اخلاق. جميل!
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۳
شهید جمیل شهسواری، از دلاوران بزرگ سپاه اسلام در کردستان، به همراه چند نفر از دوستانش سوار بر یک مینی بوس از دیوان دره به طرف سنندج می روند.
شهید جمیل شهسواری، از دلاوران بزرگ سپاه اسلام در کردستان، به همراه چند
نفر از دوستانش سوار بر یک مینی بوس از دیوان دره به طرف سنندج می روند. در
بین راه به یک ایستگاه ایست و بازرسی می رسند. ماشین می ایستد یکی از
سربازها بالا می آید و شروع به بازرسی مسافرها می کند. متأسفانه، رفتار
سرباز بسیار تند است و در شأن یک سرباز نظام جمهوری اسلامی نیست. او به
افراد داخل مینی بوس پرخاش می کند و با تندی با آنها برخورد می کند. حتی در
هنگام بازرسی، پایش به سطل ماست پیرزنی می خورد و تمام ماست، کف مینی بوس
می ریزد. مسافرها هم نمی توانند حرفی بزنند. سرباز حتی یک عذرخواهی از
پیرزن نمی کند و بی اعتنا از کنارش رد می شود.
نفر از دوستانش سوار بر یک مینی بوس از دیوان دره به طرف سنندج می روند. در
بین راه به یک ایستگاه ایست و بازرسی می رسند. ماشین می ایستد یکی از
سربازها بالا می آید و شروع به بازرسی مسافرها می کند. متأسفانه، رفتار
سرباز بسیار تند است و در شأن یک سرباز نظام جمهوری اسلامی نیست. او به
افراد داخل مینی بوس پرخاش می کند و با تندی با آنها برخورد می کند. حتی در
هنگام بازرسی، پایش به سطل ماست پیرزنی می خورد و تمام ماست، کف مینی بوس
می ریزد. مسافرها هم نمی توانند حرفی بزنند. سرباز حتی یک عذرخواهی از
پیرزن نمی کند و بی اعتنا از کنارش رد می شود.
جمیل که تمام حرکات سرباز را را زیر نظر دارد با دیدن این برخوردها ناگهان
از جا بلند می شود و خطاب به آن مأمور می گوید: این چه رفتاری است که داری؟
پس اخلاق اسلامی ات کو؟ و .. بعد به آن سرباز می گوید که باید از پیرزن
عذرخواهی کند و در ضمن، خسارت او را هم بپردازی!. مأمور از این حرکت جمیل،
می ترسد و نمی داند چکار کند. مسافرها پا درمیانی میکنند که همگی با هم دو
برابر خسارت ماست پیرزن را بدهند، اما جمیل می گوید خود این مأمور باید این
کار را بکند تا دیگر نتواند از این کارها بکند.
آن مأمور، وقتی که جدیت جمیل را می بیند، دست در جیب می کند و خسارت پیرزن را می دهد و بعد مینی بوس به راه می افتد...
شهید جمیل شهسواری، از چریک های بسیار دلاوری بود که در کردستان عزیز نفس ضد انقلاب را با شجاعت های بی نظیرش بریده بود....
نظر شما