نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / کریم آزادی / متن / زندگی‌نامه / گذری بر زندگی شهید کریم آزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
گذری بر زندگی شهید کریم آزادی فرزند جهانبخش
این کودک با قدوم مبارک خود زندگی خانواده خود را پر از شادی و غوغا نمود و با تولد خود در مورخه ی 1357/6/1 در روستای گرازان علیا با توجه به اینکه این طفل اولین فرزند پسر خانواده بود و بعد از تولد چهار دختر و با توجه به اینکخ در چند سال پیش داشتن فرزند پسر خیلی ارزشمند و مهم بود زندگی پدر و مادرش را پر از صفا نمود چنان او را  عزیز می داشتند که یک سال تولد او را دیرتر از زمان اصلی خود ثبت نمودند و تولد او را 135/6/1 ثبت نمودند بخاطر اینکه نظام وظیفه وی یک سال به  تعویق بیفتد این فرزند دُردانه خانواده شده بود در حالیکه مردم در شرایط سختی بسر می بردند پدر و مادر کریم بهترین خوراک و پوشاک را برای او تهیه نمودند دائما هوش و حواسشان به پسرشان بود تا اسیبی متوجه او نشود و خانواده را به طور ویژه ای پر از سرور و شادمانی نموده بود و روی سر همه فامیل جا داشت زمان سپری می شد و کودک روزبه روز در حال رشد بود و شور و شعف خانواده را بیشتر نمود پدر از پسر عکس می گرفت همه نزدیکان شهید برای او کادو و اسباب می گرفتند چنان این فرزند خانواده شیرین و دوست داشتنی بود که همه مجذوب او شده بودند شمایلش به شدت نمکین داشت رخی فراخ و چشمانی مشکی و درشتی داشت که همه را مجذوب خود کرده بود و پدر و مادر شهید چنین تعریف می کنند که این فرزند با اینکه سن خیلی کمی داشت لحظه خواب لحنش چنین بود «خدایا به امید تو می خوابم» و لحظه بلند شدن «یا علی (ع)» می گفت و همه نگاهها را بسوی خود جذب می کرد و چنان با محبت بود که حبش در دل همه بود تا اینکه در حالیکه در میان همسالانش مشغول بازی و هیاهوی کودکانه خود بود صدای جنگنده های هوایی عراق به گوش رسید در این زمان خانوادۀ شهید بخاطر امنیت فرزندان به کوههای اطراف روستا و بعد به منطقه جلیلوند از حومه های شهرستان گیلانعرب ساکن شده بودند بخاطر در امان ماندن از حمله های عراق بعثی در این مکان اطراق نمودند و شهید در حالیکه مشغول بازی با همسالانش بود محل بازی را ترک نمود و خود را به پشت سنگی بزرگ رساند و پدرش چنین تعریف نمود که کودک از هراس صدای هواپیما یا امام رضا (ع) می گفت اما مثل اینکه این بچه شیرین زبان و با دین که در قعر وجود او قرین شده بود در نزد خدای خود جایگاه ویژه ایی داشت که خدایش او را به ضیافت دائمی خود فرا خوانده بود و در آن حال و هوای وحشتناک و هولناک که از زمین و زمان آتش می بارید در این میان فرزند برومند پدر در اثر اصابت ترکش که به ناحیه کلیه و ریه اصابت کرده بود به شدت مجروح شد و در حالیکه بقیه اعضا خانواده از جمله مادر که ترکش به رگ دست وی اصابت نموده بود و خواهر وی که به شدت مجروح شده بود همه نگران شهید  گرانقدر بودند چنان که مادر خود را که در خون غلطیده بود به دست فراموشی سپرده بود و حاضر بودن جان خود را پیشکش فرزند کند و در حالیکه پسر ارشد خانواده یک شبانه روز در بیمارستان شهرستان گیلانغرب که مملو از مجروحان جنگی بود بستری شد این شهید مورد عمل جراحی قرار گرفت اما مثل اینکه مهمانی ضیافت ا... شروع شده بود و عمل جراحی جواب نداد و روح بزرگ شهید با وجود سن و سال کمش به آسمان پر کشید و در حالیکه با زمینیان وداع  می گفت روحش به ملکوت ا... پیوست و چه زیباست این آیه:
لا تحسبوا الذین قتلوا فی السبیل الله امواتا بل عند ربهم یرزقون