يکشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۰۷
آن ها غافل گيرانه به ما هجوم آوردند و از دريا و زمين و هوا به ما حمله كردند و مقدار زيادي از كشور ما را تصرف نمودند و به خرابي و قتل و غارت شهرهاي ما و ملت مظلوم ما پرداختند كه اين نيز از اسباب بزرگ براي رعب و وحشت ما و آرامش و سكون براي مهاجمين به كشور ما بود. آيا آن چه خداوند تعالي مي فرمايد: «وَقَدَفَ في قُلوُبِهِمُ الرُّعبَ فَريقاً تَقتُلُونَ وَ تَاسِروُنَ فَريقا» مصداق ظاهرش در فتح مبين متحقق نيست؟ آيا آيه «هوالذي انزل اسكينه في قلوب المومنين» مصداق ظاهرش رزمندگان اين جبهه نيست؟ مگر آن چه در صدر اسلام واقع شد و موجب فتح لشكر اسلام گرديد جز اين ها بود؟ آيا در ظرف يك هفته آن چه تاكنون شمارش شده است بيش از پانزده هزار اسير و هزاران مقتول و هزاران مجروح و آن همه غنايم جنگي امري عادي است؟ آيا فوج فوج تسليم در مقابل عده اي غير معادل با خصم امري عادي و طبيعي است؟ 12/1/61

برگرفته از كتاب شريف صحيفه نور

هجوم صدام و مقاومت ملت ايران

آن ها غافل گيرانه به ما هجوم آوردند و از دريا و زمين و هوا به ما حمله كردند و مقدار زيادي از كشور ما را تصرف نمودند و به خرابي و قتل و غارت شهرهاي ما و ملت مظلوم ما پرداختند كه اين نيز از اسباب بزرگ براي رعب و وحشت ما و آرامش و سكون براي مهاجمين به كشور ما بود. آيا آن چه خداوند تعالي مي فرمايد: «وَقَدَفَ في قُلوُبِهِمُ الرُّعبَ فَريقاً تَقتُلُونَ وَ تَاسِروُنَ فَريقا» مصداق ظاهرش در فتح مبين متحقق نيست؟ آيا آيه «هوالذي انزل اسكينه في قلوب المومنين» مصداق ظاهرش رزمندگان اين جبهه نيست؟ مگر آن چه در صدر اسلام واقع شد و موجب فتح لشكر اسلام گرديد جز اين ها بود؟ آيا در ظرف يك هفته آن چه تاكنون شمارش شده است بيش از پانزده هزار اسير و هزاران مقتول و هزاران مجروح و آن همه غنايم جنگي امري عادي است؟ آيا فوج فوج تسليم در مقابل عده اي غير معادل با خصم امري عادي و طبيعي است؟ 12/1/61
تحريك صدام براي حمله به ايران

صدام را وادار كردند كه به اين كشور اسلامي حمله كند و از زمين و هوا و دريا حمله كرد به ما و بعضي از اشخاصي كه آن وقت سردمدار بودند، خيانت كردند به اين كشور و در عين حالي كه اطلاع داشتند، چيزي نگفتند. لكن همين صدامي كه حمله كرد به كشور ما، با اسم اسلامي و اين كه با گبرها مي خواهيم مبارزه كنم، با اين اسم خودش را آرايش مي داد. 14/1/61

متجاوز نبودن ايران درجنگ

به اسم اين كه ايران و ايراني ها فارس و مجوسند، با تحريك امريكا، از زمين و دريا و هوا به ايران حمله كرد، و ملت ما وقتي كه متوجه گشت، همراه با قواي مسلح اسلام،
آن ها را متوقف ساخت. و الان هم كه سال سوم جنگ نزديك است، صدام مهاجم و ما هميشه در حال دفاع بوده ايم. ما برحسب حكم اسلام و قرآن و عقل نمي توانيم كه دفاع نكنيم. آن ها هر روز به شهرهاي ايران و برروي مردم بي دفاع، بمب و يا موشك
مي اندازند و تا زماني كه آن ها اين گونه تجاوز مي كنند، ما دفاع خواهيم كرد.
... اينها با كمك راديوهاي بيگانه تبليغ مي كنند كه ايران مي خواهد كشورهاي خليج فارس را بگيرد. ما همان گونه كه مكرر گفته ايم، شارع مقدس به ما اجازه چنين كاري را
نمي دهد، اما اين كه مسلمين از جان و مال و نواميس خود دفاع كنند، اين را هم خدا و هم عقل و هم شرع اجازه مي دهد. ما ملت مظلومي هستيم و از شما مي خواهيم در مسائل مربوط به ما تحقيق كنيد.17/6/61

صدام و حزب بعث عامل تجاوزات

در طول اين چند سال جنگ تحميلي، براي آنان و حتي سازمان هايي كه تا ديروز به حمايت از صدام برخاسته بودند به خوبي آشكار گرديده است كه تنها كسي كه در اين جنگ عامل آن همه تجاوزها و شرارت ها، كشتارها، و نا امن كردن درياها، و حمله به هواپيماهاي غير نظامي، و استفاده از بمب هاي شيميايي و نقض حقوق و قوانين
بين المللي است، شخص صدام و «حزب بعث» عراق است. 15/1/65

خيال خام صدام در تصرف ايران
اين يك خيال خامي است كه صدام (در) سرِ خودش پخته بود كه ايران را با يك هفته از بين خواهد برد او در يك هفته نتوانست كه خوزستان كه يك تكه اي از ايران است به دست بياورد. و جز ننگ و نفرت در بين تمام مسلمين و تمام مستضعفان جهان چيزي براي خودش نياورد. و او الان به حال عصبي و ديوانگي هر طوري كه شده است
مي خواهد يك پيروزيي پيدا كند ولو نسبي. 5/10/59

تهديدات صدام حاصل خيالات باطل

صدام گفته است كه چنان چه به مقاصد من عمل نكنيد، من بيشتر از اين كشور شما را خراب مي كنم. تو هر چه توانستي كرده اي و هر چه بتواني مي كني و بيشتر از آن هم نتوانستي كه بكني، نه اين كه نخواستي بكني. تو اگر بتواني تمام مسلمين ايران را خواهي كشت، لكن اين خيال باطلي بود كه كردي و گمان كردي كه ملت ايران بي تفاوت است، اگر تو هجوم بياوري به كشورش و ارتش ايران ضعيف و ناتوان است.
ملت و ارتش به تو فهماند كه مساله آن طور كه تو حساب كرده بودي و آن طور كه قدرت هاي بزرگ حساب كرده بودند، نبود و همان وقت كه تو هجوم كردي و ناگهان هجوم كردي، جلوي تو را گرفتند و پس از آن يك قدم هم پيش نيامدي و حالا هم هر روز عقب تر خواهي رفت.20/1/60


تصرف خوزستان و مراكز نفتي آن
صدام زماني به دروغ پيشنهاد صلح مي كرد كه ايران زير تاخت و تاز صداميان خونخوار بسر مي برد، او با اين مقصد شيطاني تصميم داشت هر چه زودتر خوزستان را تصرف نموده و با در دست داشتن منابع بزرگ نفتي و حمايت قدرت هاي جهانخوار، منطقه را به آتش و خون بكشد، چرا كه ديو سركش نفس حيواني او حد و مرزي نمي شناسد و تا منطقه از لوث وجود او پاك نشود روي امنيت نخواهد ديد. همه مي دانيم كه هر روز دست صدام به خون صدها نفر مردم مظلوم ما آغشته است. 21/11/61


خوزستان مورد ادعاي صدام
آخر شما آن صفحه صحبت هايشان را پهلوي هم بگذاريد، آن روز مي گويد
اينها مجوس هستند، چه، ما مي خواهيم برويم چه بكنيم، بگيريم اين جاها را چه بكنيم اين عربستان، عربستان است بايد ما بياييم چه بكنيم، براي عربستان اسم مي گذارند و
نمي دانم اهواز را با «حاي» «حُطّي» مي نويسند و اين ها. آن روزي كه هجوم مي كنند آن حرف را مي زنند. امروزي كه تو دهني خورده اند براي اين كه فرصت پيدا بكنند دوباره هجوم كنند، ادعا مي كنند كه آقا ما صلح طلبيم. 1/10/62


مقابله با متجاوز به حكم قرآن
صدام در طول اين مدت مرتب مي گفت: «صلح» و صلح او عبارت از اين بود كه خوزستان به او داده شود. ما الان هم صلح را مي خواهيم، به شراط اين كه آدم متجاوز سرجايش بنشيند. ملت ما ايستاده و در صحنه است تا به خواسته هاي مشروع خود دست يابد، زيرا عراقي ها به كشور ما آمده اند و هر كجا را كه گرفته اند با بمب خراب كرده اند، به طوري كه الان بسياري از شهرها و دهات غرب و جنوب به تل خاكي تبديل گرديده است. حرف ما اين است كه متجاوز بايد غرامت ما را بدهد و اشخاص با صلاحيت بيايند و متجاوز را تشخيص داده و مجازات كنند. ما هرگز به مردم عراق تعدي نكرده ايم. در حالي كه نيروهاي ما مي توانند بغداد و يا بصره را بزنند، ولي اين كار را نمي كنند. شما تحقيق كنيد و ببينيد كه آن ها هر روز آبادان و بعضي از شهرهاي ديگر ما را مي زنند و مردم بي دفاع ما را كشته و مي گويند ما نظامي ها را مي كشيم.17/6/61

ورود به خاك عراق تجاوز نيست
ما امروز در حال دفاع هستيم، گو كه تبليغات خارجي بر ضد ما هر چه باشد. لكن شما مي دانيد كه الان بعضي از شهرهاي ما و بعضي از زمين هاي ما در دست دشمن است، و شهرهاي مرزي ما هر روز در زير توپ هاي دوربرد و موشك هاي دشمن است و بر همه ي ما واجب است كه دفاع كنيم از كشور خودمان، و دفاع اين است كه ما دشمن را تا آن جا برسانيم و برانيم كه نتواند با موشك هاي خودش شهرهاي ما را بكوبد. رفتن در خاك عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و كشور اسلامي است. نظير اين كه اگر يك كسي در خارج منزل شما بايستد از داخل خانه خودش سنگپراني كند و موجب خسارت جاني و مالي بشود، اگر شما وارد بشويد در منزل او، شما هجمه نكرديد به او، شما مي خواهيد دفاع كنيد از خودتان. ما هيچ وقت بناي هجوم به يك كشوري نداريم. ما بناي دفاع داريم از يك متعدي و از يك هجمه گرو از يك خدانشاس كه در خارج، وقتي نتواند در داخل، وارد بشود و كاري بكند، با توپ هاي دوربردشان و موشك ها از خارج از جاهاي دور مي اندازد و كشور ما را ويران مي كند و عزيزان ما را مي كشد. ما در حال دفاع هستيم گو كه اين تبليغات خارجي مي گويند كه نه شما وارد شديد در كشور ديگري. از اول جنگ تا حالا كه آن ها وارد بودند صحبتي نبود، حرفي نبود، اشكالي نبود، نه در سازمان ها و نه در رسانه هاي گروهي. امروز كه ما براي دفاع از خودمان مي خواهيم اين را تا جايي ببريم كه نتواند به ما خسارت وارد كند، ما هجوم كرديم به عراق؟! طبع آن هايي كه تبليغ بر ضد اسلام مي كنند همين است. بنا براين، ما چون مدافع هستيم بر همه ي ما يك امر واجب است، منتها هر كسي دفاع را به يك نحوي بايد بكند.21/1/62

جنگ در راس همه امور
امروز، روزي است كه تمام مردم بايد از شهرهاي خود دفاع كنند و به شهرهاي
جنگ زده كمك نمايند. امروز، روزي است كه بر تمام ملت واجب است با سربازان و پاسداران اسلام و ايران همكاري لازم و نزديك داشته باشند. امروز، روزي است كه عشاير عزيز و غيور ما از مرزهاي كشورشان بايد دفاع نمايند. امروز، روزي است كه ملت ما بايد دست در دست سپاه و ارتش نجيب و دلير گذاشته و به دشمنان بفهمانند كه بر فرض محال اگر وارد شهري شدند، تازه با مردمي مسلح و جنگجو مواجه خواهند شد كه از وَجب به وجب شهرشان دفاع مي نمايند. امروز، روي است كه روحانيون ما در شهرها بايد روح شهامت و شجاعت و شهادت را در كالبد مردم ما بدمند كه بحمد الله دميده شده است. امروز، روز اتحاد و يگانگي است و اين هم از الطاف بزرگ و تاييدات الهي است كه درست برخلاف تصور و خواسته فتنه انگيزان و جنگ افروزان، همه
توطئه ها و جنگ ها، به اتحاد و يك پارچگي ملت بيدار و زنده ما در برابر قدرتها
مي انجامد، و ان شاء الله تعالي براي هميشه فكر تجاوز و سركوبي انقلاب عظيم اسلامي ما را از سر اين كوته فكران و خيره سران بيرون خواهد برد.5/7/59
عزت و شرف ما در جنگ
حضرات آقايان! در هر نقطه كه هستند مردم را براي جنگ و درگيري با امريكا و اذناب خون خوارش چون عراق آماده كنند كه جنگ، جنگ است و عزت و شرف ميهن و دين ما در گروه همين مبارزات است، و ميهن از جان عزيزتر ما، امروز منتظر است تا يكايك فرزندان خود را براي نبرد با باطل مهيا سازد. 5/7/59

تقدير از ايستادگي اهالي غرب و جنوب كشور
خوزستان دين خودش را به اسلام ادا كرد. خوزستان براي اسلام و براي ارزش هاي انساني و براي شرافت خود و كشور خود كوشش كرد و كوشش مي كند و مردانه ايستاده است و شهداي بزرگوار خود را نزد خداي تبارك و تعالي فرستاد. خوزستان در اين عرصه ي تهاجم باطل به حق و دفاع حق و در برابر باطل پيشقدم است و اسوه است از براي ساير اهالي كشور، غرب و جنوب اسوه هستند از براي ساير كشور...
مبارك باد بر اهالي خوزستان و بر اهالي جنوب و غرب اين خدمتگزاري و اين جان نثاري و اين پايداري. كساني كه در آن جا رفت و آمد دارند و براي اين طرفي ها صحبت
مي كنند از روحيه عظيم بزرگ شما اهالي خوزستان و اهالي جنوب و غرب صحبت هاي زياد مي كنند و شما را به اين روحيه بزرگ ستايش مي كنند. و من اميدوارم كه ملت ايران با اين روحيه بزرگي كه دارد به تمام قدرت هاي فاسد غلبه كند و من اميد آن دارم كه بزودي كشور ما از لوث اين جنايت كاران پاك شود و دوستان ما در هر جا هستند به محل خودشان برگردند. و تنفر و عيب بر دشمنان اسلام و دشمنان شما و رحمت و عزت و شرف بر شما برادران و خواهران و رحمت بر شهداي شما.13/1/60
تقدير از پيروزي عمليات شكستن حصر آبادان
تيمسار سرتيپ فلاحي، تيمسار سرتيپ ظهير نژاد و جناب آقاي محسن رضايي ـ ايدهم الله تعالي
تلگراف شما در خصوص فتح بزرگ كه خداوند تعالي نصيب ارتش، نيروي هوايي و هوانيروز، سپاه پاسداران، بسيج، ژاندارمري فداييان اسلام، و ساير نيروهاي مردمي فرموده و محاصره آبادان به طور كامل شكسته شده است و اصل گرديد. اينجانب اين پيروزي بزرگ را به فرماندهان تمامي نيروهاي مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهيان نيرومند تبريك مي گويم. و اميد است اين سرافرازي ها را كه براي اسلام و ميهن فراهم مي كنند منظور نظر مبارك ولي الله الاعظم، بقيه الله ـ ارواحناله الفداء... باشد . و آخرين پيروزمندي را كه بيرون راندن نيروهاي متجاوز كافر از سرزمين هاي ميهنمان است، ملت شريف بزودي مشاهده كند. اينجانب به اسم ملت بزرگ ايران از رزمندگان دلير ارتش و سپاه و ديگر قواي مسلح ـ ايدهم الله تعالي ـ تقدير و تشكر مي كنم. از خداوند متعال توفيق، نصرت و عظمت اسلام و مسلمين و به خصوص نيرواهي مسلح اسلامي و خواستار است. 5/7/60
تبريك به رزمندگان پيروز خرمشهر
با تشكر از تلگرافاتي كه در فتح خرمشهر به اينجانب شده است، سپاس بي حد برخداوند قادر كه كشور اسلامي و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود. اينجانب با يقين به آن كه ما النصر الامن عندالله از فرزندان اسلام و قواي سلحشور مسلح، كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقيه الله الاعظم ـ ارواحنا لمفد مه الفداء ـ را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلتهايي در دست ابرقدرتان خصوصاً امريكاي جان خوارند بيرون آورد و نداي «الله اكبر» را در خرمشهر عزيز طنين انداز كرد و پرچم پر افتخار «لااله الاالله» را بر فراز آن شهر خرم ـ كه با دست پليد خيانت كاران قرن به خون كشيده شده و «خونين شهر» نام گرفت ـ (بيافراشت) تشكر مي كنم. و آنان فوق تشكر امثال من هستند. آنان به يقين مورد تقدير ناجي بشريت و بر پاكننده عدل الهي در سراسر گيتي ـ روحي لتراب مقدمه الفداء ـ مي باشند. آنان به آرم مارميت اذرميت ولكن الله رمي مفتخرند.
مبارك باد و هزاران بار مبارك باد بر شما عزيزان و نور چشمان اسلام اين فتح و نصر عظيم كه با توفيق الهي و ضايعات كم و غنايم بي پايان و هزاران اسير گمراه و مقتولين و آسيب ديدگان بدبخت كه با فريب و فشار صدام تكريتي، اين ابر جنايت كار دهر، به تباهي كشيد، شده اند، سرافرازانه براي اسلام و ميهن عزيز افتخار ابدي به هديه آورديد. و مبارك بارد بر فرماندهان قدرتمند كه فرماندهان چنين فداركاراني هستند كه ستاره درخشنده پيروزي هاي آنان بر تارك تاريخ تا نفخ صور نور افشاني خواهد كرد. و مبارك باد بر ملت عظيم الشان ايران اين چنين فرزندان سلحشور و جان بركفي كه نام آنان و كشورشان را جاويدان كردند. و مبارك باد بر اسلام بزرگ اين متابعاني كه در دو جبهه جنگ با دشمن باطني و دشمنان ظاهري پيروزمندانه و سرافراز امتحان خويش را دادند و براي اسلام سرافرازي آفريدند. 3/3/61

تقدير از عمليات بيت المقدس
طلوع آفتاب سوم شعيان كه سالروز طلوع شمس معنويت و پاسدار اسلام و مجدد حيات قرآن كريم و نجات بخش امت خاتم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از شب تاريك به عصر ظلماني حكومت جائرانه، يزيديان كه مي رفت تا قلم سرخ بر چهره نوراني اسلام كشد و زحمات طاقت فرساي پيامبر بزرگ اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و مسلمانان صدر اسلام و خون شهداي فداكار را به طاق نسيان سپارد و به هدر دهد، برهمه ي مسلمانان جهان و شيعيان خط سرخ امامت و ملت فداكار در صحنه ايران بزرگ و رزمندگان در راه هدف مقدس و خصوص سپاه پاسداران عزيز كه اين روز عظيم الشان را براي خود انتخاب نموده اند مبارك باد و امروز كه نويد پيروز حق را بر باطل و جنود الله را بر جنود شيطان، با پيروزي هاي بزرگ پي در پي ـ خصوصاً بيت المقدس كه از شاهكارهاي عظيم كم نظير جنگ ها بوده است مي دهد، مبارك تر و پر بركت تر است.
... سپاه در جبهه هاي دفاع مقدس از اسلام و ميهن اسلامي، با وحدت و انسجام كامل با ارتش معظم و بسيج عزيز و ژاندارمري و عشاير مكرم و ساير قواي نظامي و انتظامي و مردمي، چون صفي آهنين و بنياني مرصوص پايداري نموده و دشمنان اسلام و بشريت را از ميدان هاي نبرد مفتضحانه رانده است، و براي خود و اسلام و ميهن معظم ايران افتخارهايي آفريده است كه تاريخ فراموش نخواهد كرد، و حضرت بقيه الله ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ از نظر مبارك نخواهد يزد، و پروردگار ـ جل و علا ـ برخدمتگزاران به اسلام و ميهن اسلامي، كه اين رزمندگان بحمدالله تعالي از آنانند، رحمت و بركت خود را دريغ نخواهد فرمود.
اي عزيزاني كه مجالس ذكر و دعا و مناجات شما در شب ها چون شب عاشورا به ملكوتيان نورافشاني مي كند، و چون ستاره اي درخشان در جبهه ها مي درخشد، و روزتان چون روز عاشورا در مقابل يزيديان استقامت مي نمايد، قدر اين شب هاي معنوي و عرفاني و اين روز سلحشوري و افتخار آميز را بدانيد كه خداي بزرگ شما را براي نصرت خويش انتخاب فرموده و امثال مارا لايق اين خوان نعمت و رحمت و معنويت و فداكاري ندانسته است. 6/3/61

رهبر ما طفل دوازده ساله است
رهبر ما آن طفل دوازده ساله اي است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد. 22/11/59
اشاره است به شهيد محمد حسين فهميده، نوجوان سيزده ساله اي كه از همان روزهاي آغاز حمله صدام به ايران اسلامي نداي امام خميني را لبيك گفت و علي رغم سن كم با اصرار و شگردهاي متعهدانه اش در دفاع از خرمشهر شركت نمود و در شرايطي كه دشمن سرمست پيشروي هاي اوليه براي تصرف خرمشهر با تانك ها هجوم آورده بود. وي با شهامت اعجاب انگيز خود نارنجك به كمر بست و خود را زير چرخهاي تانك دشمن انداخت. اين حادثه كه در مهر ماه 1359 اتفاق افتاد به عنوان سمبل ايمان، رشادت و روحيه شهادت طلبي سپاهيان اسلام در برابر كافران بعثي در تاريخ جنگ تحميلي ثبت گرديد. اضافه مي شود كه خانواده اين شهيد كه اهل قريه سراحه قم مي باشند در زمان جنگ تحميلي در شهرستان كرج ساكن بودند و اين شهيد عزيز بسرعت خود را از كرج به خطوط مقدم جبهه در حوالي خرمشهر رساند. اين خانواده متدين توفيق آن را داشتند كه پس از شهادت حسين، فرزند ديگرشان داوود را نيز روانه جبهه نمايند و افتخار تقديم دو شهيد را نصيب خود فرمايند.

تبريك به مردم خوزستان
من به شما اهالي خوزستان و ساير مرزنشيناني كه مورد تهاجم واقع شديد تبريك عرض مي كنم و تذكر مي دهم به شما دو جمله از كتاب خدا را: لكيلا تاسوا علي ما فاتكم و لا تفر حوابما آتيكم. اين تعليم خداي تبارك و تعالي است به انسان ها از اول تا آخر كه در پيشامدها چنان چه پيشامدي بود كه براي شما ضرري داشت، به حسب ظاهر و
چشم هاي ظاهر بين، شما محزون نباشيد، كه اينها ضرر نيست. نه تاسف بخوريد و نه محزون باشيد. براي آن چيزي كه از دستتان رفته است، براي اين كه به ظاهر از دست رفته است و در واقع آن ها باقي هستند و براي شما شرافت تحصيل كرده اند و نه فرحناك باشيد براي چيزهايي كه به دست مي آيد از دنيا، براي آن كه آن چه از دنياست فاني است و آن چه براي خدا تقديم مي شود باقي و ابدي است. و اين شهدا زنده هستند و در پيش خداي تبارك و تعالي : عندربهم يرزقون، آن ها الان در درگاه خداي تبارك و تعالي روزي هاي معنوي و روزي هاي هميشگي را به آن نايل شدند و آن چه كه از خدا بود تقديم كردند و آن جان خودشان بود، تسليم كردند و خداي تبارك و تعالي آن ها را پذيرفته است و مي پذيرد و ماها عقب مانديم. ما بايد تاسف بخوريم كه نتوانستيم اين راه را برويم آنها پيشقدم بودند و رفتند و به سعادت خود رسيدند و ما عقب مانديم و نتوانستيم در اين قافله سير كنيم و در اين راه راهرو باشيم. ما از خدا هستيم همه، همه عالم از خداست، جلوه خداست و همه عالم به سوي او برخواهد گشت. پس چه بهتر كه برگشتن اختياري باشد و انتخابي و انسان انتخاب كند شهادت را در راه خدا و انسان اختيار كند موت را براي خدا و شهادت را براي اسلام. خداوند تمام شهداي راه اسلام را و تمام كساني كه در راه اسلام معلوم شدند در راه اسلام خانمان خودشان را از دست دادند، در راه اسلام به آوارگي رسيده اند، خداوند تمام آن ها را به سعادتهاي ابدي برساند.
اين مصيبت ها بر همه ي ما وارد است و آن شرافتي كه اين جوان ها تحصيل كردند براي انسانيت است، شرافت انساني است ارزش انساني را اين ها به ثبوت رساندند؛ خدايشان رحمت كند و خدايشان بپذيرد.
و من به تمام بازماندگان اين شهدا، به همه ي آن ها، هم تسليت عرض مي كنم و هم تبريك مبارك باد بر اهالي خوزستان و براهالي جنوب و غرب اين خدمتگزاري و اين جان نثاري و اين پايداري. كساني كه در آن جا رفت و آمد دارند و براي اين طرفي ها صحبت مي كنند از روحيه ي عظيم بزرگ شما اهالي خوزستان و اهالي جنوب و غرب
صحبت هاي زياد مي كنند و شما را به اين روحيه بزرگ ستايش مي كنند. و من اميدوارم كه ملت ايران با اين روحيه بزرگي كه دارد به تمام قدرت هاي فاسد غلبه كند و من اميد آن دارم كه بزودي كشور ما از لوث اين جنايت كاران پاك شود و دوستان ما در هر جا هستند به محل خودشان برگردند. و تنفر و عيب بر دشمنا اسلام و دشمنان شما و رحمت و غزت و شرف برشما برادران و خواهران و رحمت بر شهداي شما. 13/1/60

مقاومت مردم خوزستان در جنگ
همه مي بينيم كه در خوزستان و آن جاهايي كه مركز جنگ و آن همه بساط هست، مردم چطور مقاوم هستند.
من وقتي جماعت هاي روز جمعه بعضي از بلاد خوزستان را، مثل آبادان و اهواز اينها را و دزفول و اينها را مي بينيم واقعاً پيش خودم يك مباهاتي مي كنم كه ما يك همچه جاهايي را داريم. اسلام يك همچه مناطقي را دارد، منطقه اي كه هر آتش دارد بمباران
مي شود، جماعتش به آن قدرت، امام جماعت هايش به آن قدر صحبت مي كند، جمعه اش به آن طور با عظمت ايجاد مي شود. جمعه اي كه در بلاد جنگي ايجاد مي شود غير
جمعه اي است كه در تهران يا در قم يا در جاهاي ديگر ايجاد مي شود، آن جا يك خاصيت خاصي دارد جمعه هاي اين بلاد جنگي، روحيه به ايران مي دهد، روحيه به ارتش مي دهد.14/11/60

مفهوم صلح شرافتمندانه
ما از روز اولي كه به ما هجوم شده است و ما به دفاع برخاسته ايم، يك افرادي در مملكت ما زمامدار بودند كه اين ها همه صلح را مي خواستند، لكن نه صلح صدامي را صلح انساني را، صلح الهي را، اينها مي خواستند كه وقتي كه با يك كشوري صلح كنند، همان طوري كه با اهالي آن كشور اينها برادر هستند با آن دولت و آن كشور هم برادر باشند. لكن باكي ما برادر باشيم؟ با كسي كه آن هم در هجومش و آن همه جناياتش مي گويد من صلح طلبم؟! ... ما باز هم تكرار مي كنيم اين معنا را كه ما يك مردمي هستيم كه براي خاطر اسلام دفاع داريم مي كنيم، هجوم به ما شده است و هجوم را دفاع مي كنيم و از اول هم همين بود، لكن در عين حال از اول هم صلح طلب بوديم ـ و صلح يكي از اموري است كه ما به تبع اسلام قبول كرديم، صلح اسلامي، صلحي كه برادر مي شوند بعد از صلح ـ و ما طالب اين صلح هستيم... تمام هيات هايي كه اينجا آمدند از اول و بعد هم شايد بيايند، مي بينند كه ما يك صحبت فقط داريم: ما صلح را قبول داريم، ما صلح را استقبال مي كنيم، لكن يك صلح شرافتمندانه اسلامي، صلحي كه بايد بفهمند كه متجاوز چه كرده است، صلحي كه بايد خسارات اين كشور جبران بشود، نه صلحي كه از آن طرف بگويد: صلح، از آن طرف بفرستد و توپ ها را ببندد به مردم بي گناه بي چاه. تاريخ 11/7/61
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده