بازگشت
شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۲
«محمد فابشی» از مدافعان شهر آبادان است. او به همراه برادر دیگرش با قدرت در برابر حملات دشمن ایستادگی می کنند. دو برادر محمد یکی در همان اوایل جنک و دیگری در عملیات خیبر به شهادت می رسند.
در برابر حملات دشمن ایستادگی می کنند. دو برادر محمد یکی در همان اوایل
جنک و دیگری در عملیات خیبر به شهادت می رسند.
در اوایل جنگ، محمد سوار بر یک موتور سیکلت برای شناسایی مواضع دشمن می رود
که عراقی ها او را می گیرند و به شهر العمارۀ عراق انتقال می دهند و از او
بازجویی می کنند. او هم چون عربی بلد است و در ضمن، چون با لباس شخصی به
اسارت در آمده چنان شکی ایجاد نمی کند و وانمود می کند که قصد همکاری با
آنها را دارد. آنان از محمد می پرسند که چرا کسی جلوی سربازان ما را نمی
گیرد و او می گوید که نیروهای ایرانی در پشت نخل ها پنهان شده اند و
منتظرند که شما وارد نخلستان شوید و با امکانات زیادی که دارند، شما را
غافلگیر کنند.
بعدها معلوم می شود که عراقی ها تا نزدیکی نخلستان ما آمده اند و متوقف شده اند و جرات داخل شدن به نخلستانها را ندارند.
عراقی ها به محمد پیشنهاد همکاری می دهند و او به ظاهر قبول می کند و اسلحه
و مهمات می گیرد. مدتی بعد عراقی ها او را به جبهۀ شوش می آورند. در آنجا
عراق پاتکی می کند و محمد در یک فرصت مناسب نیروهای دشمن را دور می زند و
بعد از عبور از رودخانه ای خسته می شود و کنار رود خوابش می برد و با عبور
گله گوسفندی از خواب می پرد و از چوپان راه را می پرسد و بعد از تلاش بسیار
دوباره به آبادان بر می گردد.
نظر شما