بانک سوژه ایثار و شهادت (43)
سرهنگ منوچهر كه با نيروي تحت امرش – گردان 153 ارتش – رشادت‌هاي زيادي از خود بويژه در مورد شهر آبادان انجام داد، بعلت جراحتهاي شديد به دستور تيمسار فلاحي عازم بيمارستان مي‌شود.


44.عنوان: سرهنگ مجروح با لباس پزشك از بيمارستان مي گريزد!

سرهنگ منوچهر كه با نيروي تحت امرش – گردان 153 ارتش – رشادت‌هاي زيادي از  خود بويژه در مورد شهر آبادان انجام داد، بعلت جراحتهاي شديد به دستور  تيمسار فلاحي عازم بيمارستان مي‌شود. سرهنگ كه همه چيزش حظ و حضور در كنار  ديگر سربازان و برخورد با بعثي‌ها بود بسيار ناراحت از دوري از منطقه  عملياتي است. چون مي‌دانست با انجام عمل جراحي تا مدت‌ها نمي‌تواند در خط  مقدم حضور داشته باشد. از سوي ديگر زخم‌هاي بيشمارش و توصيه پزشكان كه اگر  با جراحي تركش را از نزديكي نخاع بيرون نياوريم ممكن است يك يا هر دو پايش  را از دست بدهد، لحظات دردآوري را براي سرهنگ در بيمارستان ايجاد كرده بود.

نيمه شب، وقتي پزشكان و پرستاران مشغول آماده كردن اتاق عمل بودند، ‌سرهنگ با پوشيدن لباس پزشكي و برداشتن گوشي معاينه، خود را به كنار در اصلي  بيمارستان مي‌رساند. اما در بسته است. همزمان آمبولانسي از راه رسيده،  همراه بيماري از سرهنگ مي‌خواهد كه به مريض بدحالش رسيدگي كند! سرهنگ به او مي‌گويد مريض را به اتاق عمل ببرد، من الان مي‌آيم! و بعد خود را از در كه اكنون باز شده، به خيابان مي‌رساند. سوار يك خودروي عبوري مي‌شود. و از  راننده مي خواهد او را به سه راهي اهواز – آبادان برساند. در راه راننده از وضعيت دلِ دردش براي او حرف مي‌زند و سرهنگ او را به خوردن عرق نعناع براي رفع نفخ معده‌اش توصيه مي‌نمايد!

به سه راه آبادان كه مي‌رسد به سختي و با تحمل درد بسيار خود را به آبادان و همرزمانش مي‌رساند. آنها را آماده عمليات «خميني روح خدا» مي‌بيند.  سربازان با ديدن او بسيار خوشحال مي شوند و گويي جان دوباره براي انجام  عمليات پيدا مي‌كنند.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده