما دنیارا ترک گویم نه دنیا مارا ترک گوید وچه عالیست که ما قبل از به صدا در آمدن زنگ خطر ملک الموت خویشتن را برای مرگ ورخت بر کندن از این دنیا مهیا کنیم .خوشا به آنانکه دل از دنیا رستند وبه رب پیوستند . چه ذلیلند آنهیی که که از انجام تکلیف الهی باز مانده اند و راضی به حیات دو روزه دنیا شده اند ودر دره عمیق ظواهر وعوامفریبی دنیا فرو رفته اند وفی الاخر السبیل به شیطان پیوستند وچه بی شعورندانسانهایی که انصارالحسین را بدون شعور ونظم تلقی می کنند وگما ن می کنند که جبهه وجنگ محل امرار ومعاش رزمندگان است ونیز انسانهای حاضر در جبهه را کج فهم وکوته نظر قلمداد می کنند واینان کسانی هستند که تمام وجودشان در قفس تنگ ،محبوس و گرفتار است و به ما وانقلاب واسلام وخونهای ریخته شده شهداء توهین وناسزا می گویند . آخر جرم ما چیست که شما جاهلان واسیران در دنیا که ما در قید حیات هستیم از شما ناسزا می شنویم اما نکند که وقتی گواه مظلومیت ما را خون ما امضاء کرده است به عنوان دلسوزی فحش وناسزا به آرمانمان وبه خونهایمان نثار گردد. تنها سخنی که به اینان دارم اینست که جای تعجب است که اکنون قریب به 8 سال واندی از تاریخچه انقلاب اسلامی وجنگ تحمیلی می گذرد ولی هنوز اینا ندای حسین زمان را لبیک نگفته اند وفقط فقط بجز به ظواهر دنیا به چیز دیگری دلخوش نیستند وهمیشه ندای صلح وسازش با جنایتکار وابرقدرت را سر می دهند . ای جاهلان تاریخ وای کوفیان ،لحظه ای به خود بیایید وبه خود بنگرید تا خدا برشما ثابت گردد . ولی شما ای مردم شهید پرورامیرکلا سفارش حقیر اینست که اول از هرچیز خود وخدای خویش را فراموش نکنید ثانیا جبهه وبرادران رزمنده را فراموش نکنید وکمکهای مالی وجنسی خود را به جبهه ها ادامه دهید واگر توانایی جبهه رفتن را ندارید در پشت جبهه به اسلام ورزمندگان خدمت کنید وهرگز وهرگز امام را ترک نکنید وهمیشه از پیروان اصیل خط امام باشید ورهنمودهای شیرین ایشان را موبه مو وقدم به قدم در معرض اجرا گذارید . من ازاین سنگر مقدس با امام پیمان می بندم و می گویم که اماما : هرگاه تفنگم قصه می گفت احساس می کردم داغی به دل دارد .سنگر تنها خانه ایست که اجازه آن خون است . من این خانه کوچک ومقدس را با تمام جهان عوض نم کنم زیرا که در درون این سنگرها ودر وادی خاکریزها نام استوار شهید خفته است .اماما: بفرمانت آنقدر در سنگر می مانم تا بر پیکرم گل مقاومت بروید واز این گل ها تا آخرین نفس وآخرین منزل وآخرین قطره خونم خواهم چشید . اماما : تا لحظه ای که بدنم در راهت قطعه قطعه نگردد وچهره سیاهم به نور تو روشن نگردد دست از جبهه وجنگ واجرای فرامین ودستوراتت بر نمی دارم . ووصیتم به شما برادران بسیجی ومخلص پایگاه شهید قائمی وچاوشی ودیگر همسنگرانم اینست که نکند که خدای نکرده دست از امام وجنگ با دشمن بردارید ونکند که مارا فراموش کنید .همیشه گوش به فرمان ودستورات امام باشید ونگوئید که امام با ما نبوده است ومخاطب سخن امام ما نیسیتم . برداران عزیزم تنها وصیت وسفارش من اینست که وحدت کلمه رابین یکدیگر حفظ کنید وزنگار کنیه رااز هم بزدائید ودر جلسات بسیج وفعالیتهای بسیج  شرکت فعال داشته باشید چونکه پایگاه رزمنده وعاشق می پروراند .

وصیتی چند باشما خانواده گرامیم : پدر زحمت کشم سلام گرمم برتو باد . پدرم مرا ببخشید که نتوانستم در زندگی فرزندی مفید برایتان باشم .آخر حس مسئولیت ومسلمانی این اجازه را به من نمی داد که در کنج خانه بنشینم وشاهد کشته شدن برادران دینی وهمسنگرانم باشم . چرا که من ادعای مسلمانی کردم وبه خون شهیدان عزیزم قسم خورده ام تا مرگ متجاوز وتا آخرین قطره خونم برای میهنم وبرای وطنم جانفشانی کنم . اما وصیت من به تو پدرم این است که نکند خدای نکرده شیطان شمارا وسوسه کرده واز امام وانقلاب کناره گیری کنید به خدایم سوگند هیچ کدام شمارا نمی بخشم چرا که شما مردم با ایمان وخداجوی باید حافظ خونهای ریخته شده شهیدان این امت باشید .

 اما تو ای مادرم : مادری که ماه ها وسال ها برایم رنج ومشقت را تحمل کردید تا فرزندی مومن وبرومند به جامعه اسلامی تحویل دهید وسلام برتو باد ای مادری که محبت وانسان دوستی وشهادت را در قلبم جایگزین کردی وچون من انسانی آزاده به اسلام هدیه نمودی ،به خدا سوگند زبانم از بیان ایثارگرهاوزحمت های تو عاجز وناتوان است . اما ای مادرم من را ببخشید که نتوانستم فرزند خوبی برایتان باشم وبه مدت طولانی در میانتان زندگی کنم ولیکن چه کنم وچگونه می توانستم شهادت همسنگرانم را شاهد باشم وبه جبهه نروم . مادرم من تحمل شنیدن مصیبت زهرای اطهر را نداشتم چرا که آن متجاوزین وحشی بی بی زهراء،آن نازدانه پیامبر را به طور وحشیانه به شهادت رساندند چرا اکنون که دشمن ظالم در اوایل جنگ بربانوان وزنان ما رحم نکردند وآنان را به وشیانه ای زنده به گور نمودند . من وامثال من باید برخیزم واز ناموس این مملکت دفاع کنیم . اما مادرم وصیت من به شما این است که همیشه بررخ خود پرده حجاب بکشید وبا بی حجابی مبارزه کنید ونیز خواهرانم را همچون زنان کربلا شجاع وبا حجاب گردان وآنها را زینب وار به جامعه تحویل دهید .اما شما برادران وخواهرانم :هرگز دست از امام نکشید ودست از انقلاب برندارید . وهمیشه ودر همه حال همیار ومددکار انقلاب باشید وپشت جبهه وجنگ را فراموش نکنید ودر پشت جبهه به تحصیل خود ادامه دهید ودرستان را با عشق وعلاقه زیاد بیاموزید ونیز در کنار این کارها در هرکاری به پدر ومادر کمک کنید وهمیشه سعی کنید که آنها خوشحال باشند واحساس ناراحتی نکنند . خواهرم : سعی کن درمیان همه زنان نمونه باشی وسعی کن که هم حجاب دل داشته باشی وهم حجاب تن ،چرا که پاکدامنی وعفت زن در انجام این دو فریضیه مهم است . در پایان از همه آشنایانی که از طرف من اذیت وآزاری رسیده است طلب بخشش ومغفرت می کنم وامیدوارم که به بزرگی خودتان این بنده حقیر خداوند را ببخشید . ونیز در پایان وصیت نامه ،شما را با چند دعا ونیایش به خدای بزرگ می سپارم .