شهادت اوج تعالي انسان است. در فرهنگ اسلام و بخصوص تشيع، ارزشمندترين و گرانبهاترين حركت، شهادت است. شهيد كسي است كه با نثار جان خود، درخت اسلام را آبياري كرده و فساد را ريشه كن مي كند. شهيدان، مقاومت و پويايي جامعه را تضمين مي نمايند و به جامعه ظرفيت روحي مي بخشند و ضعف و سستي را از بين مي برند. اگر خون شهيدان نبود كه شجره ي طيبه ي رسالت را سيراب نمايد نه از اسلام خبري بود و نه از مكتب توحيد بخش الهي اثري و در يك جمله مي توان گفت كه پر محتو ي ترين عنوان، در راستاي تكامل انسان، از ديدگاه متون اسلامي، عنوان «شهيد» است.

شهادت اوج تعالي انسان است. در فرهنگ اسلام و بخصوص تشيع، ارزشمندترين و گرانبهاترين حركت، شهادت است. شهيد كسي است كه با نثار جان خود، درخت اسلام را آبياري كرده و فساد را ريشه كن مي كند.
شهيدان، مقاومت و پويايي جامعه را تضمين مي نمايند و به جامعه ظرفيت روحي مي بخشند و ضعف و سستي را از بين مي برند. اگر خون شهيدان نبود كه شجره ي طيبه ي رسالت را سيراب نمايد نه از اسلام خبري بود و نه از مكتب توحيد بخش الهي اثري و در يك جمله مي توان گفت كه پر محتو ي ترين عنوان، در راستاي تكامل انسان، از ديدگاه متون اسلامي، عنوان «شهيد» است.
سؤال اصلي: شهادت چگونه مي تواند راهي به سوي تعالي و تكامل انسان باشد؟

مقدمه:
از مهمترين عوامل باز دارنده روند تكاملي جامعه و بزرگترين آفت انقلاب و حركت هاي سازنده، آميزش خطوط انحرافي و جريانات منفي با مايه هاي اصيل و پاك و برحق است. حق و باطل گاه آنچنان به هم مي آميزد كه تميز دادن و جدايي آنها از يكديگر محتاج به ايجاد سيل و موج قوي است تا لاشه ها را از درون درياي جامعه به بيرون پرتاب كند و گوهرها و مرجان ها و ياقوت ها را در درون بپرورد. حق و باطل گاه مانند كف و آب هستند كه تشخيص و جدائي آنان ساده است و گاه آنچنان بهم مخلوط شده اند كه بايد با حركت هاي تند و پر حرارت از هم جدا شوند.
انتخاب آگاهانه شهادت درسايه تفكر صحيح در چنين مواردي نقش خود را ايفا مي كند، شهادت چنان حرارت و سوزي مي آفريند و چنان حركت و تكاني را بوجود مي آورد كه حق و طرفدارانش از باطل و پيروانش به خوبي جدا مي شوند.
شهادت شجاعانه نقش جدا كردن و شناساندن و سرانجام رشد و نمو حق و نابودي باطل را به طور احسن و اكمل در جامعه ايفا مي كند و با اين اثر، اجتماع را از ركود و جمود و انزوا خارج مي سازد و با تصفيه عميق، پويائي و بالندگي و كمال جامعه را تضمين مي كند.
مگر نه اين است كه مرگ به سراغ همه خواهد آمد و گريزي از آن نيست. پس چه بهتر آنكه با مردن معامله اي انجام شود و در برابر دادن سرمايه حيات و قرباني شدن، سود و نتيجه اي بزرگ عائد شود.
خداوند در قران مي فرمايد: «اگر در راه خدا كشته شويد يا بميريد، آمرزش و رحمت خدا بهتر از هر چيزي برايتان خواهد بود».
شهادت در مكتب قرآن و تشيع داراي هفت ركن است:
داشتن ايمان به خدا، پيامبر و ائمه راستين معصوم اسلام؛
گزينش آگاهانه ؛
به فرمان خدا و رسول خدا (ص) بودن، (پيروي از سنت و عترت)
انگيزه را خدا قرار دادن؛
ايثارگري براي خشنودي خدا ورسيدن به رضوان و قرب او؛
براي اعلاء كلمه حق و ريشه كن نمودن باطل پيكار كردن؛
در معيت خدا و اولياء خدا بودن.
شهيد چون شمع مي سوزد و با نور خويش ظلمات و تاريك هاي زندگاني بشر را روشن مي كندوراه رشد و سلامت و سعادت جامعه ي انساني را صاف و هموار مي سازد.
شهادت طلبي، يعني به استقبال مرگ شتافتن در راه آرمان و آيين برحق، نهراسيدن از مرگ و جان نثاري در راه حاكميت حق. شهيد مطهري مي نويسد:
«قوي ترين مردان هم وقتي خود را در چنگال مهيب مرگ ديده اند، اظهار عجز و ناتواني كرده اند: كوچك و حقير گشته اند، فكر و عقيده شان عوض شده است.»
آري، تصوير مرگ و فكر نزديك شدن مرگ براي انسان هاي سست بنياد و بي ايمان، خوفناك و هولناك است، زيرا از نظر آنان، مرگ، خاموشي ابدي و ذلت هميشگي است. ليكن در نظر كسي كه مرگ را سرآغاز زندگي ابدي و پل عبور به حيات ابدي مي داند، عزت جاودانگي است و لذا نه فقط از آن نمي ترسد بلكه از آن استقبال مي نمايد.
پايان زندگاني هركس به مرگ اوست جز مرد حق كه مرگ وي آغاز دفتر است.

شهادت در قرآن
آيات فراواني در قرآن كريم به مسئله شهادت اشاره نموده است، در اين قسمت به برخي از آيات اشاره مي نمائيم:
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياءعند ربهم يرزقون.
هرگز نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند، بلكه زنده به حيات (ابدي) شدند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود.
2. ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء ولكن لاتشعرون.
به كشته شدگان در راه خدا، مرده نگوئيد چرا كه زنده اند، لكن شما درك نمي كنيد.
3.والذين قتلوا في سبيل الله فلن يضل اعمالهم سيهديهم و يصلح بالهم و يدخلهم الجنه عرفها لهم.
و آنان كه در راه خدا كشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را ضايع نمي گرداند، آنها را هدايت كرده و امورشان را اصلاح مي فرمايد و در بهشتي كه قبلاً به آنان شناسانده، وارد خواهد كرد.
و من يقاتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف توتيه اجراً عظيماً.
و هركس در جهاد در راه خدا كشته شد و يا فاتح گرديد اجر عظيمي به او عطا خواهيم كرد.
نتيجتاً انتخاب آگاهانه شهادت در سايه تفكر صحيح است كه اين اجرها را براي شهداء به ارمغان مي آورد.

شهادت در احاديث
احاديث و روايات متعددي پيرامون شهيد و مقام والاي آنان نقل شده است كه به پاره اي از آنها اشاره مي نمائيم:
امام صادق(ع) از رسول الله (ص) نقل فرمودند:
«اشرف الموت قتل الشهاده»
باشرافت ترين مرگ ها، كشته شدن به طريق شهادت است.
از امام صادق(ع) به نقل از پدران بزرگوارش (عليهم السلام) است كه پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
فـوق كـل بـر بـر يقتـل الرجل في سبيل الله، فاذا قتل في سبيل الله عز و جل فليس فوقه بر…
بالاتر از هر نيكي، نيكي برتري است تا اينكه شخص در راه خدا كشته شود. پس هنگامي كه در راه خداوند عزو جل كشته شد، نيكوكاري اي بالاتر از آن نيست …
3. امام باقر (ع) فرمود كه علي بن الحسين (عليهماالسلام) مكرر مي فرمود: رسول الله (ص) فرمود:

هيچ قطره اي براي خداوند عز و جل محبوبتر از قطره خوني كه در راه خدا (ريخته شود) نيست .
4. از امام صادق (ع) است كه از پيامبر اكرم (ص) پرسيدند:
چراشهيد در قبرش مورد امتحان و ابتلاء قرار نمي گيرد؟ فرمود: شمشير بالاي سرش (هنگام شهادت) براي امتحان و ابتلاء او كافي بود.

در حقيقت شهادت
شهادت مكتب سازنده اي است كه شگرفترين اثرات و خلل ناپذيرترين واكنش هاي نسل هاي بهم پيچيده تاريخ را داراست.
در حقيقت، شهادت خون دوباره اي است كه به كالبد نيمه جان جامعه وارد مي گردد، خون اين عنصر خليفه الهي در نظام اجتماعي به عنوان گوياترين و مؤثرترين عامل تبليغ صدق و صفا، حق و حقيقت، آگاهي و سازندگي خواهد بود. از اين روست كه امام علي (ع) بعد از شهادت محمدبن ابي بكر به عبدالله بن عباس مي نويسد:
«به خدا سوگند، اگر علاقه، من به هنگام پيكار با دشمن در شهادت نبود و خود را براي مرگ در راه خدا آماده نساخته بودم، دوست مي داشتم، حتي يك روز با اين مردمي كه محمدبن ابي بكر را تنها گذاشتند روبرو نشوم».
مجد و عظمت والاي شهادت همواره تجلي بخش امتها بوده است. تاريخ شهادت، تاريخ عقيده و جهاد و تمسك به اصول و مباني اعتقادي است. اگر خون شهيدان نبود كه شجره ي طيبه ي رسالت را سيراب نمايد نه از اسلام خبري بود و نه از مكتب توحيد بخش الهي اثري؛ اگر شهادت در كربلا و نهضت خونين عاشورا نمي بود، اين اخلاص و دوستي كه ميليونها انسان از صميم قلب نسبت به اهل بيت پيغمبر پيدا كرده اند به وجود نمي آمد.
انسان تا زماني كه در حصار مادي خود و زمانش فرو رفته باشد، نمي تواند دم از منطق شهيد بزند. چرا كه او را در حريم اين معنا راهي نيست مگر به عشق. بنا بر گفته ي استاد بزرگوار شهيد مرتظي مطهري:
«منطق شهيد را با منطق افراد معمولي نمي شود سنجيد. شهيد را نمي شود در منطق افراد معمولي گنجاند. منطق او بالاتر است. منطقي است آميخته با منطق عشق…»
فرهنگ ايثار وشهادت در نظام اسلامي از مهم ترين ويژگي هاي مكتب تشيع به شمار مي رود و بر همگان پوشيده نيست كه از وجود همين فرهنگ بوده و هست كه حقايق اسلام تا كنون همچنان پا برجا و زنده باقي مانده است. از صدر اسلام تا كنون، تاريخ شيعه، شاهد ايثارگري و شهادت طلبي مردان بزرگي همچون پيامبر اكرم (ص) و اصحابش، ائمه اطهار (ع) و ياران آنان بوده است.
فرهنگ شهادت دردامن خودانسان هايي را پرورش داده كه داراي خصوصيات و روحيات والا و متعالي هستند. داشتن همت بزرگ، برخورداري از روح بزرگ، عزت نفس و روحيه ي قوي، بزرگواري و بزرگ منشي، زهد گرايي و عدم دلبستگي به دنيا و … از مهم ترين خصوصيات انسان هاي تربيت يافته در فرهنگ ايثار و شهادت است.

جايگاه و منزلت شهيد
يكي از مسائلي كه در قرآن مجيد براي بيان حيات عالي شهدا و اشاره به مقام بسيار رفيع و والاي انها آمده است، جمله ي «عندربهم يرزقون» است.
مقام عند ربهم، عالي ترين مقام انساني است به عبارت ديگر كمال نهائي انسان است كه هيچ حائلي ميان انسان و خدا، وجود ندارد. در واقع اتصال به مقام ربوبي و لقاء الهي و نهايت كمال انسان است. چه جايگاه و منزلگاهي از آن بالاتر، كه عاشق را در جوار معشوق جاي دهند و اين همان چيزي است كه انسان ها حقيقتاً در جستجوي آن هستند.
پيامبر (ص) فرمود كه: خداوند براي شهيدان هفت خصلت مقرر كرده است:
با نخستين قطره خوني كه از خون او ريخته مي شود، تمام گناهان او مورد عفو قرار مي گيرد.
سرش در كنار دو حور از حوريان بهشتي قرار مي گيرد و آنها غبار از چهره ي شهيد پاك مي كنند و به او خوش آمد مي گويند. او هم متقابلاً به همسران بهشتي خود مرحبا مي گويد.
از لباس هاي بهشتي بر اندامش مي پوشانند.
پذيرائي كنندگان بهشتياني كه وارد بهشت مي شوند، با عطرهاي بهشتي، او را عطرآگين مي كنند.
جايگاه خود را، در بهشت مي بيند.
به روحش گفته مي شود، در هر كجاي بهشت كه مي خواهي استراحت كن.
به وجه الله نظر مي كند، و اين موضوع رضايت و خشنودي براي هر پيامبر و شهيدي است.
به شهادت «فوز عظيم» گفته شده است، چرا كه شهيد باشهادت خود به هدف نهائي كه لقاء پروردگار و مقام در جوار (عندربهم) باشد، رسيده است. و در اين مسابقه ي نهائي،پيروز شده و بعد از مسابقه ي نهائي ديگر آزمايشي نيست.

انگيزه هاي شهادت طلبي
بطور خلاصه مي توان انگيزه هاي شهادت طلبي را اين گونه بر شمرد:
رسيدن به تكامل و جاودانگي.
معامله سودمند با خداوند (تقديم جان در برابر بهشت).
اطاعت از خدا و رسول و اولي الامر.
كمك به مستضعفين وبر پايي عدالت و آزادي و رفع ظلم و فتنه.
رسيدن به مقام والاي شهادت كه بالاترين نيكوئيهاست.
پالايش روح و آمرزش گناهان و نظر به وجه الله و پيوستن به لقاء الله و تقريب الي الله.
امربه معروف و نهي از منكر و احياء و اشاعه سنتهاي الي و قبول در امتحان الهي و
ذلت ناپذيري و ايثار در راه ارزش هاي متعالي.
الگو سازي براي جامعه از طريق حماسه آفريني و تحريك عواطف واحساسات براي ترويج حق طلبي و انجام مسئوليت اجتماعي و حساسيت در مقابل سرنوشت جامعه.
تزريق خون تازه به پيكر اجتماع و تقويت روحيه انقلابي در آحاد مردم.
انتخاب بهترين و هنرمند ترين و زيباترين نوع مردن.
حضور درصحنه جهاد في سبيل الله كه بستر شهادت طلبي است و اداي تكليف.
سير و سلوك معنوي و طي طريق در آخرين و والاترين مراحل عرفاني و فناي في الله و اثبات عشق حقيقي به معشوق.

چرا شهادت؟
1.شوق به لقاء الله
2. زندگي راستين
بزرگي روح
دل بريدن از دنياي فاني و دل بستن به حقيقت باقي
اجراي حق و احياي اسلام

انتخاب آگاهانه شهادت
شهادت، فنا شدن انسان براي نيل به سرچشمه نور و نزديك شدن به هستي مطلق است.
شهادت، مرگي از راه كشته شدن است، كه شهيد آگاهانه و بخاطر هدفي مقدس و به تعبير قرآن «في سبيل الله» انتخاب مي كند.
از عبارت فوق چنين نتيجه مي گيريم، كه هر مرگي نمي تواند شهادت باشد. اولاً بايد اين مرگ با كشته شدن باشد و ثالثاً اين كشته شدن هم دو شرط اساسي دارد تا شهادت بر آن اطلاق گردد:
1- آگاهانه باشد. 2- في سبيل الله باشد.
آگاهانه بودن به اين معنا است كه انسان خود با بصيرت، انتخابگر اين نوع مرگ باشد. و شرط آگاهانه بودن آن است كه شهيد، حق و باطل زمان خود را بشناسد و در زير لواء حق، در ركاب «امام زمان» خود، عليه باطل بجنگد.
قيد «في سبيل الله» اشاره به جهت و هدف شهيد، در جنگ عليه كفار و مشركين دارد. و بيانگر اين معنا است كه جنگي داراي ارزش كه، هيچ هدفي جز (الله) در آن نباشد.
كلمه ي شهيد در لغت به معناي «گواه» است، و در اصطلاح به كسي كه در راه خدا كشته شده باشد اطلاق مي گردد.
در اينكه چرا به كشته شده ي در «راه خدا» شهيد مي گويند، وجوه مختلفي بيان گرديده است در كتاب «لسان العرب المحيط» آمده است:
به كشته ي در راه خدا شهيد مي گويند:
براي اينكه ملائكه رحمت، شاهد او هستند. كه در اين صورت شهيد، به معناي مشهود است.
براي اينكه خدا و فرشتگان الهي، شاهدان او در بهشت اند.
براي اينكه در روز قيامت، او به همراه پيامبر، از ملت هاي گذشته شهادت مي دهد.
براي اينكه او نمرده، شاهد زنده و حاضر است.
براي اينكه شهيد براي اقامه ي شهادت حق، قيام كرده تا كشته شده است.
براي اينكه شهيد ناظر و شاهد بر نعمتها و كرامت هاي الهي است…
شهادت پايان بخشيدن به حيات طبيعي و مادي و كثيف براي دفاع از ارزش هاي والايانساني و شكافتن قفس كالبد مادي و حركت به مقام بلند شهود الهي است و دست شستن از بودن در حال هوشياري و آزادي و دست يافتن به شدن است، و خلاصه شهادت نوعي مرگ نيست، بلكه صفتي است از حيات معقول و او كسي است كه از فنا رسته به ابديت و بقا پيوسته است.

دستاوردهاي شهادت براي انسان:
اطاعت بي چون و چرا از مقام ولايت تا پاي جان.
خدا محوري در مقابل خود محوري
ايثار، ترجيح ديگران بر خود با انگيزه ي الهي
ترجيح دادن آخرت به دنيا
ارزش هاي انساني را بر منافع شخصي ترجيح دادن
در مسير كمال حركت كردن.
صبر و استقامت
سازش ناپذيري در مقابل دشمنان
عزت نفس و زير بار ذلت نرفتن
حضور در صحنه هاي دفاع از حق در مقابل باطل
مجاهد زيستن، نگريستن و مردن
نترسيدن از مرگ
دورنگري در مقابل كوته نظري
ترجيح دادن رضاي خدا به رضاي خلق
آميختن عقل با عشق



شهادت شجاعانه و آگاهانه در منظر شهيدان
داشتن جسمي سالم و برخورداري از روحيه ي شجاعت مقدماتي براي وصول به انتخاب آگاهانه شهادت مي باشند. در اين بخش ديدگاه شهيدان را در مورد شهادت مرور مي نمائيم:
شهيد نوجوان عبدالله مرداني:
پدر و مادر، برايم نگران نباشيد، چرا كه من راهم را آگاهانه (شهادت) انتخاب نمودم و آن جز در راه خدا، في سبيل الله راه ديگري نيست.
شهيد حسينعلي كاوياني:
شهادت اگر در كام شير هم كه باشد، من آن را به چنگ خواهم آورد.
شهيد جمشيد رئيسي:
شهادت شربتي است كه هر كس توان نوشيدن آن را ندارد، مگر اينكه از تمام قيد و بندهاي ظاهري اعم از مال و جان و … خود گذشته باشد و بخواهد اين همه را در راه حق عليه باطل خدا كند.
شهيد حميد رضا بصيرزاده:
خدايا! خود شاهد باش كه با فرمان تو به جبهه آمديم و به فرمانت به خون غلطيديم و شهيد شديم. شهادت، هدف نيست.
پيروزي هم هدف نيست.
بلكه ترويج دين، هدف است.
شهيد اكبر فارسيان:
اي خداي بزرگ! ما را به راه راست هدايت كن ! تا جانمان را در راهت هديه كنيم.
شهادت را نصيبمان كن تا شهيد شويم.
و شهادت را نصيبمان كن تا شاهد باشيم.
شهيد حسين ريخته گران:
من اين راه مقدس را آگاهانه و عاشقانه انتخاب كردم و حالا در جبهه حضور دارم، همان محلي كه «خون» با عقيده پيوند مي خورد و در همانجاست كه شهادت ميسر مي شود و شهادت پلي است كه ما را به هدف نهائي مي رساند.
7.شهيد اسماعيل يوسفي:
اي پدر و اي مادر عزيز! اي خواهر و تو اي برادر! من بعد از هيجده سال زندگي بيهوده، خود را بازيافتم و راه حسين (ع) را انتخاب كردم، زيرا شهيد شدن به نظر من سرآغاز زندگي دوباره مي باشد.
8. شهيد امير مغفوري:
خداوندا! اگر مرا به اين سرزمين شهادت نمي خواندي،
و اگر اميد مرا از آمدن به اين وادي عاشقان، قطع مي نمودي،
و اگر اين سعادت بزرگ را نصيبم نمي ساختي،
ديگر چگونه مي توانستم در محافل عزاداري حسين (عليه السلام) براي او بگريم.

شهادت در انديشه ي امام خميني (ره)
امام خميني – قدس سره – كه خود عارفي وارسته بودند و در محراب عشق درطلب وصال يار، زندگي مي كردند درباب شهيد و شهادت مطالب ارزنده اي فرمودند كه از ميان آنها مي توان گزيده اي را در باب شهادت و مقامات عرفاني آن ابراز داشت:
«مرتبه شهادت از مراتب عاليه و كمالات نفسانيه اي است كه از اولياي خدا به ارث رسيده است. ما خاكيان محجوب يا افلاكيان چه دانيم كه اين «اتزارق عندرب الشهداء» چيست؟ چه بسا مقامي باشد كه خاص مقربان درگاه او – جل و علا – و وارستگان از خود و ملك هستي باشد. پس مثل من وابسته به علايق و وامانده از حقايق چه گويم و چه نويسم كه خاموشي بهتر و شكستن قلم اولي تر است».
مقام شهادت از ملزومات مقام خليفه الهي است كه قرآن كريم وعده ي تجلي نور حق را بدان نويد مي دهد. و اين ارث از مواليان و اوليا الله به ما رسيده است. اين كلام را با فرازي از سخنان امام خميني قدس سره – مزين خواهد شد:
«شهادت ارثي است كه از مواليان ما كه حيات را عقيده و جهاد مي دانستند و در راه مكتب پر افتخار اسلام با خون خود و جوانان عزيز خود از آن پاسداري مي كردند به ملت شهيد پرور ما رسيده است».
در سخنان عارفانه ي امام، شهيد كلمه اي است بس عظيم كه در عقل كوچك ما نمي گنجد. شهيد باران رحمت الهي است كه به زمين خشك جانها حيات دوباره مي دهد. عشق شهيد، عشقي حقيقي است كه با هيچ چيز عوض نخواهد شد. شهيد چشمه ي فيض الهي است كه در دنيا پديدار شده، شهيد ساغري است كه آبش خون و خونش روان است.
از مداد علماء شهداء بر خيزند و از خون شهداء مداد علما سيراب مي شوند. شهيد گلواژه عشق و مقام رفعت انسان است. خداوند فياض است و شهادت نبض والاي او. شهيد تن برايش سنگيني مي كند و مانع از رسيدن اوست به محبوب، شهيد نگرشي است والا، خوني است جوشان، با نوري منور و دلي لبريز از عشق به خدا.
«از شهداء كه نمي شود چيزي گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقه ي مستانه شان و در شادي وصولشان «عندربهم يرزقون»اند؛ و از نفوس مطئنه اي هستند كه مورد خطاب «فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي» پروردگارند. اينجا صحبت از عشق است و عشق و قلم در ترسيمش بر خود مي شكافد.»
امام خميني ره در عباراتي ديگر مي فرمايد:
«خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان كه در اين قافله ي نور، جان و سر باختند. خوشا به حال آنهايي كه اين گوهر را در دامن خود پروراندند. خداوندا اين دفتر و كتاب شهادت را هم چنان باز و ما را از وصول به آن محروم مكن. خداوندا كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز مبارزه اند. و نيازمند مشعل شهادت، تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. چرا كه همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت فرا راه عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاي آزادگان خواهد بود.»
تاريخ شهادت، تاريخ عقيده و جهاد و تمسك به اصولي و مباني اعتقادي است. در انديشه ي امام خميني (ره) اگر خون شهيدان نبود كه شجره ي طيبه رسالت را سيراب نمايد نه از اسلام خبري بود و نه از مكتب توحيد بخش الهي اثري. اگر شهادت در كربلا و نهضت خونين عاشورا كه ياراني چون حجربن عدي، رشيد هجري و كميل بن زياد و ديگر دوستان اهل بيت را با آغوش باز استقبال نمود نمي بود، اين اخلاص و دوستي كه ميليونها انسان ازصميم قلب نسبت به اهل بيت پيغمبر (ص) پيدا كرده اند به وجود نمي آمد.
از ديدگاه امام شهداء شهادتي كه از روي ايمان و آگاهي و در رابطه با خدا و در حال نيايش پديد آيد، توأم با عشق است، زيرا كه پرستش وي در خون تبلور يافته و ميدان رزم محرابش گشته و با خون سرخش وضو ساخته و در زير رگبار گلوله خصم به ستايش معشوق خود مشغول شده و در زير آسمان نيلگون شفق گونه به جهاد در راه حق به قيام برخاسته. كه چنين عبادتي به منتهاي خلوص رسيده و از بندگي به عشق عميق دست يافته كه نه تنها عابد است، بلكه عاشق و نه تنها خدا را معبود بلكه معشوق مي داند.

عاشورا و فرهنگ شهادت
روز عاشورا، روز حماسه و شجاعت و دلاوري و ابتلا و آزمايش بزرگ و روز فداكاري و عزت و شرف و كيان اسلام روز جانبازي و از خود گذشتگي و ايثار است. روز پيروزي خون بر شمشير است.
مهم آن است كه ذلت و سرسپردگي و بندگي غير از خدا را نپذيريم، بنده استبداد و استعمار و استكبار نگرديم. اما درس تسليم نشدن را به ما آموخت، عاشورا روز شهادت است، روز افتادن سرها ازتن ها، روز جدايي حق از باطل، روز مواجهه ي اسلام با كفر است، روز اخلاق و ضد اخلاق، روز بايد و نبايدها روز هنجار و ناهنجار ها، روز ايمان و الحاد و كفر است.
اسلام چنين افرادي را تربيت كرد كه شهادت بر اسارت و ذلت رحجان دادند و تا جان داشتند، پاي فشردند و اسلام را نجات دادند و امروز ما شاهد اين رشادت ها و دلاوري ها كه از سالار شهيدان و ياران نيكوكار و فداكار او درس و عبرت گرفته اند هستيم و اين فرهنگ شهادت عاشورا است كه چنين انسان هايي نيك صفت و دلير و بي باك تحويل جامعه داده است و ما مديون روز عاشورا هستيم.
پاره اي از شعارهاي شهادت طلبي د رحماسه ي عاشورا عبارتند از:
1. «موت في عز خير من حياه في ذل: مرگ بهتر از زندگي ننگين است.»
«مرحبا بالقتل في سبيل الله؛ چه خوش است، شهادت در راه خدا»
«اني لااري الموت الاسعاده و الحياه مع الظالمين الا برماً؛ مرگ با عزت، سعادت است و زندگي در كنار ستم گران، ملالت آور است.»
و ان تكن الابدان للموت انشت فقتل امرء بالسيف في الله افضل
اگر پيكرها براي مرگ، آفريده شده اند، پس كشته شدن با شمشير در راه خدا، سزاوارتر است.
ليس الموت في سبيل العز الاحياه خالده … مرگ عزت مندانه، جز حيات جاويد نيست و زندگي ذليلانه جز مرگ ابدي نيست.
شهادت در كلام و نگاه حسين بن علي (ع) كه سيراب شده از سرچشمه فيض نبوي و پرورش يافته مكتب علوي است، از جايگاه و منزلتي رفيع برخوردار بود و از اسباب عزت و كرامت انسان محسوب مي شود.
نتيجتاً اينكه حماسه ي عاشورا تبيين كننده فرهنگ عاشورا به معناي راستين آن براي همه انسانها آزاده در طول تاريخ است.

تأثير حماسه عاشورا بر وصيت نامه شهداء
با نگاهي گذرا به وصيت نامه هاي شهدا مي بينيم كه تقريباً در اكثر وصيت نامه ها نام و ياد امام حسين (ع) و يا جملاتي بر گرفته از فرمايش هاي آن بزرگوار به چشم مي خورد و به عبارتي كل وصيت نامه ها الهام گرفته از نهضت امام حسين (ع) است.
در اين قسمت نمونه هايي از وصيت نامه هاي عرفاني شهدا را در اين زمينه مرورمي نمائيم:
تواي حسين (ع) اي تو كه معشوقي در مسلخ عشق صدها عاشقت را به قربانگاه كشاندي، اي سيدالشهدا كه آخرين شب حيات را از دشمن مهلت خواستي، نه براي وداع با دنيا، با تمام وقاحت كه اسفل السافلين است، بلكه براي وصال به عقبي با تمام عظمتش … امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خويش ساخته اند.
بارالها، سال ها از كودكي تا به امروز نام حسين در ذهنم پرتو افشاني مي كرد، حسين(ع) برايم متجلي شده است و دانستم كه حسين چرا اين گونه همه چيز و همه كس را قرباني كرد و از تو مي خواهم مرا در صف حسينيان قرار دهي.
من رستگاري را دراين مي بينم كه با الهام از مكتب ديني و قرآن راهي برگزينم كه همان راه پيروزي است، راه خونين سردار شهيدان امام حسين (ع).
پدرجان اين درس را حسين (ع) به ما آموخته است كه مرگ در راه خدا را بر زندگي ذلت بار ترجيح مي دهيم.
بدانيد كه آگاهانه در اين راه قدم نهاده ام، زيرا خون سرخ شهيدان از هابيل تا حسين (ع) و از حسين تا شهداي جنوب و غرب صدايم مي زنند كه چرا نشسته اي. ما د رعصري زندگي مي كنيم كه ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است بايد خون بدهيم.
درود بر پيامبر بزرگ اسلام كه چگونه زيستن را به ما آموخت و درود به فرزند رشيدش حسين(ع) كه چگونه مردن را به ما آموخت. موقعي انسان مي تواند ادعاي حسين گونه بودن كند كه يزيد زمان را نابود كند و يا تنش در زير تانك ها ساييده شود.
زماني كه جسدم بر روي دوش شماست، اگر با چشم دل بنگريد، چشمم بسوي كربلاست.
مادر آن تربتي كه به دهان پسرت گذاشتي از كدامين خاك بود، آيا اين تربت پاك حسين(ع) نبود و تو با زبان بي زباني، نگفتي لبيك يا حسين، لبيك يا حسين، پسرم را براي تو بزرگ مي كنم كه ادامه دهنده ي راه اسلام عزيز باشد و حال حسين زمان ما را به فرياد رسي جد بزرگش خواند، ما هم فرياد برآورديم لبيك يا روح الله.
امروز موقعيت ما مانند زمان امام حسين(ع) است، اسلام خون مي طلبد و قرباني مي خواهد و من به پيروي از حسينم و خميني عزيزم خون مي دهم تا اسلام پايدار بماند. مگر مي شود پشت سر حسين را خالي گذاشت و حركت او را تقويت نكرد و خود را مطيع حسين(ع) دانست.
جمع بندي و نتيجه
با قاطعيت مي توان گفت كه نظام اسلامي با فرهنگ شهادت پايدار مي ماند. در غير اين صورت نيز ممكن است بماند ولي در باطن به تدريج هويت اصيل ديني محو مي شود. شهادت در اسلام فوزي عظيم و عروجي برين است.
شهيد در اسلام زنده است، چون به راه حق قيام كرده است و نزد پروردگار منعم است، چون به حق پيوسته است و اين انديشه مبتني بر خصوص ديني و عرفاني است.
شهيد با ايثار جان خويش، با فداكاري و از خود گذشتگي با سوختن و خاكستر كردن خود قيام به آگاهي و قيام به قسط و عدل مي كند. به حقيقت در فراموشي و عظمت، جان و حيات مي بخشد. خود از جهان خاكي مي رود اما به حياتي برين و معقول در مي آيد.
كسي كه در راه هدف هاي عالي اسلام با انگيزه ي تثبيت ارزش هاي اسلامي و انساني جان خويش را فدا كند، به بالاترين درجه كمال ممكن دست يافته است و اوست كه سرباز لايق و حقيقي اسلام به شمار مي رود.
او در عين شجاعت و برخورداري از روحيه ي شهادت، تن خويش را فدا و جان را در خدا فنا ساخته است.
او با غلبه ي مطلق جان بر تن، از همه امكانات خويش براي رسيدن به اوج كمال بهره برده و پهلو به پهلوي انبيا صديقين و صالحين مي زند.
در شهادت سه ويژگي مشاهده مي گردد: الف) في سبيل الله ب) آگاهي ج) اختيار
كه داشتن روحي بزرگ و توانمندي پيش نيازي براي رشادت و شهادت محسوب مي گردد.
هنگامي كه فرهنگ شهادت در جامعه رواج يافت، شوق و شعفي در قلوب بوجود آمده كه سبب مسابقه و رقابت بر سر كسب اين مقام مي شود. پيامبر گرامي اسلام (ص) با ترويج فرهنگ جهاد و شهادت توانست با جمع اندك و ناتوان (به لحاظ مادي) مسلمانان اوليه، نصرت و ياري خداوند متعال را كسب كرده، بزرگترين ضربه ها را بر پيكر كفر و شرك زده و سبب تثبيت و گسترش سريع اسلام شود.




منابع و مأخذ
قرآن مجيد
نهج البلاغه
امين عاملي، سيد محسن، اعيان الشيعه، به اهتمام حسن امين، بيروت، 1986م.
ابن منظور، لسان العرب المحيط، دارلسان العرب، بيروت.
حر عاملي، محمدبن حسن، اثبات الهداه، چاپخانه ي علميه قم.
حر عاملي، محمدبن حسين بن علي، وسايل الشيعه، تصحيح عبدالرحيم رباني شيرازي، انتشارات المكتبه الاسلاميه، تهران، چاپ نهم 1401 هـ.ق
راغب اصفهاني، ابوالقاسم الحسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، المكتبه المرتضويه، چاپ دوم 1362.
رضواني، علي اكبر، فلسفه شهادت، انتشارات هجرت، چاپ اول، بهمن 1362
سعادت پرور، علي، فروغ شهادت (اسرار مقتل سيدالشهداء (ع))، انتشارات پيام آزادي، چاپ اول، 1373.
شريف قريشي، باقر، حياه الامام المهدي، قم، 1417 هـ.ق
طوسي(ره)، محمدبن الحسن، الغيبه، موسسه معارف اسلاميه، 1417 هـ.ق
صادقي اردستاني، احمد، صفات شهيد، انجمن اسلامي كاركنان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران.
صافي گلپايگاني، گفتمان مهدوديت، انتشارات مسجد مقدس جمكران، پاييز 1377.
صدوق (ره)، معاني الاخبار، انتشارات اسلامي 1361.
صدوق (ره)، الخصال، تصحيح علي اكبر غفاري، مكتبه الصدوق، تهران، 1348ش
صدوق (ره)، امالي، تهران، 1300 هـ.ق
صدوق (ره)، كمال الدين و تمام النعمه، كتابخانه صدوق
طباطبائي، محمد حسين، تفسيرالميزان، دارالكتب الاسلاميه، 1362، تهران
طباطبائي. محمد حسين، حيات پس از مرگ، انتشارات آزادي قم.
طبري، احمدبن علي بن ابي طالب، الاحتجاج، چاپخانه سعيد، مشهد.
عميد زنجاني، عباسعلي، جهاد از ديدگاه امام علي(ع) در نهج البلاغه، وزارت ارشاد اسلامي، چاپ دوم، تهران، 1363
قريشي، سيد علي اكبر، قاموس القرآن، دارالكتب الاسلاميه، تهران
قمي، شيخ عباس، سفينه البحار و مدينه الحكم و الآثار، انتشارات (اسوه تهران، 1414 ق
كرماني، طوبي، شهيد و شهادت، كانون انديشه جوان، چاپ اول. بهار 1381.
كريمي جهرمي، علي، خط سرخ شهادت، انتشارات واحد فرهنگي بنياد شهيد، چاپ اول پاييز 1362.
كليني (ره) محمدبن يعقوب. اصول كافي، مترجم، سيد جواد مصطفوي، چاپ علميه اسلاميه.
مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، مكتبه الاسلاميه، 1398 ق. تهران.
مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي از ديدگاه فلسفه تاريخ، انتشارات اسلامي، خرداد 1361.
مظلومي، رجبعلي، درس شهيد، انتشارات واحد فرهنگي بنياد شهيد.
موسايي، ميثم، حيات شهيد، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، تابستان 1369.
موسوعه كلمات امام حسين (ع)، مركز تحقيقات باقرالعلوم (ع)، قم، دارالمعروف، 1373.
نسائي، احمد بن شعيب، سنن النسائي، دارالفكر، چاپ اول. بيروت، 1348 ق.
هاشمي نجف آبادي، سيدرضا، فرهنگ شهادت، انتشارات واحد فرهنگي بنياد شهيد انقلاب اسلامي، تيرماه 1362.

نويسنده:محمد حسين مرداني نوكنده كارشناس ارشد فلسفه
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده